رعایت مسائل شرعی پرستاران در رسیدگی به مجروحین

موضوع را با پرستاران در میان گذاشتم. گفتند: ما همه خانم هستیم و مجروحین، مرد. این دستور اسلام است که ما چشممان به نامحرم نیفتد. ما دیگر تزریق عضلانی انجام نمی‌دهیم.
کد خبر: ۳۲۷۵۹۳
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۰ - 31March 2019

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، خاطرات پرسنل و خدمه‌ بیمارستان‌ها در روزهای جنگ تحمیلی بسیار شنیدنی و حتی تکان‌دهنده است. پرستارهایی که بیشتر آن‌ها در حال گذراندن دوران بازنشستگی هستند و گوشه ذهن‌شان از خاطرات آن روزها خالی نمی‌شود و هنوز اثرات آن التهاب‌ها و اضطراب‌ها را در زندگی شخصی‌شان یدک می‌کشند. به منظور مرور آن روزگاران گفت‌وگویی با  «زیبا ترابی» داشتیم تا مروری باشد بر خاطرات خدمت‌رسانی‌ها به مجروحین.

در ابتدای جنگ، مجروحی را به بیمارستان آوردند که مجاری ادراری اش پاره شده بود و خونریزی شدید ادرار داشت. پزشک معالجش آقای دکتر بانیک بود که تابعیت بنگلادشی داشت. در بیمارستان فقط سه پرستار مرد داشتیم و مابقی خانم بودند. مجبور بودیم برای سرویس دهی به مجروحین از پرستاران زن کمک بگیریم.

برای مداوای این بیمار، دکتر بانیک از پرستاران کمک خواست. بیمار روی تخت خوابیده بود. پاراوان (پرده ای بود که به دور تخت کشیده شده بود) را کشیدند. دکتر بانیک مشغول مداوا شد و پرستاران از خارج پاراوان سوند، بتادین و لوازم دیگر را از بالای پرده به دکتر می دادند.

آنها حاضر نبودند تا به طور مستقیم با بیمار رو در رو شوند و این کار را از نظر شرعی جایز نمی دانستند. بیمار خونریزی شدیدی داشت و با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. 20 دقیقه طول کشید تا نرمال شد. فردا که من مسئول بخش پرستاری بودم دکتر بانیک را دیدم که بسیار عصبانی بود و داد و بیداد می کرد. با زبان انگلیسی آشنایی داشتم. علت را سوال کردم. گفت: پرستاران شما با جان بیمار بازی می کنند. چرا آنها در کنار مریض حاضر نشدند؟ با این عملکرد آن ها در کار من وقفه افتاد.

موضوع را با پرستاران در میان گذاشتم. گفتند: ما همه خانم هستیم و مجروحین، مرد. این دستور اسلام است که ما چشممان به نامحرم نیفتد. ما دیگر تزریق عضلانی انجام نمی دهیم.

سرگردان شدم، نمی دانستم چه کنم. بین دوراهی مجروحین و پرستاران گرفتار شده بودم. از طرفی بیماران جنگی را می دیدم که زجر می کشیدند و به خاطر آرامش ما به این وضعیت دچار شده بودند. از طرفی به خاطر مسائل شرعی حق را به پرستاران می دادم. به فکرم رسید برای کسب تکلیف خدمت حاج آقا اختری بروم که در آن زمان سفیر ایران در سوریه بود.

ایشان در جریان اقدامات بیمارستان بود. وقتی بحران روحی مرا دید و در جریان مشکل بیمارستان قرار گرفت، گفت: «این که مشکلی نیست. چرا ناراحتی؟» و ادامه داد: «اگر خانمی در دریا در حال غرق شدن باشد و من که معمم هستم این صحنه را ببینم و حاضر باشم، بر من لازم است که در نجات آن تلاش کنم. چون وظیفه ام است و انسان هستم. شما چون پرسنل مرد ندارید که مجروحین مرد را مداوا کند پس بر پرستاران زن لازم است که این کار را انجام دهند تا پرستار مرد تربیت شود. هرکس هم کار نکرد عذرش را بخواهید و از دیگر پرستاران استفاده کنید.»

قسمت دوم/ رعایت مسائل شرعی پرستاران در رسیدگی به مجروحین

پس از بازگشت به بیمارستان، پرستاران را در مقابل استیشن (ایستگاه پرستاری) فرا خواندم. همه انتظار داشتند از آنان حمایت کنم، اما گفتم: «امروز وظیفه ما این است که به این مجروحین رسیدگی کنیم و هر کس نمی تواند کار کند همین الان برود.» با ناباوری دیدم که همه پرستاران اعلام آمادگی کردند.

جرقه ای در ذهنم ایجاد شد که به دنبال پرستار مرد باشیم. به سپاه زنگ زدم و با آقای دکتر یعقوبی که مسئول جامعه پزشکی بود در این خصوص گفتگو کردم.

وی گفت: ما می توانیم بسیجیان خود را برای این کار به بیمارستان بفرستیم اما باید در این خصوص آموزش ببینند. برای تربیت آنها اعلام آمادگی کردم. برای آموزش این بسیجیان روزی دو ساعت کلاس گذاشتم و تدریس می کردم تا اقدامات اولیه خدمات پرستاری از قبیل نحوه غذا دادن به بیمار، شستشو، طهارت، کوتاهی محاسن و ناخن بیماران، استحمام، آماده سازی تخت، سرم زدن، رادیولوژی و... را آموزش دیدند. پرستاری کاری تخصصی بود و بسیجیان فقط اقدامات اولیه را یاد گرفتند. در پایان آموزش آزمونی گرفته شد و آنان به عنوان کمک بهیار، بهیار و نیروهای خدماتی مشغول به کار شدند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها