به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از کیهان، 24 اردیبهشتماه مذاکرات تیم کارشناسی ایران با اروپاییها آغاز و بسته پیشنهادی ایران به اروپاییها ارائه شد که دارای 12 بند در زمینه صادرات نفت، امور بانکی، واردات و صادرات و ... بود.
قرار بر این شد که ظرف یک ماه اتحادیه اروپا بسته راهکارهای عملی خود در رابطه با خواستههای ایران را نقد نماید. اما با تاخیر تقریبا یک ماهه، بسته به دست طرف ایرانی رسید و از واکنش طرف ایران مشخص شد که خواستههای ایران نسبت به این بسته عملیاتی نشده است؛ در همین راستا روحانی در تماس تلفنی با رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان آن را مایوسکننده خواند.
کمیسیون اروپا در 28 اردیبهشتماه، طی یک بیانیهای به آغاز فرایند رسمی برای اجرای چهار تصمیم اروپا در راستای مقابله با تحریمهای آمریکا اشاره نمود. تصمیم اول عبارت بود از اجرای فرایند رسمی برای فعالسازی مجدد قانون مسدودسازی که در سال 1996 تصویب شده بود ولی هرگز به اجرا درنیامده بود.
اجرای فرایند رسمی برطرف سازی موانع برای بانک سرمایهگذاری اروپای، تقویت همکاری بیوقفه در زمینههای مختلف با ایران شامل بخش انرژی و شرکتهای متوسط و کوچک، بررسی امکان تراکنشهای بانکی موردی به بانک مرکزی ایران به ترتیب تصمیمهای دوم، سوم و چهارم بودند. در این بیانیه تصریح شده بود که در صورت عدم مخالفت شورا و پارلمان اروپا، این تصمیمات بعد از دو ماه اجرایی شوند.
هر چند که با پوچ از آب درآمدن بسته راهکارهای عملی اتحادیه اروپا میشد حدس زد که این چهار تصمیم اجرایی نیز راه به جایی نخواهد برد؛ اما خیلی طول نکشید که ناکارآمدی این چهار تصمیم اجرایی در عمل مشخص شد. قانون مسدودسازی اروپا با تاخیر تقریبا یک ماهه در 16 مرداد به اجرا در آمد که همزمان با بازگشت دور اول تحریمها بود؛ در صورتی که طبق بیانیه کمیسیون اروپا قرار بود قبل از بازگشت دور اول تحریمها این قانون اجرایی شود. از طرف دیگر، قانون مسدودسازی که اولین بار در سال 1996 برای محافظت از شرکتهای اروپایی در برابر تحریمهای آمریکا علیه کوبا تصویب شد، صرفا یک واکنش سیاسی بود که آمریکا را وادار به کوتاه آمدن از مواضع خود کند و در این دوره نیز همزمانی اجرای این قانون با دور اول تحریمها تنها برای گرفتن ژست سیاسی بود. چرا که به دنبال اجرای قانون مسدودسازی و تاکید مقامات اتحادیه اروپا بر روی این قانون، شرکتهای اروپایی به خروج خود از ایران ادامه دادند و اتحادیه اروپا سکوت اختیار کرد. آقای عراقچی در گفتوگوی تلویزیونی شبکه چهار با بیان اینکه قانون مسدودسازی در مورد شرکتهای بزرگ صدق نمیکند و فقط شرکتهای کوچک و متوسط را مورد حمایت قرار میدهد، بدعهدی اروپا را نادیده گرفت و آن را توجیه کرد.
در رابطه با تصمیم اجرایی دوم گفتنی است به رغم اینکه پارلمان اروپا در 14 تیرماه طرحی را تأیید کرد که به موجب آن بانک سرمایهگذاری اروپا بتواند با ایران تجارت کند اما از آنجایی که طرح مذکور الزامآور نبود، بانک سرمایهگذاری اروپا زیر بار اجرای این تصمیم نرفت و مقامات این بانک اعلام کردند که نمیتوان تحریمهای آمریکا علیه ایران را نادیده گرفت و عملا امکان کار کردن با ایران برای بانکهای اروپایی وجود ندارد.
