آیا موشک‌های ایرانی یادگار هاشمی رفسنجانی است؟

حجت‌الاسلام روحانی به تازگی در اظهارنظری ادعا کرده که قدرت دفاعی از یادگاران هاشمی است و موشک مال اوست؛ آیا واقعا موشک‌های ایرانی یادگار مرحوم هاشمی رفسنجانی است؟
کد خبر: ۳۲۷۸۰۵
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۹ - 15January 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس به نقل از تسنیم، حجت الاسلام روحانی در آیین دومین سالگرد ارتحال هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: «آن کس که در ایران موشک ساخته که بود؟ هاشمی. هاشمی بود که برای طراحی و ساخت موشک که مراحل فراوانی دارد، اقدام کرد. این مال اوست. اگر ما امروز قدرت دفاعی داریم از یادگاران هاشمی است.»

این سخنان در حالی بیان شد که مرحوم هاشمی رفسنجانی در آخرین سال‌های حیاتش دیدگاه‌های متفاوتی در خصوص توان موشکی و دفاعی کشورمان داشت. هاشمی رفسنجانی 20 مرداد 95 در جمع مدیران و مسئولان آموزش و پرورش کشور، گفت: «اگر می‌بینید که امروز ژاپن و آلمان محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، این‌ها بعد از جنگ جهانی دوم از نیروی نظامی محروم شدند و ممنوع شدند که نیروی نظامی داشته باشند. نیرو‌های نظامی بیشترین خرج‌های کشور‌های در حال جنگ را می‌بردند. پول‌هایشان آزاد شد و به سمت کار‌های علمی و تولیدی رفت. اقتصاد علمی و دانش‌بنیان برای خودشان ایجاد کردند؛ آسیب‌پذیر هم نیستند. این راه در ایران باز شده است.»

حال سوال این است که باتوجه به دیدگاه‌های هاشمی رفسنجانی در سال‌های آخر حیاتش، آیا قدرت دفاعی از یادگاران مرحوم هاشمی رفسنجانی است و موشک مال اوست؟ هاشمی رفسنجانی چه نقشی در صنعت دفاعی و موشکی کشور داشته است؟ آیا سخنان روحانی اغراق در بازنمایی شخصیت هاشمی است یا منطبق بر واقعیت است؟ و اگر موشک یادگار هاشمی است، پس چرا به شهید طهرانی‌مقدم لقب پدر موشکی می‌دهند؟

در ادامه با اشاره به روایت‌هایی از محسن رضایی، محسن رفیق‌دوست، حسن طهرانی مقدم و دیگر افرادی که در موضوع موشکی شدن ایران موثر بوده‌اند به سوالات فوق پاسخ خواهیم داد.

جنگ با چنگ موشک‌ها به شهر‌ها کشیده شد

17 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، رژیم بعث عراق با موشک «فراگ 7» که از شوروی خریداری کرده بود، شهر دزفول در شمال استان خوزستان را مورد حمله موشکی قرار داد و در پی این حمله 70 نفر شهید و بیش از 300 نفر زخمی شدند. این حادثه اتفاق جدیدی در جنگ بود که مسئولان نظامی و سیاسی کشور را به فکر فرو برد و به دنبال راه چاره‌ای بودند.

موشک‌ها همچنان راهی دزفول می‌شد و مردم این شهر که میزبان رزمندگان اعزامی از سراسر کشور بودند و خود نیز یگانی با نام ولیعصر (عج) در جبهه‌های نبرد داشتند، چنگ‌هایی که موشک‌ها بر صورت شهر می‌زدند را تحمل می‌کردند و تا آبان 1361، بیش از 65 فروند موشک شهر دزفول را هدف قرار داد.

موشک‌باران‌های رژیم بعث عراق تمامی نداشت و حتی موشک‌ها به شهر‌های میانی کشور هم رسیده بود و همچنان دزفول با خانه‌های ویرانش زیر بارش شلیک موشک‌ها بود و هر روز ویران‌تر و البته مقاوم‌تر می‌شد و دزفول به «دزفول مقاوم» و «الف دزفول» معروف شده بود.

