به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، عباس ولی نژاد زوارق در تاریخ 4 آذر 1337 در شهر پیرانشهر در خانواده مذهبی بدنیا آمد. در سال ۱۳۴۲با انتقال پدرش که نظامی بود به مشهد مقدس راهی آن دیار شد. وی کودکی فعال و پرجنب و جوش بود. در خواندن درس بسیار جدی و ساعی بود. دوره ابتدایی را از سال ۱۳۴۲-۱۳۴۸در دبستان فرهنگ مشهد طی نمود و دوره راهنمایی را در مدرسه کریم خان گذرانید.
از سال ۱۳۵۱تا ۱۳۵۶تحصیلات متوسطه را در دبیرستان طالقانی طی کرد. این دوره همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم ایران بود. شهید عباس ولی نژاد دو سال قبل از پیروزی انقلاب فعالیت خود را ضمن تحصیل شروع نمود و درزمینهٔپخش اعلامیه و نوارهای امام خمینی (ره) فعالیت میکرد. شهید عباس ولی نژاد به ورزش بسکتبال علاقهمند بود و توانست در این ورزش به قهرمانی مشهد برسد. در رشته امداد نیز با کسب مقام اولی در مشهد و سومی در خراسان و دریافت لوح افتخار شایستگی خویش را اثبات رساند.
پس از پیروزی انقلاب ابتدا با ارتش فعالیت و همکاری داشت و بعد از پیام امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج فعالیت خود را گسترش داد. ابتدا در مسجد علی (ع) چهارراه حافظ فعالیت کرد. مدت یک سال و نیم بهعنوان بسیجی ویژه بود و به جهت صلاحیتی که از خود نشان داد مسئولیت سه ناحیه از نواحی مشهد را بر عهده او گذاشتند و در این زمینه بسیار موفق بود. شهید عباس ولی نژاد در این ایام دوره تکاوری را گذرانید و خود به نیروهای بسیجی آموزش میداد. در سن ۲۱سالگی پدرش را از دست داده سرپرستی خانواده را بر عهده گرفت. پس از مدتی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
فعالیت شهید عباس ولی نژاد در سالهای۱۳۶۰و ۱۳۶۱با منافقین و گروهکهای آنان بود. شهید عباس ولی نژاد به جنگ بهعنوان یک تکلیف مینگریست و بزرگترین آرزویش شهادت بود وی شهادت را سعادتی میدانست که آرزو میکرد نصیبش شود. شهید راجع به انگیزه حضورش در جبهه میگوید(به حدی رسیدهام که دیگر نمیتوانم اینجا{مشهد}بمانم چون احساس میکنم در جبهه نیازی بیشتری است) شهید کاوه برنامهای تقاضا کرده بود که عباس ولی نژاد را به منطقه بفرستند.
پسازآن شهید عباس ولی نژاد به کردستان اعزامشده و در همان مراحل اولیه فرماندهی گردان حزبالله به وی واگذار شد. در مرحله دوم اعزام به جبهه از ناحیه پا مجروح شد و پس از دو روز استراحت در مشهد درحالیکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود برای بار سوم عازم منطق کردستان شد. در کردستان به سبب شجاعتی که داشت به وی لقب ببر کوهستان داده بودند و ضدانقلاب جهت کشتن وی مبلغ گزافی را تعیین نموده بود.
او همزمان علاوه بر فرماندهی گردان حزبالله در منطقه کردستان مسئولیت نواحی یک و دو و شش و همچنین منطقه ۳سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشهد را بر عهدهدار بود. شهید عباس ولی نژاد در تیپ ویژه شهدا در منطقه کردستان همراه سردار شهید محمود کاوه خدمت میکرد.
شهید عباس ولی نژاد سرانجام در تاریخ 10 آبان 1361 پس از چهار و نیم ماه حضور در کردستان در اثر اصابت گلوله ضدانقلاب به شهادت رسید. البته با آمادگی بالای که شهید عباس ولی نژاد داشت توانست دو مزدوری که به او شلیک کرده بودند به هلاکت برساند و سپس شهید شود.
