به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم صفورا ترقی آورده: شاید در اولین روزهایی که رایانه و اینترنت از فضای علمی دانشگاهها و ادارات، وارد زندگی شخصی افراد شد، زمزمههای این بسترسازی فرهنگیبه پا شد و مخالفتها و موافقتهایی صورت گرفت که هر دو طرف هم منطق خاص خود را داشتند.
از طرفی هم نسبت به گسترش فناوریهای ارتباطات بین افراد در جوامع نمیتوان بیتفاوت ماند و از این موج، خود را کنار کشید و از طرفی نیز باید مراقب عواقب، آسیبها و امنیت این فضا برای کاربران بود. پس از آمدن ماهواره، رایانه و تلفن همراه، دومین موج نگرانی نسبت به آسیبهای اخلاقی و فرهنگی این تکنولوژی، وارد بحثهای خانوادگی و اجتماعی و روانشناسی شد.
کمی که گذشت، ایجاد شبکههای اجتماعی چون واتس آپ، وایبر، ویچتو ... موج بعدی دلهرهها و ناراحتیها را از پخش و گسترش اطلاعات خصوصی کاربران به همراه داشت. امروزه شاید کمتر کسی باشد که از دنیای شبکههای اجتماعی متنوع ایرانی و خارجی بیبهره باشد ولی همچنان بحثهای بسترسازی و فیلترینگ این شبکهها به قوت خود باقی است.
در روزهای اخیر، ماجرای فیلم اذیت و آزار دختر نوجوان توسط دو پسر در سیرجان، موضوع قابلتأملی درباره آسیبهای اجتماعی این شبکهها و عدم نظارت بر محتوای آنها ایجاد کرده است. البته که وجود همین بستر، منجر به شناسایی سریعتر خاطیان و دستگیری آنها شد و متهمین به دلیل توقیف غیرقانونی، هتک حیثیت از طریق فضای مجازی و آزار و اذیت به زندان افتادند؛ ولی هرگز حرفی زده نشد که چرا باید دختری نوجوان در این سن و سال به اسم آزادی و تجربه لایف استایل غرب به گفته ضارب، ماهها مزاحمت و توهین و درخواست دوستی داشته و سپس با نقشه انتقام آن پسر به شهری دیگر برود و این بلا بر سرش بیاید. قسمت دردناک این قضیه آنجاست که اگر به دختر تجاوز میشد، برخوردهای شدیداللحنی نسبت به آن دو پسر از سمت فضای مجازی دیده و شنیده میشد ولی حالا فالوئرهای پیج اینستای این پسر به بیش از 20 هزار نفر رسیده و دختر نوجوان هم در مصاحبه گفته حالم خوب است و از مردم عذرخواهی میکنم!
آیا وقت آن نرسیده که نسبت به کنترل هوشمند و نظارت دقیقتر بر کاربران و مدیران کانالها و سایتها و مهمتر از همه، محتوای در حال انتشار بین آنها، اهتمام جدیتری داشته باشیم و گزارشی در رابطه با قربانیان و آسیب دیدگان اینگونه روابط به سمع و نظر خانوادهها برسانیم؟
اینکه مسئولان، مدام بر طبل آزادی کودکان میکوبند و میگویند بچهها آزاد باشند و آگاهیهای عمومی زودتر از سن مناسب به آنها داده شود آیا نتایجی جز این خواهد داشت؟ آیا پیاده کردن پنهانی سند 2030 توسط بخشهایی از مسئولان که بعضاً خود را متولی امور فرهنگی هم میدانند و ردپایشان در مقامات بالای دولتی هم دیده میشود، فجایعی جز این رابه بار خواهد آورد؟ آنها که میگویند ما وظیفه نداریم مردم را به بهشت ببریم ولی راه جهنم را 6 بانده آسفالت میکنند، آنها که مسئول ولنگاری فرهنگی در آموزشوپرورش و دانشگاهها هستند، کجایند که فریاد برآورند؟
عدم تلاش مسئولان در کنترل وضعیت فساد در جامعه، ناتوانی والدین در کنترل و تربیت فرزندان و تسهیل ابزاری شبکههای اجتماعی راه را برای مجرم سازی نوجوانان و جوانان بازکرده است. کاربران فضای مجازی و خانوادهها نیز قطعاً باید سواد رسانهای خود را نسبت به شبکههای مجازی و بازیهای رایانهای و آنلاین و چتهای خصوصی بالاتر ببرند.
انتهای پیام/ 151