در زمستان سال 1362 جنگ شهر‌ها و شلیک موشک‌ها به اوج رسید. باید پاسخی داده می‌شد تا فشار موشکی دشمن کاهش یابد. فرماندهان پیشنهاد دادند تا با انتقال توپخانه به خطوط مقدم، شهر‌های نزدیک به مرز عراق را زیر آتش قرار دهند. شهید طهرانی‌مقدم فرمانده وقت توپخانه سپاه گفته است: «به من اعلام شد که آماده باش که گلوله‌های هشداردهنده منور روی بصره بزنی و با عملیات هماهنگی که ما با صدای برون مرزی جمهوری اسلامی که در منطقه اهواز بود، انجام می‌دادیم، اعلام به عراق می‌کنیم که این گلوله‌های هشداره و این گلوله‌های هشدار تبدیل به گلوله‌های جنگی خواهد شد.»

عراق به حملات موشکی ادامه داد. 26 بهمن 1362 امام خمینی (ره) با پاسخ توپخانه‌ای موافقت کردند؛ اما توصیه فرمودند که قبل از اجرای آتش، اخطار‌های لازم به مردم شهر‌های بصره، مندلی و خانقین برای خروج از اهداف مورد نظر که نظامی و اقتصادی بودند، داده شود.

پاسخ‌های توپخانه‌ای نیرو‌های مسلح موفق بود؛ اما همچنان دست موشکی دشمن بعثی بر سر شهر‌های ایران همچون تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و اهواز بود. مسئولان به دنبال پاسخ دیگری بودند؛ اما سپاه و ارتش موشکی نداشت؛ حتی پیش از انقلاب، شاه چند بار درخواست خرید موشک از آمریکا کرده بود؛ اما آمریکا موافق نبود که ایران به موشک‌های زمین به زمین دست یابد. شاه حتی به آمریکایی‌ها گفته بود که عراق هم‌پیمان شرق و دشمن غرب، دارای موشک‌های «فراگ 7» و «اسکاد B» است که ما هم باید موشک داشته باشیم؛ اما این هم افاده نکرد و آمریکایی‌ها مخالف موشکی شدن ایران بودند.

آغاز مذاکرات با سوریه و لیبی برای دریافت موشک

محسن رفیق دوست وزیر سپاه و مسئول تدارکات سپاه رابطه خوبی با برخی سران کشور‌ها همچون حافظ اسد، معمر قذافی و یاسر عرفات داشت و پیش از آنکه وزیر سپاه شود، از ابتدای جنگ هر سال چند بار به سوریه و لیبی سفر داشته است. محسن رضایی فرمانده سپاه در این زمینه می‌گوید: نگرانی‌های خود و مردم را از حملات موشکی دشمن بعثی با او در میان گذاشتم و از او خواستم تا اقدامی کند. رفیق‌دوست هم قول داد پیگیری کند.

مسئولان کشور در شورای عالی دفاع نیز به این نتیجه رسیدند تا از دیگر کشور‌ها موشک بخرند؛ اما آن روز‌ها ایران به سختی می‌توانست تجهیزات و تسلیحات دفاعی بخرد؛ آن هم موشک که پیشرفته‌ترین فناوری دفاعی بود. امید‌ها به سه کشور سوریه، لیبی و بلغارستان از بین گزینه‌های کره شمالی، سوریه، لیبی، بلغارستان و لبنان بود. رفیق دوست می‌گوید: پیش از آن که به سوریه و لیبی بروم، پیش هاشمی رفتم. او گفت: مشکلی که ما الان داریم این است که تهران زیر موشک‌ها و هواپیما‌های عراقی است و ما بی‌دفاع هستیم. برو و ببین می‌توانی از آن‌ها موشک بگیری. من هم گفتم سعی می‌کنم. او پس از آن خدمت آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت هم رفت. رفیق دوست می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای هم گفتند که اگر بتوانید موشک بخرید بسیار کار خوب و مهمی است.

