به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از مشرقنیوز، جلوگیری از بیان حقایق درباره تاریخ معاصر انقلاب در دهه هشتاد تبدیل به مسئله بسیار حادی در کشور شده بود و عدم ارزیابی تاریخ معاصر، مسیر انقلاب را در خطر تحریف تاریخ قرار داد.
این خطر زمانی بیشتر احساس شد که برخی شبکههای معاند، حوزه مستندسازی فعال خود را گسترش دادند و با مصادره تاریخ، اصلاح طلبانی که قبای اپوزیسون پوشیده بودند، سعی در وارونه جلوه دادن حقایق داشتند؛ و برخی از اصلاح طلبان داخل که در سه دهه نخست انقلاب، در رئوس قدرت مسیر انقلاب را معین میکردند، در نیمه دهه هشتادتلاش میکردند که حقایق سه دهه نخست انقلاب را وارونه جلوه دهند.
به دلایل ذکر شده فضای سیاسی – فرهنگی کشور در معرض خطر بزرگی بود، تا جایی که نسلهای چهارم و پنجم کشور پاسخی برای پرسشهای فراوانش پیدا نمیکرد و تنها مرجع قابل رجوع آنها، برای کشف حقایق درباره تاریخ معاصر، وقایعنگاری معاندان و اصلاحطلبان بود.
فتنه ۸۸ را اگر از زاویهای فرهنگی بررسی کنیم، نسلی که به حمایت از میرحسین موسوی برخواست با نگرش او در حوزه سیاست و فرهنگ آشنا نبود. کما اینکه این نسل با نگاه توأم با ممنوعیت و دیکتاتوری محمدخاتمی در وزارت ارشاد دهه ۶۰ - قبل لبخند خرداد ۷۶ - اطلاعات چندانی نداشت.
درهای بسته رسانههای مرجع، محافظهکاری حاد تلویزیون، سیاسیون بشدت محافظهکار، اما آگاه به حقایق، سودجویی سیاسی اصلاح طلبان، عواملی بود که دست بر دست هم نهاد تا مسیری انحرافی را در تاریخ انقلاب ایجاد کند و حتی موقعیت مدیایی انقلاب را در خطر قرار میداد. هیچ سنگر جدیدی برای عبور از بحرانهای مذکور نبود.
در اواخر دهه ۸۰ وحید جلیلی، فعال فرهنگی، برای خط شکنی و ایجاد سنگری نوین، برای احیای گفتمان انقلاب با مشقات بسیار و عدم توجه مدیران فرهنگی وقت جشنواره عمار را تأسیس کرد. جشنوارهای که ۳۰ سال دیرتر از موعد تأسیس شد، اما بالاخره تأسیس شد.
به هر حال عملکرد تأثیرگذار جشنواره عمار در عرصه سیاست و فرهنگ، طوماری چندین هزار صفحهای است که در این مقال و مجال، نمیتوان به تفصیل آنرا شرح داد، اما کارستان اصلی، یعنی تشریح جزئینگر تاریخ معاصر و حتی تاریخ دوران قبل از انقلاب اسلامی در جشنواره عمار مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی احیا شد.
جلیلی یک تنه کار سختی را در پیش داشت. باید جشنواره را مدیریت میکرد و از سوی دیگر مستندساز تربیت میکرد و کار دشوارتر جلیلی و عماریون این بود که شجاعت را در مستندسازان تقویت کند. جشنواره عمار گفتمان انقلابی – سینمایی انقلاب را تقویت میکرد و از سوی دیگر بزرگترین و شگرفترین کاری که برگزارکنندگان این جشنواره انجام دادند، مبارزه با سانسور در گستره عظیمی بود و تمام این امور در همان سالهای اولیه جشنواره عمار صورت میپذیرد.
جلیلی با مشتاقان عرصه فیلمسازی به گفتوگو مینشست، عرصه اکرانهای مردمی را مدیریت میکرد و با دستهای خالی و با کمترین هزینه ممکن از روستاهای دورافتاده ایران تا روستاهای لبنان، هلال عمار را هدایت و نظارت میکرد. حتی در آن سالهای ابتدایی با مشتاقان عرصه مستندسازی ساعتها در مقابل سینمافلسطین به گفتوگو مینشست تا علاقهمندان این عرصه را تشویق به عبور از مرزهای سانسور نهادینه شده و به جا مانده از دوران سازندگی کند، سانسوری که به گفتمان انقلاب لطمه فراوانی میزد.
