به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، امید رامز در یادداشتی نوشت:
شاید اصلیترین سوالی که پیش از دور نهایی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بخش اعظم افکار عمومی داخلی ایران را درگیر خود کرده بود، این سوال بود که برای ایران، انتخاب دونالد ترامپ جمهوریخواه بهتر است یا هیلاری کلینتون دموکرات؟ اگر چه واقعیت انکارناپذیر درباره نظام سیاسی آمریکا این است که راهبردهای اصلی ایالات متحده بسیار مستحکمتر از آن است که با انتخاب یک رئیسجمهور دستخوش تغییر بنیادین شود، یعنی برخلاف ایران که بهواسطه انتخاب یک رئیسجمهور، بسیاری از سیاستهای کلی کشور تغییر مییابد، در ایالاتمتحده نه کلینتون، نه اوباما، نه ترامپ و نه هیچ رئیسجمهور دیگری قادر نبوده و نیست راهبرد خصومتآمیز آمریکا در برابر ایران را تغییر دهد، بلکه اختلاف آنها تنها بر سر شدت و شکل خصومت علیه ایران است. اما با این وجود برگزیده شدن ترامپ نسبت به کلینتون، برای ایران یک تفاوت تاثیرگذار داشت.
تفاوت کلیدی ترامپ و کلینتون و تاثیر آن بر نحوه کنش آمریکا در قبال ایران در این بوده است که ترامپ در مقایسه با کلینتون «چهره عریان شدهای» از آمریکا را به نمایش میگذاشت و شاید همین موضوع تنها مزیت ترامپ بر کلینتون نهتنها برای ایران بلکه برای بسیاری از کشورها بوده است. پیشبینی میشد سیاستورزی وحشیانهتر او بیش از هر زمان دیگری به اعتبارزدایی از آمریکا در سطح جهان بینجامد. در مقابل، پیروزی کلینتون بدون تردید میتوانست موجب افزایش نرم فشارها علیه ایران(و روسیه) شود؛ کما اینکه در طول 37 سال بعد از پیروزی انقلاب نیز همواره شدیدترین تحریمها علیه ایران در دوره دموکراتها رقم خورده است. به عنوان مثال میتوان به تحریمهای داماتو در دوره بیل کلینتون و تحریمهای اقتصادی موسوم به فلجکننده زمان اوباما اشاره کرد. علاوه بر پیشبینیهای داخلی، «یوهان گالتونگ» جامعهشناس مشهور نروژی که سابقه پیشبینی حوادث مهمی نظیر «فروپاشی شوروی» و «11 سپتامبر» را در کارنامه دارد نیز قبل از انتخاب ترامپ در مصاحبه با نشریه «مادربورد» پیشبینی کرده بود «انتخاب ترامپ روند کاهش قدرت آمریکا را تسریع خواهد کرد».
22 ماهی که از دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ میگذرد، نشان میدهد این پیشبینی درست از آب درآمده و سبک سیاستورزی و منش اخلاقی دونالد ترامپ به عنوان نماینده تمامعیار ایالات متحده، این کشور را در جهان منزوی کرده است؛ شرایطی که با فساد اخلاقی، مسائل اقتصادی و مالیاتی، دیکتاتوری او در دولت فدرال و کاخ سفید(که منجر به اخراج و استعفای 20 نفر از معاونان و مشاوران او طی 22 ماه از آغاز ریاستجمهوری او شده)، عدم ثبات نظر در مسائل مختلف داخلی و توافقات بینالمللی و درنهایت خروج یک طرفه از معاهدات بینالمللی نظیر برجام، توافقنامه پاریس و نقض قطعنامه 2231 و قوانین تجارت جهانی، بهوجود آمده است. البته روند کاهش افول قدرت ایالات متحده در حوزه نرم(رسانهای و فرهنگی)، نیمهسخت(مالی و اقتصادی) و سخت (نظامی) محدود به دوره ترامپ نیست و میتوان شدت این افول را از زمان جرج بوش و شکست حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و شکست سیاستهای این کشور با ایجاد داعش در غرب آسیا و در مقابل جبهه مقاومت با وجود هزینه 7 هزار میلیارد دلاری، احساس کرد.