رفیق‌دوست در 14 مرداد 63 با دعوت رسمی و همراه با هیاتی که رحیم صفوی، حسن شفیع‌زاده، احمد وحید دستجردی، فتح الله جعفری و حسن طهرانی مقدم عضو آن بودند، ابتدا عازم سوریه شد و با حافظ اسد گفت‌وگو کرد. رفیق دوست در کتاب خاطرات خود با عنوان «برای تاریخ می‌گویم» آورده است: «.. وقتی خدمت حافظ اسد رسیدم موضوع موشک را مطرح کردم. مرحوم حافظ اسد گفت: حقیقت این است که موشک‌های اسکاد B. ما تحت امر من نیست؛ تحت امر مستشاران روسی است که اینجا هستند و، چون در حال آتش‌بس هستیم آن‌ها بر این سلاح استراتژیک اشراف دارند. من دلم می‌خواهد به شما موشک بدهم، ولی نمی‌توانم. پرسیدم: پس من چه کار کنم؟ اسد گفت: شما بروید از قذافی موشک بگیرید. من هم می‌توانم نیرو‌های شما را از نظر موشکی آموزش بدهم.»

رفیق دوست پس از آن عازم لیبی شد و ابتدا با جلود معاون قذافی دیدار کرد. او این دیدار را اینگونه روایت می‌کند: «در مذاکراتمان، آقای جلود می‌گفت که لیبی از انقلاب اسلامی حمایت می‌کند. در عین حال مشکل عربی بودنشان را هم مطرح کرد. ایشان نزدیک به نیم ساعت سخنرانی کرد. دیدم اینطور نمی‌شود. یکدفعه با دستم محکم زدم روی میز مذاکره بطوری که جلود تکان خورد. گفتم دروغ می‌گویید. جلود گفت: چرا؟ گفتم شما می‌گویید ایران‌ام‌القرای جهان اسلام است و تهران هم مرکزش. در حالیکه صدام هر روز تهران را هدف قرار می‌دهد و ما تجهیزات کافی برای دفاع نداریم. گفت: چه می‌خواهید. گفتم موشک. جلود با این پیشنهاد کمی تامل کرد و گفت: این کار من نیست. کار شخص قذافی است. گفتم بروید آقای قذافی را آماده کنید. وقتی پیش قذافی رفتم، چون لباس نظامی داشتم سلام نظامی دادم. بعد از آن دیدار، جلود گفت: کار خودت را کردی. بیایید موشک‌هایتان را ببرید.»

شهید حسن طهرانی‌مقدم در رابطه با آن سفر‌ها گفته است: «بنده دنبال فراگ 7 بودم که چه‌جوری آن را وارد جمهوری اسلامی کنیم... توضیحاتی که می‌دادند، یادداشت می‌کردم. حتی یک آموزش ابتدایی هم خودم توی همین توضیحات دیدم که اگر روزی این سلاح دست من افتاد، خودم بتوانم به کارش بگیرم. تا این حد دقیق شده بودم.»

اولین سری موشک‌ها با اعزام هواپیمایی به لیبی دریافت شد و با سفر‌های آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت و مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به لیبی، طی دو مرحله دیگر از لیبی موشک دریافت شد و ایران توانست موشک‌های میان‌برد به دست آورد.

رفیق‌دوست در خاطرات خود عنوان کرده است که بلغارستان از کشور‌هایی بود که او زیاد به آنجا می‌رفته و روابط خوبی هم با آن‌ها داشته است، ولی آن‌ها هم مانند سوری‌ها برای دادن وسایل موشک باید از روس‌ها اجازه می‌گرفتند. این اجازه گرفتن طول کشید و ایران، زودتر از بلغار‌ها از کره شمالی موشک گرفت.

آموزش موشکی به پاسداران در سوریه

بنا بر پیشنهاد حافظ اسد مبنی بر آموزش نیرو‌های ایرانی، شورای عالی دفاع تصمیم گرفت تا جمعی از نیرو‌های توپخانه سپاه را به سوریه اعزام کند. محسن رضایی در این باره می‌گوید: «در بین بچه‌های توپخانه، حسن طهرانی مقدم فردی بااستعداد و باهوش بود.» و از رحیم صفوی خواست تا با او صحبت کند و از او بخواهد که لیستی از همراهان خود را هم آماده کند.