جلیلی یک تنه کار سختی را در پیش داشت. باید جشنواره را مدیریت میکرد و از سوی دیگر مستندساز تربیت میکرد و کار دشوارتر جلیلی و عماریون این بود که شجاعت را در مستندسازان تقویت کند.
سال ۱۳۹۲، چهار سال تلاش انفرادی و بعداً گروهی جلیلی و سایر عماریون به ثمر نشست و نمایش مستندی با بررسی تاریخ معاصر با عنوان مصاف، نشان داد که حلقه فکری و اجرایی عمار از پس یک کار شگرف و بسیار بزرگ برآمده است. مستندهای تاریخ معاصر عمار سنسورهای اصلاح طلبان را فعال کرد.
خطر بزرگی که در ابتدا مدعیان گفتمان اصلاحطلبی و آزاد اندیشی آنرا شوخی تلقی میکردند، اما به تدریج عمار برای معارضان و معاندان تبدیل به خطر بزرگی شد. مصاف تنها آغاز موفقیت آمیز جشنواره عمار در حوزه تاریخ معاصر نبود و سال ۱۳۹۲ پس از هیاهوی جیغهای بنفش انتخاباتی، ضرب شست بزرگی تألیف شده در عمار نمایش داده شد که اصلاحطلب و برخی مدیران انتصابی دولت یازدهم را ودار به واکنش کرد. فیلم داستانی لکه با ستارههای مشهور سینما ساخته شد و فاز تولید فیلم داستانی در عمار تقویت شد. در پنج سال اخیر تولیدات داستانی عمار به تدریج به وجه غالبی پیدا کرده و نکته جالب اینجاست که فیلم داستانی لکه هم نگاه عمیقی به تاریخ معاصر دارد.
شاید محاسن جشنواره عمار را از زوایای مختلفی بتوان بررسی کرد، اما نگاه عمار به تاریخ معاصر شجاعت جوانان مستندساز را چنان تقویت کرد که امسال سه مستند تاریخ معاصر با محوریت آیتالله هاشمی رفسنجانی فرم حضور در جشنواره را پر کردند و متأسفانه یکی از این فیلمها، قبل از جشنواره انصراف داد. نکته مهمتر این است که نمایش این آثار در این جشنواره معنای دیگری پیدا میکنند و گفتمان سازی میکنند. آیا قبل از برگزاری جشنواره عمار مستندسازان جرأت نزدیک شدن به چنین حوزههای را داشتهاند؟
در حوزه تاریخ معاصر نهمین و آخرین جشنواره عمار باشکوهتر از سالهای قبل برگزارشد و هر مستند تاریخ معاصری که در جشنواره سینما حقیقت با سانسورهای سیاسی مواجه شده در این دوره از جشنواره نمایش داده شد.
حالا میتوان ادعا کرد از تأثیرات جشنواره عمار این است که به تاریخنگاری معاصر اهمیت ویژهای میدهد و این روند آسیبشناسانه با آگاهی بخشی کلان در دورافتادهترین روستاهای ایران، هر فتنهای مشابه آنچه در سال ۸۸ روی داد را دفع خواهد کرد. فتنههای گذشته و آنچه دشمن بوسیله عناصر سیاسی داخلی طراحی میکند، حاصل عدم انتقال دادههای حقیقی به نسل جوان است.
صورت مسئله بسیار ساده است، به عنوان مثال حقایق بسیاری در گذشته سیاسی و فردی رهبران فتنه و حامیانشان وجود داشت، اما درباره این مسائل، انتقال آگاهی واقعی به قلب جامعه دشوار بود. کارزار فتنه ۸۸ که همچنان اثراتش کشور را در معرض تهدید قرار داده است، گرهای بود که با دستهای فرهنگی عماریون با آثار مستندی شبیه مصاف گشوده شد.
ساختن چنین آثاری یک حسن دیگر هم دارد، هم کشور را در مسیر عدالت رهنمون خواهد و از سوی دیگر خفقان محسوسی که در دوره سازندگی تألیف شد به تدریج رنگ خواهد باخت. این خفقان رسمی جنبه حاکمیتی ندارد و خفقانی است که رنگ و بوی حزبی دارد و عمار با تأثیر واقعی در حوزه تاریخ نگاری، دست به یک خفقان زدایی بزرگ زده است.
انتهای پیام/ 112