افول و زوال قدرت و هیمنه آمریکا نسبت به 4 دهه گذشته بخش مهمی از بیانات شنبه رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانشآموزان نیز بود. کاهش توان اقناع و قبولاندن نظر خود به دیگر کشورها که ژوزف نای از آن به عنوان «قدرت نرم» یاد میکند و همچنین کاهش اعتماد کشورها (اعم از کشورهای غرب اروپا به عنوان همراهان همیشگی سیاستهای آمریکا و همچنین چین، روسیه، آمریکای لاتین و آفریقا) واقعیتی است که هم مشاوران مقامات آمریکایی و هم تحقیقات اندیشکدههای این کشور و هم نتایج نظرسنجیهای معتبر بر آن صحه میگذارد. چندی پیش بود که «ریچارد نفیو»، معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران در زمان اوباما درباره لزوم تغییر استراتژی تحریمها به دلیل عدم همراهی سایر کشورها با سیاستهای تحریمی آمریکا در دانشگاه کلمبیا سخنرانی کرد. این وضعیت درباره راهبردهای نظامی آمریکا در سالهای گذشته از جمله در قبال سوریه نیز صادق بوده است. بنا بر نظرات «یوهان گالتونگ» هر دو نشانه سقوط آمریکا از جایگاه ابرقدرتی، یعنی انزوای آمریکا در قبال دوستان و متحدان همیشگی و همچنین تنهایی ایالات متحده جهت پیشبرد اهداف نظامی خود، هماکنون رقم خورده است. اخیرا نیز گاردین با انتشار نتایج نظرسنجی موسسه معتبر گالوپ از کاهش اعتماد جامعه جهانی متشکل از 134 کشور نسبت به دولت آمریکا خبر داد. بر اساس این نظرسنجی که اوایل سال 2018 میلادی انجام شده، در دوره ترامپ فقط 30 درصد از جامعه آماری متشکل از مردم 134 کشور جهان نظر مطلوبی نسبت به آمریکا دارند که این میزان 18 درصد کمتر از زمان باراک اوباما و پایینترین میزان اعتماد از زمان جنگ دوم جهانی (آغاز سلطهگری این کشور) است. در 65 کشور از 134 کشور جامعه آماری، مردم دنیا، آمریکا را دیگر به عنوان اصلیترین قدرت جهان قبول ندارند.
ضمن اینکه همین چند هفته پیش بود که «فرانسیس فوکویاما» تئوریسین نظریه «پایان تاریخ» که در دهه 90 و پس از فروپاشی شوروی، لیبرالیسم را نقطه پایانی تکامل ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن اندیشه لیبرال- دموکراسی را به عنوان آخرین نوع حکومت بشری قلمداد میکرد، در مصاحبه با نشریه «نیواستیت من» با اذعان به شکست لیبرال- دموکراسی و نئولیبرالیسم، گفته بود: «سوسیالیسم باید برگردد». علاوه بر این آمریکا در بعد اقتصادی نیز با بحران جدی روبهرو است و بدهی ملی این کشور در سال 2018 رکورد 20 تریلیون دلار را رد کرد. به هر حال واقعیتهای جهانی نشان از افول قدرت آمریکا در همه ابعاد سخت، نیمهسخت و نرم دارد. آنچه در این راستا اهمیت مییابد، مطابق آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودند، اولا حفظ روحیه مقاومت و ثانیا تلاش برای علنی کردن شکستها و روند افول استکبار جهانی است که سعی دارد در یک جنگ رسانهای شکست خود را پیروزی و پیروزی جمهوری اسلامی را شکست جلوه دهد.
منبع: وطن امروز