به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، شرح جانفشانی، ایثار، فداکاری و دشمنستیزی ملت خوشنام و آزاده ایران که با ارادهای پولادین، شرف و اعتبار این سرزمین اسلامی را در برابر تمام جباران و بدخواهان حفظ کرده و حماسههای بیبدیل پدید آوردند، در برگ برگ تاریخ ثبت و ضبط شده است.
با نگاهی گذرا به تاریخ سرزمینها و اقوام مختلف، میتوان دریافت که تاریخ هر سرزمین به دست انسانهایی بزرگ که در راه تحقق آرمانهای ملت خود گام برداشته و تلاش کرده اند، رقم خورده است. در این میان سرنوشت پرافتخار ایران اسلامی در عرصهها و دورانهای مختلف تاریخ به دست مردان بزرگی رقم خورده که هر یک از آنها در اوج ایثار و فداکاری برای حفظ استقلال کشور گام برداشتند؛ فداکاری و ایثاری که ناشی از تفکری اسلامی و انقلابی بوده و این تفکر مخلصانه در طول تاریخ باعث شده تا کارهای مهم و اثرگذاری جهت نیل به قله های سعادت صورت پذیرد. یکی از عرصه های مهم و جاودانه تاریخ ایران اسلامی، دوران هشت ساله دفاع مقدس است که در این عرصه ماندگار، مردان بزرگی سهیم بودهاند.
شهیدان که با نثار جان خود و در اوج مظلومیت و گمنامی باعث شدند تا کشور عزیزمان قله های ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کند و نام این شهیدان همواره بر تارک پر افتخار میهن می درخشد؛ شهیدان والامقامی که با تفکری دینی و اسلامی، باعث شدند تا سعادتی بزرگ برای کشور اسلامی ایران رقم بخورد و امروز ثمره آن خونهای پاک است که باعث شده، اقتدار و امنیت نظام اسلامی در مقابل توطئه دشمنان و ددمنشان دنیا حفظ شود.
اینک پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و بیش از سه دهه از دوران دفاع مقدس، ما وارث مردانِ مردی هستیم که در سال های پربار زندگی خود بدون هیچ چشمداشتی، از تمام وجود و هستیشان به خاطر سربلندی، عزت، اقتدار، امنیت و پیشرفت جمهوری ایران اسلامی و تحقق آرمانهای مقدس آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند. دفتر خاطرات مردان آسمانی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز به نوبه خود سرشار از ایثارگری، شجاعت، دلاوری و پایمردیهایی است که بخش اعظمی از آن دوران سرنوشت ساز را رقم زده است. یکی از این دلاوران قهرمان شهید سرلشکر غلامرضا مخبری است.
آغاز راه
غلامرضا مخبری در سال 1324 در شهرستان قوچان به دنیا آمد. وی دوران تحصیلات خود را در این شهرستان به پایان رساند. در سال 1343 در آزمون ورودی دانشكده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم و فنون نظامی پرداخت.
بعد از فراغت از تحصیل در سال 1346 با درجه ستوان دومی جهت گذراندن دوره مقدماتی به شیراز اعزام شد و پس از پایان دوره به لشکر 16 زرهی قزوین، تیپ زنجان پیوست. او در سال 1357 دوره عالی رسته ای را در شیراز طی کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز غائله کردستان، وی به عنوان فرمانده یکی از یگانهای لشکر 16 قزوین (تیپ زنجان) به مهاباد اعزام شد تا حماسه های زیبایی از رشادت و شجاعت کمنظیرش در مأموریتهای سخت با حداقل امکانات به ثبت برسد. او شش ماه در مهاباد حضور داشت و چندین مأموریت بسیار مهم را با رشادت انجام داد.
دوران دفاع مقدس
با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359، لشکر 16 زرهی به فرماندهی سرهنگ سیروس لطفی به منطقه خوزستان و جبهه دهلاویه حركت کرد. سرگرد مخبری فرماندهي گردان 125 پیاده مكانيزه تیپ دوم (زنجان) لشکر 16 زرهی را بر عهده داشت.
