به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، همه چیز از 14 می 1948 شروع شد؛ صبح همین روز بریتانیا اعلام کرد که دوران قیمومیتش بر فلسطین تمام شده است. پیش از ظهر رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرد و ساعاتی بعد در سازمان ملل طرح موجودیت رژیم صهیونیستی مطرح شد و در کسری از ثانیه سازمان ملل در بیانیهای اعلام کرد که در سرزمین فلسطین، کشوری جدید به نام اسرائیل را به رسمیت شناخته است. همین بیانیه از سوی سازمان ملل به تصرف 21 هزار کیلومتر از اراضی اشغالی منجر شد.
پس از اعلام سازمان ملل، شوروی و آمریکا هم رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند. این اقدام در حالی رخ داد که بدون نظرخواهی از فلسطینیان، کشوری جعلی در سرزمینهایشان همانند نوزادی شوم متولد شد. روز بعد ارتش کشورهای مصر، اردن، سوریه، عراق، لبنان و عربستان به این رژیم حملاتی را ترتیب دادند و به پیروزیهایی هم دست یافتند. در همین بحبویه، سازمان ملل بسان ناجی برای این رژیم وارد قائله شد و آتش بسی 20 روزه را در این سرزمین برقرار کرد. در این مدت کشورهای غربی، رژیم صهیونیستی را به خودکفایی نظامی رساندند و همین امر سبب شد که ارتش عربی در این جنگ که پیروز آن بود با شکست مواجه شود. این شکست زمینهساز تسلط رژیم صهیونیستی بر تمام سرزمین فلسطین به جز کرانه باختری و غزه شد و اینگونه میتوان گفت که در روی کاغذ کشور فلسطین از بین رفت و دهها هزار فلسطینی نیز آواره شدند.
صهیونیستها از همان ابتدا در تلاش بودند که سیاستهای منطقهای خودشان را در جهت تامین امنیت رژیمشان پیش ببرند و در همین سو «عادی سازی روابط» در صدر برنامههای سیاست خارجی این رژیم قرار گرفت. بعد از تحولات دهه 60 میلادی و جنگ اعراب با رژیم اشغالگر قدس 2 کشور اردن و مصر روابطشان را با این رژیم را رسمی کردند. اینگونه میتوان گفت که به جز این 2 کشور، کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا حتی خاورمیانه این رژیم را به رسمیت نشناختهاند و همین موضوع گواه این ادعاست که عادی سازی روابط تاکنون با شکست سنگینی مواجه شده است.
حال تقریبا 70 سال زمان میگذرد و صهیونیستها نتوانستهاند به موفقیت چندانی دست یابند. این روزها مقامات رژیم اشغالگر قدس به شدت برای کسب مشروعیت سیاسیشان به دنبال برقراری روابط با کشورهای عربی هستند. نداشتن مشروعیت منطقهای یکی از بحرانهای رژیم صهیونیستی قلمداد میشود و در سطح بینالمللی نیز، ادامه تجاوزات و اشغالگیری در سرزمینهای اشغالی سبب شده است که متحدان غربی و اروپایی این رژیم مانند گذشته از اقدامات صهیونیستها دفاع نکنند.
بدون شک یکی از اساسترین دلیلی که نظامهای سیاسی مرتجع عرب از آشکار کردن روابط خود با رژیم صهیونیستی خوف دارند؛ واکنش گسترده عموم مردم است. کشورهایی غربی و صهیونیستها بر خلاف اینکه نزد حکام و پادشاهان اعراب دارای محبوبیت خاصی هستند؛ ولی نزد افکار عمومی از مقبولیت خاصی برخوردار نیستند. آحاد مردم این سرزمینها، روحیات انقلابی و ضد غربی بالایی دارند و تاکنون صهیونیستها به کمک متحدانش نتوانستهاند روحیه انقلابی این مردم را کمرنگ کنند.
با توجه به شرایط حاکم بر کشورهای عربی و موج اعتراضات مردمی، موج عادیسازی روابط به گسترش آتش زیر خاکستر منجر خواهد شد. ثباتی که در این کشورها برقرار است، بسیار شکننده به نظر میرسد و برقراری روابط با تلآویو هزینه سیاسی بسیار زیاد و حتی غیرقابل پیش بینی را به این کشورها متحمل خواهد کرد.
مصر را میتوان نمونه آشکار افول منطقهای پس از دادن دست دوستی با رژیم صهیونیستی دانست. این کشور که روزی از آن به عنوان «مادر عرب» یاد میشد، پس از امضای قرارداد کمپ دیوید، پایگاه محوری خود را نزد کشورهای مسلمان از دست داد. از همین سو کشورهای دیگر از این موضوع واهمه دارند که جایگاه خود را نزد کشورهای مسلمان از دست بدهند و به کشورهای حامی فلسطین، این فرصت داده میشود تا جایگاه خود را در منطقه گسترش دهند.
حال باید دید و منتظر ماند پس از خروج نظامیان آمریکایی از سوریه و موج جدید عادی سازی روابط که از سوی رژیم صهیونیستی در حال اجراست و صهیونیستها در تلاش هستند با نفوذ در منطقه، امنیت خودشان را پس از خروج نظامیان آمریکایی دوباره تامین کنند. کشورهای عربی که اکنون در خفا به عادی سازی روابط مبادرت میکنند آیا در آینده نیز قادر خواهند بود که به همین منوال اقدام کنند یا با علنی کردن روابطشان زمینه سقوط حکومتهای پادشاهی خود را فراهم میکنند.
انتهای پیام/ 441