در رابطه با تصمیم اجرایی سوم، یعنی تقویت همکاری بیوقفه در زمینههای مختلف با ایران شامل بخش انرژی و شرکتهای متوسط و کوچک باید گفت مسئولین چندین بار صحبت از مذاکرات برای همکاری در زمینه شرکتهای کوچک و متوسط کردهاند، اما از تشکیل این مذاکرات و خروجی آن نیز تاکنون چیزی مشاهده نشده است. تصمیم اجرایی چهارم که امکانسنجی تراکنشهای موردی به بانک مرکزی است، نیز به سرانجام مثبتی نرسیده است. بانکهای اروپایی بیشتر تراکنشها از طرف ایران را رد میکنند و اخیرا رویترز اعلام کرده است که بانکهای اروپایی از ترس تحریمهای آمریکا حتی از تسهیل تراکنشهایی که مربوط به خرید اقلام غذایی و دارویی است، خودداری میکنند.
سازوکار ویژه مالی موسوم به SPV، آخرین بسته پیشنهادی اروپا به ایران و آخرین قسمت سریال بدعهدی اروپا در سال 2018 بود و در بیانیه نشست 1+4 برجام در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، ماموریت این سازوکار ویژه را تسهیل پرداختهای مربوط به صادرات (شامل نفت) و واردات ایران ذکر شد.
جزییات فنی سازوکار اتحادیه اروپا مشخص نشد اما دولتمردان در اظهارات خود به زمان عملیاتی شدن آناشاره کردند. آقای ظریف اعلام نمود که هر کاری و تدبیر جدی در این خصوص باید قبل از چهارم نوامبر(14آبان) انجام و اتخاذ شود. با نزدیکتر شدن به موعد اجرای SPV، خبر نه چندان خوشایندی از سوی رویترز اعلام شد. رویترز در 2 آبان ماه به نقل از چهار دیپلمات اروپایی اعلام نمود که این سازوکار در 4 نوامبر به طور نمادین شروع به کار خواهد کرد و تا اوایل سال میلادی 2019 عملیاتی نخواهد شد.
دیپلمات دیگری به رویترز گفت: «ما نیاز داریم به ایرانیها نشان دهیم که برای حفظ برجام در حال کار هستیم تا آنها را در برجام نگه داریم، اما این را هم میگوییم که تا اینجا و با این سرعت میتوانیم پیش برویم». اروپاییها اعتراف کردند که تمام مدت در حال دادن وعدههای بدون پشتوانه جهت وادار نمودن ایران به اجرای یکطرفه تعهدات خود در برجام بودند. جالب اینجاست که SPV حتی در 13 آبان اجرای نمادین هم نشد؛ چرا که برای اجرای نمادین، حداقل نیاز بود که یک کشور اروپایی میزبانی SPV را بپذیرد اما تا موعد بازگشت کامل تحریمهای آمریکا هیچ کشوری حاضر به پذیرش میزبانی نشده بود.
کشورهای اروپایی در پذیرش میزبانی، آن را به گردن یکدیگر میانداختند؛ ابتدا میزبانی را بر عهده اتریش قراردادند و اتریش آن را رد کرد؛ سپس لوزامبورگ مطرح شد و این کشور نیز زیر بار آن نرفت؛ در نهایت آلمان و فرانسه که از اعضای اروپایی برجام بودند، میزبانی آن را به طور مشترک پذیرفتند.
درست مثل دفعات قبل، دولتمردان بدعهدیهای اروپا را توجیه نمودند. سید عباس عراقچی در گفتوگوی تلویزیونی درباره عملکرد و مواضع اروپاییها گفت: «به عقیده من اراده سیاسی کشورهای اروپایی برای اینکه درمقابله با تحریمهای آمریکا به ایران کمک کنند امری واضح و روشن است. سابقه ندارد اروپا به عنوان نزدیکترین متحد واشنگتن وارد چنین اقداماتی شده باشد و به کشوری به خصوص ایران برای ایستادگی در برابر تحریمهای ایالات متحده کمک کند. کشورهای عضو برجام از جمله اروپاییها با صراحت در بیانیهای اذعان کردند که بقای برجام منوط به تحقق خواستههای اقتصادی ایران از برجام است. آنها مصمم به ادامه برجام و همکاری با تهران هستند و برای تحقق آن سازوکار ویژه مالی تدارک دیدهاند که البته پیچیدگیها و ابعاد حقوقی زیادی دارد».
اتحادیه اروپا در رابطه با سازوکار ویژهاش باز هم وعده داد. خانم موگرینی در 19 آذر اعلام کرد که این سازوکار در هفتههای آتی ثبت خواهد شد. وی در این رابطه اظهار کرد: «من انتظار دارم این سازوکار طی هفتههای آینده قبل از سال ثبت خواهد شد که از این طریق تجارت مشروع حفظ و ارتقا داده شود». موگرینی وعده داد که تا آخر سال میلادی SPV ثبت خواهد شد، اما سال نوی میلادی آمد و خبری از SPV نشد. تقریبا هشت ماه انرژی و زمان و تمرکز وزارت امور خارجه دولت دوازدهم بر روی مذاکرات برجام اروپایی مصرف شد و هیچ اقدام مثبتی از سوی اروپا صورت نگرفت.