طهرانی مقدم نام 13 نفر از همکاران باتجربه‌اش را نوشت و آن جمع به همراه چند مترجم عازم سوریه شدند. سوری‌ها به آن‌ها گفتند که دوره آموزشی شما 6 ماه به طول می‌انجامد. طهرانی مقدم از سوری‌ها خواست تا دوره آ‌موزشی فشرده‌تر شود و آن‌ها شبانه‌روز به فراگیری آموزش‌هایی همچون فنی، نقل و انتقالات و وصل کلاهک جنگی، فرماندهی سکو، مونتاژ و بارگیری موشک، تزریق، تست جنرال و جداگانه، نقشه‌برداری، پرتاب و هواشناسی برای شلیک موشک‌های «اسکاد B» و «فراگ» مشغول باشند. در نهایت دوره آموزشی به 3 ماه کاهش یافت و طهرانی مقدم و همراهانش در دی ماه 63 به ایران بازگشتند.

همزمان با بازگشت آنان، موشک‌ها هم به ایران رسیده بود. امیرعلی حاجی‌زاده که هم‌اکنون فرمانده نیروی هوافضای سپاه، در غیاب طهرانی‌مقدم فرماندهی یگان موشکی سپاه که «حدید» نام گرفت را برعهده گرفت تا موشک‌های دریافتی را تحویل بگیرد و سازماندهی کند.

از همکاری تا قطع همکاری با لیبی؛ نبوغ و اراده طهرانی مقدم ایران را موشکی می‌کند

ژنرال سلیمان فرمانده‌ای لیبیایی با گروهی همراه با رفیق دوست به ایران آمده بود و شلیک موشک‌ها را آن فرمانده و همراهانش انجام می‌دادند. اولین موشک به سوی پالایشگاه کرکوک و سپس بانک رافدین در بغداد عراق شلیک شد. رفیق دوست می‌گوید: «احمدآقا زنگ زد و گفت که قذافی برای امام نوشته که جنگ شهر‌ها را متوقف کنید و همین نامه را برای صدام هم نوشته است. امام هم پاسخ قذافی را نوشتند و دستور دادند که شما با آقای دکتر ولایتی به لیبی بروید و پیام امام را به قذافی بدهید. من و چند نفر دیگر پیام امام را گرفتیم و به لیبی رفتیم.»

چند موشک دیگر هم با همکاری لیبیایی‌ها به سوی عراق شلیک شد تا اینکه سلیمان از رفیق‌دوست خواست تا یک موشک به عربستان بزند؛ اما رفیق دوست مخالفت کرد و گفت: فرمانده ما امام خمینی (ره) است و ما با عربستان نمی‌جنگیم. این بهانه‌ای شد تا لیبیایی‌ها که از سوی عراق تحت فشار بودند، برخی قطعات موشک‌ها را جدا سازند و به لیبی برگردند؛ حالا ایران مانده بود و چند موشک که برخی از قطعات آن را نداشت و به سختی می‌شد شلیک کرد. از آن پس هم لیبی به ایران موشک نداد.

شهید طهرانی‌مقدم در خصوص حضور مستشاران و فعالیت‌های او و همکارانش در آن دوره گفته است: «.. اساساً با این فرهنگ کاملاً بیگانه بودیم یعنی سیستم مستشاری، روحیه انقلابی بچه‌های سپاه به انضمام عملکرد نامناسب و استکباری و بداخلاقی‌های تیم اعزامی از یکی از کشور‌ها و روزگاران بسیار سختی برما گذشت. بچه‌های وقتی که مستشاران نبودند و دستگاه را تعطیل می‌کردند، باز می‌کردند و می‌دیدند و باهاش تمرین می‌کردند. از این کار‌ها غافل نبودیم که مسائل تخصصی یادمان نرود.» چیره‌دست از نیرو‌های شهید طهرانی‌مقدم نیز می‌گوید: «لیبیایی‌ها چند فروند موشک آورده بودند با 2 خودرو پرتاب. این‌ها را در سالنی گذاشتند و در آن را مهر و موم کردند و اجازه نمی‌دادند کسی از بچه‌ها سراغ آن‌ها برود و حتی یک نگاهی به موشک‌ها بیندازد. در جلسه‌ای خصوصی که من و شهید مقدم بودیم، ایشان به من گفت که اگر این‌ها نخواهند این کار را بکنند، ما چه کنیم؟ گفتم والله نمی‌دانم من حتی خود سکو را هم از جلو ندیدیم که نظر بدهم، حداقل برویم و از سکو بازدید کنیم. حاج حسن آقا گفت: این‌ها نمی‌گذارند، ولی بالاخره ترفندی می‌زنیم... تقریباً ساعت 2 بامداد بود که شهید مقدم در آسایشگاه ما را زد و گفت: بیا برویم، کلید‌ها را آورده‌ام... بازدید کردیم. شهید مقدم پرسید که می‌شود این‌ها را ساخت؟»