در عملیات طریقالقدس که در آبان ماه 1360 انجام شد، بستان عرصه دیگری برای ظهور و بروز استعداد نظامی مخبری بود. در عملیات طریق القدس بعنوان فرمانده گردان خط شکن عمل کرد و با ابتکار و شجاعت بینظیری که از خود نشان داد و توانست خطوط دفاعی دشمن را در هم بشکند و پل«سابله» که از مناطق استراتژیک عملیات بود را فتح کند. صدام آنقدر به برتری نظامی خود دلبسته بود که پیش از عملیات طریق القدس گفته بود: «من بستان را گرفتم». اما این مخبری و یارانش بودند که در 10 روز مقاومت و نبرد خونین، مُهر باطلی بر ادعای او زدند. این 10 روز مقاومت، سرآغازی برای عملیات پیروزمندانه فتحالمبین شد که ارتش تا بن دندان مسلح بعثی را زمینگیر کرد.
به خاطر رشادتها و دلاوریهای این افسر رشید ارتش، در حین اجرای عملیات و زیر آتش دشمن، مورد تشویق شهید صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی قرار گرفت و شهید صیاد شیرازی، به پاس حماسه آفرینی هایش، در زیر باران آتش و گلوله، به او درجه سرهنگ دومی را اعطا کرد. شرح این رشادت در فصل سوم کتاب در «کمین گل سرخ» (خاطرات دوران دفاع مقدس شهید صیاد شیرازی) نقل شده است.
امیر سیروس لطفی که در عملیات «طریقالقدس» و حماسهآفرینی یگانهای تحت امر او در«پل سابله» فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین بود، بعد از تشریح وضعیت عملیات و پیروزی نیروهای تحت امر شهید مخبری در خاطره ای که در کتاب«میان خون» آمده، می گوید: «ابتکار و شجاعت مخبری مستحق یک تشویق آنی بود؛ لذا در همان حال عملیات با بیسیم از تیمسار صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی دعوت کردم که برای دادن درجه تشویقی به این سرباز مخلص و فداکار اسلام خود را به پل سابله برساند. هنگامی که تیمسار صیاد شیرازی رسید چون درجه نداشتیم یکی از درجه های خود را کندم و به ایشان دادم تا با دست خودشان آن را به شانههای مخبری نصب کنند.»
بیشک یکی از عوامل عمده و مهم در موفقیت عملیات طریق القدس، همانا ابتكار و شهامت سرهنگ مخبری بود که پس از انجام موفقیت آمیز عملیات طریقالقدس، مورد توجه فرماندهان و به خصوص فرمانده وقت نیروی زمینی ـ شهید صیاد شیرازی ـ قرار گرفت.
دیدار حماسه سازان پل سابله و تنگه چذابه با امام خمینی (ره)
این فرمانده رشید و دلاور که داستان رشادتش برای فتح پل سابله در جریان عملیات طریقالقدس (آزادی بستان) و نجات سوسنگرد از سقوط حتمی، توسط شهید سپهبد علی صیاد شیرازی روایت شده است، بعد از پیروزی در جبهه تنگه چذابه و همچنین حماسهآفرینی در پل سابله در عملیات طریقالقدس، در تاریخ 18 بهمن 1360 به همراه جمعی از همرزمانش به دیدار امام خمینی (ره) در حسینیه جماران نائل آمد و سخنرانی کوتاه، امّا قاطعی کرد. بخشی از متن سخنان این شهید معظم را مرور میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
«با عرض تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به حضور حضرت امام زمان (عج) و حضرت امام خمینی، و با عرض تشکر از حضور امام، به خاطر پذیرش رزمندگان به حضورشان، بنده به نمایندگی از رزمندگان قسمت بستان و چذابه که الآن در حضور امام هستیم، میخواستم چند کلمه به طور خلاصه به حضور امام و ملت شهیدپرور ایران عرض کنم. کشور مزدور عراق و سربازان و جنگنده های پوچ عراق که در 17 ماه قبل، از مسائل داخل کشور ما سوءاستفاده کرده بودند و به داخل کشور ما رسوخ کردند، در حال انحطاط و بدبختی روزبهروز از بین میروند. نشانههای این انحطاط از ماهها قبل کاملاً روشن و مشخص گردیده است. شکست حصر آبادان، فتح بزرگ بستان، نشانههای بسیار خوبی بود که صدام و صدامیان و آنهایی که صدام را حمایت میکنند، بدانند که دیگر بایستی فرار را برقرار ترجیح دهند.
