به گزارش خبرنگار اجتماعی دفاع پرس، از لحظات آغازین روز گذشته فضای خاصی پیرامون مصلای بزرگ امام خمینی(ره) شکل گرفته بود، مادرانی که همراه با فرزندان خردسال خود به مصلای تهران وارد می شدند، نوزادانی که تن پوش سفیدی بر تن داشتند و به نمادی از علی اصغر امام حسین(ع) در دشت خونین کربلا بدل شده بودند.
با شروع مراسم، مداحان اهل بیت از لبان تشنه علی اصغر(ع) شش ماهه خواندند و شاید مادران حاضر در آن جمع تنها کسانی بودند که می توانستند، داغ از دست دادن نوزاد 6 ماهه را بفهمند و برای معصومیت فرزند شاه شهیدان عالم ضجه بزنند.
بارها نحوه شهادت حضرت عباس (ع) را شنیده ایم، اما شاید این نکته در همیشه تاریخ مغفول مانده است که شمشیر دشمن هیچ گاه او را از پای در نیاورد، بلکه لبان ترک خورده علی اصغر(ع) بود که کمر عمو را شکست، وقتی اما حسین(ع) فرمودند: مقداری آب برای این طفلان تهیه نما، جناب قمر بنی هاشم(ع) مشک به دوش گرفت و روانه میدان شد، با سپاه حریف، درباره آوردن آب به خیمه ها سخن گفت و زمانی که قساوت قلب دشمن را دید، به خیمه امام (ع) بازگشت و سرکشی آنان را به عرض رسانید، اما صدای شیون و العطش طفلان فضای خیمه را پر کرده بود، نگاهی به چهره علی اصغر(ع) شش ماهه انداخت و مشک را بر دوش گرفت و به سوی فرات رفت.
عده ای از سپاه یزید را که راه شریعه فرات را بر او بستند، به درک واصل کرد و در حالی که خود از تشنگی بی تاب شده بود آبی ننوشید تا اول طفلان حسین(ع) را سیراب کند، اما در نهایت رذالت دشمن تیری شد و مشک او را پاره کرد تا آخرین امید سقای کربلا به ناامیدی بدل شود و این جا بود که او نه به دلیل ناتوانی در برابر دشمن، بلکه بواسطه ناتوانی در برابر دیدگان تب دار طفلان حسین (ع) زودتر از برادر بزرگ تر به شهادت رسید.
پس از آن که امام حسین(ع) بی تابی فرزند شش ماهه خود را می بیند، او را به میدان جنگ می برد و بر فراز دو دست خود قرار می دهد، در حالی که می فرماید: اگر به من رحم نمی کنید به این کودک رحم کنید، حرمله با دستور عمر سعد تیر سه شعبه ای به گلوی علی اصغر می زند تا کودک شیرخواره را با خون خود سیراب کند.
اما از آن جایی که حضرت علی اصغر(ع) باب الحوائج نیز نامیده می شود، روز گذشته مادران دردمندی که نوزادانشان از بیماری هایی مانند سرطان رنج می بردند نیز با دلی شکسته و از عمق وجود باب الحوائج را صدا می زدند و او را قسم می دادند تا شفای فرزندانشان را بگیرند ودر نهایت، مداحان با نوایی که در فضای مصلا پیچیده بود،" امن یوجیب" را سر داده و جمعیت نیز با صدایی بلند تکرار می کردند، ضمن اینکه در همین حین، گهواره ای با پارچه های سبز متبرکی که روی ان افتاده بود، در بین جمعیت به حرکت درآمد که فضای معنوی خاصی ایجاد شد و هر شخص بنا به نیت و نذر خود مبلغی را در آن قرار می داد و قطعا درد این زخم 1400 ساله تا قیامت بر سینه عاشقان اهل بیت علیهم السلام خواهد ماند.
به قلم: پوریا بهرادکیان