به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، حمید دوادآبادی از جمله نویسندگان حوزه ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که سالها در این عرصه مشغول به کار است و کتابهای متعددی از وی به چاپ رسیده است. متاسفانه اخیر بر اثر حادثهای پای چپش شکسته، با این حال مطالب و خاطراتی که از سالهای دفاع مقدس در کانال تلگرامی شخصی خود منتشر میکند حلاوت و شیرینی خاص خود را دارد. نمونهای از آن پیش روی شماست:
داخل حرم مطهر حضرت زینب (س) هیئت عالی رتبه سیاسی نظامی ایران متشکل از علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه، سرهنگ محمد سلیمی وزیر دفاع، سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسول الله (ص)، محسن رفیقدوست مسئول پشتیبانی و تدارکات سپاه پاسداران و بقیه مشغول زیارت هستند.
همراه هرکدام از شخصیتهای سیاسی نظامی، دو نفر سپاهی به عنوان محافظ حضور دارند. محافظهای سرهنگ سلیمی و صیاد شیرازی لباس ارتشی بر تن دارند.
همه محافظین، درحالی که به طور منظم لباس نظامی بر تن دارند، پیراهن خود را روی شلوار انداختهاند. در آن میان محمود مسافری چشمش میافتد به حاج احمد متوسلیان که در کناری ایستاده و رو به ضریح، مشغول گفتن ذکر است.
به گزارش تسنیم، تیپ منظم نظامی حاج احمد توجه او را به خود جلب میکند. لباس فرم سپاه اتو کشیده، پیراهن خود را داخل شلوار گذاشته و فانسقهای سبز رنگ را محکم به کمر بسته است. یک کیف برزنتی سبز رنگ کوچک حاوی قطب نما در سمت چپ و غلاف چرمی سیاه رنگ که کلت کمری برتا داخل آن قرار دارد، بر پهلوی راست او قرار دارد.
محمود خودش را میرساند کنار حاج احمد و با لبخند به او میگوید:
- میگویم حاجی، ماشاءالله چقدر منظم و خشک تیپ زدی!
حاج احمد با تعجب میگوید:
- چطور مگر؟
تیپ محافظها را به او نشان میدهد و میگوید:
- ما همه پیراهن هایم مان را گذاشتهایم روی شلوار، ولی فقط شما پیراهنت را داخل شلوار گذاشتی.
- خب مگر عیبی دارد؟
- عیب که نه. ولی میخواهم بگویم ماشاءالله کمر باریک هم که هسنی ...
و شیطنت آمیز میخندد.
حاج احمد هم با او میخندد و میگوید:
-ای شیطون ...
- نه حاجی جان اصلا منظوری نداشتم.
- بله درست میگویی هیچ منظوری نداشتی!
- فقط میخواستم بگویم این جوری خوب نیست.
- چرا خوب نیست؟
چون کمر شما باریک است و این طوری فانسقه را محکم به کمرتان بستید، این نظامیان سوری که میبینند پیش خودشان میگویند: این بابا با این هیکل لاغر و ضعیف بلند شده از ایران آمده این جا که مثلا به ما کمک کند؟ این که با یک باد کمرش میشکند!
و هر دو با هم میزنند زیر خنده.
("محمود مسافری" محافظ سابق سردار محسن رضایی و محسن رفیقدوست، 23 مرداد 1392 بر اثر تصادف در جاده قم فوت کرد.)
انتهای پیام/ 112