به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، شهدا رهیافتگان به مکتب عشق الهیاند، آنان که عشق و ایثار را با خون خویش به یادگار گذاشتند و آموزگاران مکتب حماسههای جاوید هستند.
شهید «علیرضا ناصری نسب» در یکم اسفند 1336 در یکی از روستاهای شهرستان «خرم آباد» دیده به جهان گشود.
وی سالیان نوجوانی را در کنار پدر سپری کرد. با اوجگیری مبارزات حق طلبانه حضرت امام خمینی (ره) دوشادوش مردم شهید پرور خرم آباد مبارزات خود را علیه حکومت منفور پهلوی شروع و تا سرنگونی کامل آن ادامه داد.
شهید ناصری نسب بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به منظور مقابله با منافقین در غرب کشور به منطقه کردستان اعزام شد.
وی با تشکیل تیپ 57 حضرت اباالفضل (ع) به عضویت شورای فرماندهی و معاونت لجستیک آن تیپ منصوب شد و با شروع جنگ تحمیلی عازم جنوب شد.
نحوه شهادت
شهید در عملیات های متعددی از جمله آزاد سازی خرمشهر، کربلای 4 و 5، بیت المقدس و حاج عمران شرکت داشت. بعد از پذیرش «قطعنامه 598» و پایان جنگ برای مقابله با تحرکات منافقین کوردل در اسلام آباد غرب راهی این منطقه شد و در مصاف با آن مزدوران بعثی در تاریخ دوم مرداد 1367 در منطقه سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش بمب خوشه ای هواپیماهای دشمن بعثی به شدت مجروح شد و به بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران انتقال داده شد که متاسفانه بعد از گذشت چهار ماه و بیست و یک روز، معالجات بر روی وی موثر واقع نشد و سرانجام در تاریخ 24 آذر 1367 در همان بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
خاطرهایی از همرزم شهید
در سال 1359 به اتفاق سردار شهید «علی رضا ناصری» به عنوان یکی از فرماندهان نیروهای اعزامی لرستان و تعداد 200 نفر از پاسداران جان برکف سپاه خرم آباد به فرماندهی سردار «شهید نعمت الله سعیدی» عازم مناطق عملیاتی خوزستان شدیم.
با توجه به هجوم دوباره عراق برای تصرف شهر سوسنگرد به این شهر اعزام شدیم. قبل از حضور رزمندگان لرستانی، نیروهای مردمی و تعداد زیادی از رزمندگان شجاعانه در مقابل دشمن ایستادند و تعداد زیادی از آن ها شهید شدند. از جمله این رزمندگان، نیروهای ادوات «تبریز» بودند که تا آخرین قطره خون و تا آخرین فشنگ و نفر خود در برابر دشمن جانانه مقاومت کرده و در روزهای ابتدایی همگی شهید شده بودند.
زمانی که نیروهای لرستان به سوسنگرد رسیدند اکثر نقاط شهر در دست دشمن قرار داشت. نیروهای اعزامی لرستان به محض ورود به شهر با دشمن درگیر شده و یک شبانه روز به نبرد خیابانی و تن به تن با نیروهای ارتش عراق پرداختند.
به دلیل تجهیزات دشمن، نیروهای خودی حدود یک هفته در محاصره ارتش عراق قرار گرفتند. در طول این مدت هیچگونه امکان امدادرسانی و پشتیبانی وجود نداشت، نیروهای خودی از یک طرف مجبور بودند با دشمن بجنگد و از طرفی با گرسنگی مبارزه کنند. بالاخره با زحمت فراوان و با کمک یکی از اهالی بجا مانده در شهر، مقداری آرد پیدا کردند و تعدادی از رزمندگان وسایل و امکانات ابتدایی مهیا نموده و به طبخ نان پرداختند، سهم هر رزمنده فقط یک قرص نان برای یک شبانه روز بود.
بعد از چند روز محاصره و نبرد بی امان با دشمن، نیروهای جان بر کف هوانیروز با حمله ای رعد آسا به ستون زرهی دشمن یورش بردند و نیروهای کمکی از جمله گردان ویژه جنگ های نا منظم به فرماندهی شهید دکتر چمران و سایر نیروهای کمکی از جناح های مختلف به دشمن یورش بردند و رزمندگان لرستانی که در داخل شهر و در محاصره بودند نیز وارد نبرد سرنوشت ساز خود با دشمن شدند و حماسه ای کم نظیر آفریدند.
دشمن در برابر مقاومت دلاور مردان لرستانی و نیروهای کمکی تاب مقاومت نیاورده و پس از نبردی سخت و تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی از شهر سوسنگرد شد.
پس از آزادسازی سوسنگرد در تاریخ 26 آبان 1359 نیروهای کمکی نیز از راه رسیدند و آنانی که طی روزهای قبل، خسته از درگیری مداوم در برابر دشمن ثمره مقاومتشان را میدیدند، با چشمانیتر از اشک شوق و زبانی شاکر به لطف خدا، نیروهای تازه از راه رسیده را در آغوش میکشیدند. نیروهای کمکی به تعقیب دشمن پرداختند و نیروهای حماسه آفرین لرستان از جمله سردار شهید «علی رضا ناصری» تا یک ماه بعد از آزادسازی شهر نیز در سوسنگرد ماندند و پاسداری از این شهر را بعهده گرفتند، در این نبرد تاریخی تعدادی از دلاور مردان شجاع و حماسه ساز لرستانی شهید و مجروح شدند.
فرازی از وصیتنامه شهید ناصری نسب
سلام بر مجاهدین راه خدا که برای اجرای دستورات الهی بدون هیچ گونه عذر و بهانه ای جانفشانی می کنند و در راه خدا شهید می شوند. سلام و دورود خدا بر ملت مسلمان ایران که در این مصیبت ها خسته نشدند تا انقلاب خود را به جهانیان صادر نمایند. ملت مسلمان! برادران و خواهران عزیز! اگر زمان حسین را در نظر بگیریم می گوییم ای کاش ما در آن زمان بودیم و به یاری امت حسین (ع) می شتافتیم چون جنایتهای یزید به حدی رسیده بود که خداوند هم ناراحت و خشمگین بود و شما که بنده ی خدا هستید می گویید: ای کاش ما بودیم تا در آن زمان به یاری حسین (ع) می شتافتیم. الآن هم حسین زمان علیه یزید زمان قیام کرده است. امام (ره) را تنها نگذارید که حسین (ع) را تنها گذاشته اید. برادران و خواهران در مرگ ما گریه نکنید بلکه با تکبیر یعنی الله اکبر گفتن ما را شاد کنید چون دلها با نام خدا آرامش پیدا می کنند.
در پایان به خدای آفریینده ی جهان قسم یاد میکنم که هدفم انجام دادن فرمان خداوند متعال است و از هنگامی که عقل من خوبی ها و بدی ها را تشخیص داده است دقت نموده ام تا خوبی ها را انجام دهم که خداوند آنها را می پسندد. خدایا تو را شاهد میگیرم که هدف من فقط و فقط انجام وظیفه در راه تو بوده است و این را هم می دانم که انسان جایز الخطاست و تنها تویی که ما را مورد عفو قرار می دهی به امید پیروزی رزمندگان اسلام در سراسر جهان برکفار و دشمنان دین خدا.
در پایان خاطر نشان می شود، کتاب «ناصر لشکر» خاطرات این شهید بزرگوار به نویسندگی «فاطمه سپهوند» در لرستان چاپ شده است.
انتهای پیام/