به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمان، حاجیه «عذرا حمزهجواران» صاحب نغمهها و دل سرودههای آیینی در رثای شهدا و مادر سردار شهید «اکبر جهانشاهی» در بستر بیماری است.
در دیدار سالهای قبل (سال ۱۳۹۱) با این مادر والامقام، به یاد داریم که چگونه با شعری زیبا به استقبال ما آمد و هر چند دقیقهای با سرودن شعری زیبا دیدارمان را دلنشین و نینوایی میکرد و گاه به اشاره به عکس «اکبر»، از تقدیم شهیدش در راه امام حسین (ع) میگفت.
یکی از جملاتش را به خوبی به یاد دارم که زیبا و استوار میگفت: «ما شهیدان را در راه خدا دادیم و از کسی انتظاری نداریم». آری او این جمله را گفت و سپس در وصف فرزند شهیدش اینگونه گفت:
دیدی که ستاره سحرگاه عمر تو چقدر بود کوتاه غایب شدی از نظر به ناگاه اکبر ناکام من
وی همچنین از همسرش گفت که بعد از شهادت «اکبر» دیگر هیچ نخندید.
بعد از تو اگر سخن بگویم باشد شب و روز به گفتوگویم ناکام اکبر من
این مادر شهید بزرگوار از عشق و ارادت شهید «اکبر جهانشاهی» به حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب و از مواظبت وی بر بیتالمال گفت. اما این دیدار با دیدار قبل متفاوت بود و وی نه در منزل، بلکه دربیمارستان بود.
انگار حال خوبی نداشت که با شعرش به استقبالمان بیاید. وی اینبار بر روی تخت فقط با بازکردن چشمانش حضورمان را فهمید و هنگامی که از او خواستیم به یاد «اکبر» کمی مهمانمان کند، فقط با اشکی بر گونهاش نگاههای خستهمان را بدرقه کرد. شاید در دلش آن شعرش را برایمان میخواند:
رفتی به سوی لاله زاران، عمر تو شد خزان بهاران
به گزارش دفاع پرس، شهید «اکبر جهانشاهی» یکم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۲، در روستای «جواران» از توابع شهرستان «بافت» متولد شد. وی تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم تجربی گرفت. اکبر سال ۱۳۶۱ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و آموزشهای مقدماتی و تکمیلی را در پادگان «قدس» و «شهید بهشتی» بهعنوان مربی رزم و تاکتیک گذراند. وی با سمت فرمانده گردان به جبهه اعزام شد و سرانجام در چهارم خردادماه سال ۱۳۶۳، در اهواز بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
انتهای پیام/