استقامت و پایداری
برادر عباس ولی نژاد در عملیات آخری که به فیض شهادت نائل شدند مریض بودند و با بدنی تبدار وارد عملیات شد. من ایشان را در آخرین لحظهای که داشت از گروهان ما جدا میشد و با یکی از گرو هانها بهطرف هدف دیگری میرفت دیدم. ایشان بهقدری حالش وخیم بود که از چهرهاش کاملاً مشخص میشد ولی با آن حال وخیم و آن شرایط سخت آب و هوایی، فرماندهی گردان را به عهده گرفت و رفت ایشان در آن عملیات به شهادت رسیدند ولی به این کارشان درس بزرگی به همه ما رزمندهها دادند بهطوریکه بعد از شهادت برادر عباس ولی نژاد الحمدالله…دوستانی که آنجا بودند تحت تأثیر این دلاوریهای ایشان قرار گرفتند و طوری که علیرغم سختیهای بسیار زیادی که در عملیات بعدی بود ولی به الحمدالله تا پایان کار ایستادند و مقاومت کردند
رحمتالله کبیری
توانایی جسمی رزمی
به یاد دارم زمانی که برادر عباس ولی نژاد فرمانده حوزه بود یک روز منافقین دور میدان ضد میآیند و شروع به تیراندازی بهطرف حوزه مینمایند. برادر ولی نژاد در حوزه حضور داشت سریع میپرد و اسلحه نگهبان را میگیرد و از طبقه بالا خودش را به پایین پرت میکند و با پایبرهنه به دنبال ماشین منافقین میدود و با تیراندازی بهطرف ماشین آنها را متوقف مینماید و نمیگذارد که آنها فرار کنند. که به خاطر این موضوع خیلی از ایشان در آن زمان حضوری و زبانی تشویق به عمل آمد.
علی آل سیدان
آخرین وداع با دوستان
صبح زود حدود ساعت 3 زیر ارتفاع کچلآباد که آخرین ارتفاع در منطقه عملیاتی بود رسیده بودیم در بین راه درگیری داشتیم و پاکسازی میکردیم. دو روستا در منطقه که کومله و دمکرات در آنها مستقر بودند در محاصره قرارگرفته بودند و هرکدام از اعضای این دو گروه سعی داشتند که فرار کرده و جانشان را نجات دهند از طرفی هم فهمیده بودند که شب قبل برادر ولی نژاد روستاها را دور زده است ارتفاع کچلآباد را گرفته است وقتی ادوات نیمه سنگین و پشتیبانی به آنجا رسیده بود دیدم پیکر شهید عباس ولی نژاد را داخل یک کیسهخواب گذاشته بودند از ارتفاع پایین آوردند کیسهخواب را که باز کردیم و با ایشان وداع کردیم و در همان ارتفاع تابلویی به نام شهید ولی نژاد نصب کردند.
سید مجید ایافت
محبوبیت شهید نزد دیگران
روزی که پیکر مطهر شهید بزرگوار عباس ولی نژاد را به مشهد آوردند. بنده بهاتفاق چند نفر از همکاران به زیارت ایشان در سردخانه بیمارستان قائم رفتیم. وقتی صورت مبارک ایشان را باز کردم چند تا از دوستان خم شدند و صورت ایشان را بوسیدند من شنیدم که آنها جملاتی را زیر لب زمزمه میکنند خوب که دقت کردم شنیدم که میگویند: آقای ولی نژاد یادت نرود قولی که را که به ما دادی. دقت کردم که ببینم چه قول و قراری بوده است و متوجه شدم که این عزیزان با آن بدن مطهر اینطور وداع میکنند که شفاعت یادت نرود. این قولی بوده است که دوستان شهید درزمان حیاتش از ایشان گرفته بودند.
علیاکبر گرمهای
عشق به جهاد
به یاد دارم دفعه اول که برادرم عباس از جبهه آمد بااینکه مجروح شده بود ولی فقط 2 روز بیشتر نماند و دوباره به جبهه رفت! ولی در مدت این دو روز از اتفاقاتی که در کردستان پیشآمده بود برای ما صحبت کرد، ازجمله گفت: شما نمیدانید که مردم کردستان چقدر مظلوم و زیر ستم هستند، شاید مردم ما اینطور تصور کنند که مسائلی که در کردستان پیشآمده مقدار زیادی مردم آنجا نقش داشتهاند درصورتیکه اینگونه نبوده، ضدانقلاب از خارج تغذیه میشده و نیز میگفت: تا در کردستان امنیت برقرار نشود و مردم در این حالت ناراحتکننده باشند، من هم آنجا خواهم ماند.
ایرج ولی نژاد
برای کسب اطلاعات بیشتر به صفحه ویژه این فرمانده شهید در پایگاه اطلاعرسانی یاران رضا به آدرس زیر مراجعه کنید
/انتهای پیام