صدام باز هم نفهمید. پس از فتح بستان که خود من و تعداد بسیار زیادی از این رزمندگان افتخار شرکت در آن را داشتیم، میتوانست درس بسیار بزرگی برای مزدوران عراق باشد؛ زیرا اجسادی که در جلوی پای سربازان ایران، سربازان اسلام افتاده بود خود نشانه بسیار بارزی از انحطاط دشمن بود.
صدام خواست یک بار دیگر قدرت خود را بیازماید. عملیات چذابه را آزمایش کرد. حضرت امام نگران شده بودند، زیرا صدام با تدارکی که دیده بود حق داشت که آن ادعا را بکند. صدام حق داشت با آن تدارک چند ماههای که پس از شکست بستان دیده بود و با آن وضعیت آن ادعا را قبل از حمله بکند و بگوید که من بستان را گرفته ام؛ ولی همه شاهد بودند، خدای بزرگ شاهد بود که در آن شب، در شب 1360/11/17 فقط یک گردان رزمنده، فقط یک گردان با تعدادی برادران سپاه و بسیج، جلوی یورش 12 گردان کماندوی دشمن را مردانه گرفتند و اجازه ندادند که صدام به آن ادعای کثیف خودش برسد.
حضرت امام، اطمینان داشته باشید که تا لحظهای که نیروی ایمان و تا لحظهای که خون در رگهای این جوانان وطن و سربازان اسلام در جریان است، نه تنها صدام بلکه هیچ یک از مزدورانی که بخواهند چشم خود را به سوی خاک ایران بدوزند زنده نخواهند ماند.»
امام راحل (ره) نیز در سخنانی فرمودند: «شما به حقید، همانطوری که امام سیدالشهدا (ع) به حق بود و یزید و بنی امیه را رسوا کرد. شما هم در این نبردهای بزرگی مثل آبادان، تنگه چذابه و بستان کاری کردید که اعجاز بود.»
عروج عاشقانه
فرمانده نیروی زمینی ارتش سپهبد شهید علی صیاد شیرازی اعتقاد داشت كه حفظ امنیت قلل سر به فلک کشیده کردستان که مخفیگاه و پایگاه منافقان، ضدانقلاب و گروهکها شده بود، نیازمند به فرماندهانی شجاع و از خود گذشته است. بنابراین سرهنگ دوم مخبری به لشکر 28 سنندج منتق و لبه سمت «معاونت فرماندهي تیپ یكم» منصوب شد.
جایجای مناطق عملیاتی دفاع مقدس، معرکه دلاوری مخبری شده بود. نام او هراس را بر دل دشمن می انداخت. سرانجام سرهنگ دوم مخبری در تاریخ 11 دی سال 1361 پس از بازدید از گردان 116 در ساعت 17:30 دقیقه در ارتفاعات دارساوین در محور بانه-سردشت مورد حمله ضدانقلاب قرار گرفت و در سن 37 سالگی جام شهادت نوشید. پادگان تیپ 2 زرهی زنجان، مزین به نام این فرمانده غیور است.
توصیه برای انس با نهج البلاغه
مخبری، پاکباخته کلام مولا علی (ع) بود و جانش سیراب معرفتی بود که نهج البلاغه به او نثار میکرد. او در حاشیه نهجالبلاغه اش به خطی خوش نوشت: «هرگاه غمگین شدی و دلت از دست زمان گرفت، به نهج البلاغه رجوع کن، باشد که سخنان این مرد بزرگ تسلی خاطر شد.»
در پایان گرامی می داریم یاد و خاطره شهیدان دوران هشت سال دفاع مقدس بويژه 48 هزار شهید گلگون کفن ارتش جمهوری اسلامی و بالاخص شهید سرلشکر غلامرضا مخبری و تمام کسانی که برای حفظ کیان و تمامیت ارضی میهن عزیزمان ایران، در اوج گمنامی و سلحشوری، بی هیج ادعایی رفتند تا پروانهوار شمع وجود خویش را در راه دفاع از ارزشهای والای انقلاب اسلامی نثار کردند تا نسل حاضر و نسلهای بعد این واقعیتها را بدانند که سربازان فداکار این کشور اسلامی در طول هشت سال دفاع مقدس با رشادت، پایمردی و نثار جان خود اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک پاک میهن در دست دشمن باقی بماند.
انتهای پیام/ 221