از آن پس طهرانی‌مقدم و همکارانش با اتکا به آموزش‌هایی که در سوریه آموخته بودند، با دریافت برخی اقلام موشکی از کره شمالی، اقدام به طراحی روش‌های مبتکرانه‌ای برای شلیک موشک‌ها کردند. سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در این خصوص می‌گوید: «من به همراه برخی از دوستان برای تحویل محموله موشکی به کره شمالی رفته بودیم و نمی‌دانستیم در ایران چه خبر است. آن روز من خبر عجیبی شنیدم. از سفارت گفتند با شما از ایران کار دارند... با کلی هماهنگی و برنامه‌ریزی، توانستیم با شهید طهرانی‌مقدم ارتباط بگیریم... حسن به من حالی کرد که اتفاقاتی در ایران افتاده است و یک چیز‌هایی را کم دارند و از ما خواست تا این‌ها را بگیریم و با خودمان ببریم به ایران... آن قطعاتی که حسن سفارش کرده بود خریدیم و آن‌ها هم با ما همکاری کردند... موقعی که رسیدیم، همه بچه‌ها بسیج شدند تا توانستیم دوباره موشک را راه بیاندازیم، ولی خب مشکلاتی هم داشتیم. 2 سال بود که بچه‌ها از تجهیزات دور بودند، تمرین و رزمایش نکرده بودند و اساسا موشکی شلیک نشده بود... با هر سختی که بود، سیستم راه افتاد و اولین موشک شلیک شد.»

سردار سیوندیان در خصوص شلیک موشک پس از خروج لیبیایی‌ها می‌گوید: «.. وارد منطقه شدیم، اما تست موشک و سکو جواب نداد. فهمیدیم علاوه بر مدار‌های مکانیکی که ظاهر کار است، در خود سکو و موشک هم دستکاری‌هایی صورت گرفته. خیلی صحنه دردناکی بود. به مسئولین اطلاع دادیم و قرار شد برای حل مشکل، تعدادی از متخصصین کشور از بخش‌های دانشگاهی و صنعت، موشک‌ها را باز و علت‌یابی کنند. کار مونتاژ موشک و سکوی پرتاب سریع انجام شد. شاید اگر این اتفاق نمی‌افتاد، مسئولین هیچگاه اجازه چنین کاری را نمی‌دادند، چون در ابتدای کار دو سکوی بیشتر نداشتیم. همین مساله، مقدمه‌ای شد برای اینکه خودمان بعدا بتوانیم سکو یا موشک بسازیم.»

نامه محسن رضایی به امام خمینی (ره)

پس از شلیک اولین موشک توسط طهرانی‌مقدم و یارانش، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در 7 بهمن 65 نامه‌ای خدمت امام نوشت که در آن نامه آمده است: «بدینوسلیه گزارشی از راه‌اندازی سیستم موشک زمین به زمین که با توطئه مشترک شوروی و لیبی از کار افتاده بود (و بحمدالله با تلاش نیرو‌های مخلص و متعهد به انقلاب اسلامی این توطئه خنثی شد) به محضر حضرتعالی تقدیم می‌شود: الف. افراد لیبیایی که امکانات و سیستم موشکی در اختیارشان بود بدون اطلاع برادران ما دفعتا 25 قطعه از دستگاه‌های موشک و سکوی پرتاب را برداشته و به سفارت لیبی منتقل کردند و پس از آن از هرگونه پرتاب، خودداری نمودند. ب: فرزندان پاسدار حضرتعالی ظرف مدت 17 (هفده) روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است چرا که الطاف الهی در زمینه‌های فنی و تکنولوژی پیچیده نیز به یاری برادران شتافت. ج: اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده و امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام دهید چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.»