لازم به ذکر است که «امیرحسین زمانینیا» معاون وزیر نفت در روزهای اخیر گفته است: «ساز و کار ویژه مالی اروپا (SPV) برای تسهیل بازرگانی ایران اجرایی خواهد شد اما مشکلگشا نیست.
زمانینیا افزود: «متاسفانه فشار آمریکا به حدی است که چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و بقیه کشورهایی که برای واردات نفت ایران از آمریکا معافیت گرفتهاند حاضر نیستند یک بشکه بیشتر از معافیتی که گرفتهاند، از ایران نفت خریداری کنند».
سریال بدعهدیهای اروپا پایانی ندارد؛ چراکه میدانند از نظر دولت روحانی منافع اقتصادی، بحث فرعی در برجام است و اصل، خود برجام است. این موضوع را دولتمردان بارها گفتهاند و تاکید کردهاند. آخرین بار ظریف در مصاحبه با روزنامه خراسان با بیان اینکه هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود، گفت: «مذاکرات ما درباره برجام تا فرودین 94 (یعنی سه ماه قبل از توافق نهایی برجام) صرفا هستهای و امنیتی بود. آقای دریاصفهانی (همان کسی که به عنوان جاسوس در تیم هستهای ایران بازداشت شد) که واقعا هم خدمات شایانی به برجام کرد در فروردین 94 در لوزان وارد مذاکرات شد. یعنی تا آن زمان ما بحث تخصصی اقتصادی نمیکردیم.
بحثهای هستهای، امنیتی و خارج شدن از شورای امنیت بحثهای اصلی ما بود و اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود با واقعیات و خطوط قرمزی که برای ما ترسیم شده بود، نمیسازد». با توجه به این اظهارات، چرا اروپا باید برای حفظ برجام از خودش هزینه بدهد؟! دولت بدون برآورده شدن منافع اقتصادی از سوی اروپا، در برجام میماند و دیگر چه نیازی به نقض تحریمهای آمریکاست؟!
از طرف دیگر، اروپا با دیدن کسی که فکر میکند توانسته است با یک توافق سیاسی جنگ را از سر کشوری مانند ایران بردارد، آیا زمینه را مساعد نمیبیند که برای اخذ امتیاز بیشتر از ایران فشار بیاورد؟! در نمایش مضحکی که آمریکا اخیرا علیه برنامه موشکی ایران راه انداخت، انگلیس و فرانسه با آن همراهی نمودند و نماینده انگلیس در جلسه شورای امنیت بر سر آزمایش موشکی ایران گفت: «ما 3 هدف را دنبال میکنیم. اول و از همه مهمتر اینکه، رژیم عدم اشاعه جهانی را حفظ و تقویتنماییم و جلوی ایران را از دستیابی به قابلیت هستهای که بتواند منطقه خاورمیانه و اروپا را تهدید کند، بگیریم. دوم اینکه، اقدامات بیثباتکننده ایران در منطقه محدود شود و سومین سیاست این است که ایران را تشویق کنیم روابط اقتصادی و دیپلماتیکش با منطقه و غرب را عادیسازی کند و به نقش برحق خود به عنوان یک قدرت مسئولیتپذیر و سازنده ادامه بدهد».
موضعگیری منفعلانه دولت باعث شد اروپا سریال فشارهای خود بر روی ایران را آغاز نماید. بنابراین اروپا از یک طرف به دادن وعدههای پوچ ادامه خواهد داد و از طرف دیگر همسو و همزمان با آمریکا بر روی ایران فشار سیاسی و دیپلماتیک خواهد آورد. با این اوصاف مشاهده میشود که برجام به عنوان ابزار نه تنها منافع اقتصادی را تامین نکرده است، بلکه تبدیل به ابزاری علیه منافع ملی شده است.
حتی ممکن است شرکای راهبردی ایران از جمله چین و روسیه با دیدن انفعال دولتمردان در برابر اروپا، از ایجاد روابط راهبردی اقتصادی با ایران خودداری کنند و فشار اقتصادی مضاعف شود. بنابراین باید جهت تغییر موضع ایران در فضای بینالمللی اقدام جدی نمود و آن اقدام در سطح کمینه خود، خروج از برجام و در سطح بیشینه خود خروج از NPT است.
انتهای پیام/ 151