2 موشک از مجموعه اولین موشک‌های وارد شده به ایران، به صورت محرمانه به مرکزی به نام شهید همت در وزارت سپاه برده شده بود تا بر روی آن مطالعاتی انجام شود. یک روز آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت از آن مرکز بازدید کرد. موشک‌ها هنوز در کانتینر بود و نیرو‌ها مطالعات قبل از دمونتاژ را انجام می‌دادند. رئیس جمهور از اینکه موشک‌ها هنوز دست نخورده‌اند، تعجب کرد و توصیه کرد که نهراسید و موشک‌ها را باز کنید تا به نتیجه برسید. سردار حاجی‌زاده فرمانده کنونی نیروی هوافضای سپاه همچنین می‌گوید: «در جلسه‌ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک‌ها را شروع نکردید.»

در روز دهم شهریور 1365 در رسانه‌ها منتشر شد که شلیک اولین موشک ساخت سپاه با موفقیت انجام شد. رفیق‌دوست وزیر وقت سپاه در توضیح این خبر می‌گوید: «موشکی که آن روز شلیک کردیم، یک موشک با برد 70 کیلومتر بود. موشک ساده و کوتاه بردی بود که از میدان تیر سمنان به سمت کویر شلیک کردیم.»

جنگ در تابستان 67 به پایان رسید. رژیم بعث عراق از ابتدای جنگ تحمیلی تا پایان جنگ طی 248 حمله موشکی، 410 موشک به سوی ایران شلیک کرد که به 27 شهر بزرگ ایران از جمله اصفهان، اهواز، ایلام، بروجرد، تبریز، تهران، خرم آباد، دزفول، شیراز، قم، کرج، همدان، کرمانشاه و کاشان اصابت کرد و در مجموع حدود 2 هزار و 300 نفر شهید و بیش از 11 هزار نفر مجروح شدند. با پایان یافتن جنگ تقویت توان موشکی کشور متوقف نشد تا توان موشکی به عنوان قدرت بازدارندگی مانعی در برابر تجاوز و طمع دشمنان شود. سردار حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه می‌گوید: «درست است که جنگ بعد از پذیرش قطعنامه پایان یافت و خیلی از کسانی که مسئول بودند، رفتند دنبال کار‌های دیگر، ولی جنگ در مرحله جدید برای بچه‌های موشکی شروع شده بود؛ یعنی یکی از کار‌های مهم شهید طهرانی مقدم این بود که بعد از پایان جنگ آن انسجامی که بچه‌ها داشتند را حفظ و از فرصتی که پیش آمده بود استفاده کرد برای اینکه کاستی‌ها را برطرف کند.»

سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه و فرمانده سابق نیروی هوافضای سپاه می‌گوید: «شهید طهرانی‌مقدم ارزش دقت، قدرت تخریب، برد، سلامت موشک‌ها تا مرحله اصابت و رادارگریزی و مخفی ماندن آن‌ها تا مرحله شلیک را به خوبی به عنوان بخش‌هایی از دکترین توسعه موشکی در دستور کار تفکر خود قرار داد.»

اراده طهرانی مقدم موجب شد تا ایران به صنعت موشکی دست یابد و اگر اراده، اصرار و سخت‌کوشی او و همراهانش نبود، پس از خروج لیبیایی‌ها از ایران و تمام شدن موشک‌های خریداری شده، ایران در حوزه موشکی متوقف می‌شد. امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا حتی کارخانجات موشک‌سازی سوریه هم ایرانی شده است و همان کشور‌ها از ایران موشک می‌خرند.

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها