به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از تسنیم، به بهانه پخش مستند چهار قسمتی «سایههای پنهان» که این شبها با موضوع بررسی زوایای پیدا و پنهان چهار دهه فعالیت مستشاری آمریکاییها در عصر پهلوی دوم در ایران؛ از شبکه مستند سیما در حال پخش است، سراغ محمدرضا محمدینجات کارگردان و پژوهشگر این مستند رفتهایم و دقایقی را به گفتوگو با او نشستهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ایده ساخت سایههای پنهان چطور در ذهن شما شکل گرفت؟
از ایده تا ساخت خیلی طول کشید و سالهاست که ذهن من درگیر این موضوع است. نه فقط این موضوع بلکه موضوعات زیادی وجود دارد که به آن پرداخته نشده، کم پرداخته شده یا به درستی پرداخته نشده است. به طور مثال؛ در سالهای اخیر درباره عصر پهلوی دوم کارهای زیادی ساخته شده است، ولی بسیاری از این کارها ضعفهای بزرگی داشتهاند و گاه کارکردشان برعکس آنچه که باید عمل کرده است و بیشتر به جای آنکه به نسل جوان کمک کند، آنها را گمراه کردهاند و به جای اینکه شبهه زدایی کنند، شبهه افکنی کردهاند. البته در بسیاری از مواقع این اتفاق ناخواسته است و کسی با نیت شبهه افکنی کاری را نمیسازد.
مهمترین عامل ضعف مستندهای پیشتر ساخته شده درباره عصر پهلوی دوم را چه میبینید؟
عوامل زیادی وجود دارد که باعث میشود این اتفاق بیفتد؛ یکی از این عوامل سطح سواد فرهنگی پایین مدیران است. بسیاری از مدیران فرهنگی ما از حیث سواد فرهنگی عقبتر از مستندسازانمان هستند و به جای اینکه خط و جهت بدهند، بعضا خط و جهت میگیرند و اگر یک مستندساز جوان ناپختگیای بکند، مدیر مربوطه میآید و این ناپختگی را توجیه میکند.
موضوع دیگر این است که بخش عمدهای از کار ما جنبه اقتصادی آن است. این جنبه اقتصادی باعث میشود که خیلیها وسوسه شوند و با سودای نان و نام به این عرصه وارد شوند. برخی نیز به فیلمسازی علاقه دارند و فکر میکنند سادهترین کار در فیلمسازی، ساخت مستند است و سادهترین نوع مستند نیز مستندهای آرشیوی است. این وسوسه برای مدیران ما نیز وجود دارد و گاه مدیر فرهنگی در مجموعه خود، تهیهکننده کار خود نیز هست. این یک تناقض وحشتناک است و در بسیاری از مواقع این مدیر کوچکترین تصوری از مفهوم تهیه کنندگی ندارد وای بسا هیچ درکی از مفهوم مدیریت فرهنگی نیز ندارد و متاسفانه اینگونه آدمها رشد هم میکنند. این خیلی آزاردهنده است. اینها چالشهای جدیای است که در کار ما وجود دارد و باید برای آن چاره اندیشی شود. باید ابتدا اهلیت افراد؛ چه در مقام تهیهکننده، چه در مقام کارگردان و چه در مقام مدیر فرهنگی احراز شود و بعد به آنها اجازه ورود به این حوزه داده شود.
نباید به یک مدیر فرهنگی اجازه داده شود بودجهای که به سازمانش تعلق دارد را خرج نام خود کند. این عوامل باعث میشود ما با انبوه آثاری مواجه باشیم که ضعفهای جدی دارند و نمیتوانند حق مطلب را ادا کنند. برای مثال راجع به یک شخصیت موثر در یک دوره تاریخی کار ساخته میشود، اما حق آن شخص ادا نمیشود؛ اگر خبیث است خباثتش درک نمیشود و اگر شخص خوبی است، خوبیاش درک نمیشود. دلیل این اتفاق این است که کارگردان ما ضعیف است. در شبکههایی مثل «من و تو» یا «بی بی سی» دیده است که کارگردان در آنجا مصداقیتی را رعایت کرده و میخواهد ادای آن را دربیاورد. هنگامی که با تضارب آرا درباره یک شخص مواجه میشود، جذب آرا مختلف میشود و آن آرا روی این کارگردان اثر میگذارد چراکه این آدم کوچک است و در مسیر درستی رشد نکرده است.
فکر میکنم کار کردن در این حوزه بسیار سخت است و حساسیتهای زیادی دارد. البته ما درباره مجموعههای مختلف فرهنگی ـ انقلابی که متولی کارهایی از این دست هستند، صحبت میکنیم و بحثمان معطوف به تلویزیون نیست چراکه تلویزیون مسائل و مشکلات نهادینه شده خاص و عمیق خود را دارد. شما شاید به زور بتوانید به تعداد انگشتان یک دست، مدیر خوب و کاربلد فرهنگی در تلویزیون پیدا کنید که بشود با آنها کار کرد. اگر هم گاهی اثر خوبی تولید میشود، نتیجه هم افزایی مدیران تک ستاره تلویزیون با بچههای پرانگیزه است.
ما کار میکنیم که از تاریخ درس بگیریم. اگر قرار باشد درس نگیریم، کاری نکردهایم. من باید کاری کنم که از یک دانشجوی ساده ترم اولی تا رییس جمهور کشور بتواند از کار من ایده بگیرد و بتواند خود را جای شخصیتهای مختلف تاریخی گذاشته و در آن موقعیت تاریخی بازآفرینی کند و به این فکر کند که اگر من در آن موقعیت خاص تاریخی بودم چه تصمیمی میگرفتم. همه باید از تاریخ درس بگیریم و وظیفه من فیلمساز این است که یک آیینگی درست کنم تا افراد بتوانند خود را در تاریخ ببینند و عملکرد خود را ارزیابی کنند. در کاری که من انجام دادهام، این آیینگی جلوه برجستهای دارد و فرصت برای درس گرفتن زیاد است.
به طور کلی عملکرد نهادهای انقلابی مذکور را در تولید آثار مستند و تاریخی موفقتر میبینید یا عملکرد تلویزیون را؟
فضای کار باید به گونهای باشد که میان تولیدکنندگان بر سر تولید کار خوب رقابت ایجاد شود. متاسفانه هنوز چنین رقابتی شکل نگرفته است. ما در این فضا شاهد چنددستگی هستیم؛ خانه مستند، مرکز مستند حوزه هنری، سازمان اوج، بسیج، جشنواره عمار و... همه و همه مشغول تولید و ساخت اثر در این فضا هستند. این فضای کاری یا باید به نوعی هم افزایی برسد یا به رقابتی سالم منجر شود. البته رسیدن به این هم افزایی یا رقابت نیز پیچیدگیهای زیادی دارد؛ با این حال، این روند تاکنون به هیچ کدام از این دو مسیر منتهی نشده است و بعضا عملکرد این نهادها یکدیگر را خنثی کرده و گاه رقابتی منفی میان آنها شکل گرفته است. فکر میکنم این مسائل نیاز به چاره جویی دارد و برای حل آن به وجود یک بزرگتر در این حوزه نیاز داریم که پا میان بگذارد و روند ناخوشایندی که منجر به بروز چنددستگی و رقابت منفی میان برخی تولیدکنندگان شده است را سامان بخشد.
آیا اکنون شاهد این هستیم که برخی آثار مستند ساخته شده که حول موضوع واحدی ساخته میشوند تاثیر آثار قبلی ساخته شده را خنثی کنند؟
بله از نظر من اکنون چنین اتفاقی در حال وقوع است. این فرایند که ما اثری را بسازیم و دیگران نوعی بیایند همان کار را از منظر دیگری بسازند؛ به نوعی که کارکرد آثار قبلی ما را خنثی کند، فرایند معیوبی است. البته ما در این حوزه شاهد کارها و تلاشهای ارزشمند و خوبی هستیم و برای مثال؛ در دسترسی و استفاده از آرشیو جهشهای بلندی رخ داده است؛ گرچه هنوز انحصار وجود دارد و آرشیو در اختیار همه قرار نمیگیرد، اما این اتفاق باعث باز شدن آرشیو شده و امکان استفادههای بعدی از آرشیو را فراهم کرده است. اکنون شاهد آن هستیم که هیچ نگاه استراتژیکی به آرشیو موجود ندارد.
آرشیو 2 حالت دارد؛ یا متعلق به پدرم است و آن را به کسی نمیدهم و یا اصلا ارزش آن را نمیدانم؛ از این دو حالت خارج نیست. اکنون در برخی نهادهای فرهنگی با پدیدهای به نام «هاردهای پنهان» رو به رو هستیم. به این معنا، مدیر فرهنگی چندین و چند هارد با ظرفیتهای بالا دارد که روی آنها خیمه زده است و در اختیار کسی هم قرار نمیدهد وای بسا ارزش آن آرشیو را هم نمیداند. صدا و سیما نیز در حوزه آرشیو وضعیت اسفناکی دارد و نحوه مدیریت و استفاده از آرشیو در این سازمان نیز یله و رها است. در بسیاری از مواقع مستندسازان برای دسترسی به آرشیوهای دم دستی و ساده نیز با مشکلات جدی مواجهاند و باید از هزار و یک فیلتر عبور کنند. متاسفانه در برخی نهادهای فرهنگی موضوع آرشیو و دسترسی به آن به یک معضل آزاردهنده تبدیل شده است. من حدودا ده سال پیش برای انجام کاری به شبکه الجزیره مراجعه کردم؛ یکی از مدیران این شبکه به من گفت: زمانی رقابت بین دو بنگاه رسانهای اینگونه تعریف میشد که کدام یک از آنها زودتر نسبت به انتشار خبر و انتقال پیام به مخاطب اقدام میکند، اما اکنون این بازی تمام شده است و آنچه موجب تمایز میشود، دسترسی و بهره مندی درست از آرشیو است و هرکس آرشیو باکیفیتتر و شناسنامه دارتری دارد، او برنده جنگ رسانهای است. یکی از معضلات بزرگ ما در آرشیو این است که افراد کوهی از آرشیوهای با ارزش را در اختیار دارند، اما قدر و ارزش آن را نمیدانند و نگاهشان به آرشیو یا دم دستی است؛ یا انحصارگرانه و یا کاسبکارانه است؛ به این معنا هیچ نگاه استراتژیکی در بهره گیری از آرشیو وجود ندارد.
قدری درباره آنچه در مستند سایههای پنهان به تصویر کشیدهاید و شرایط ساخت آن توضیح دهید.
این کار از آن کارهایی بود که من سالها دغدغه انجام آن را داشتم و ذهن مرا درگیر کرده بود. یک کار برای به ثمر نشستن نیاز به پشتیبانی دارد. اتفاقی که افتاد این بود که این پشتیبانی هم از طریق شبکه سحر و هم از طریق شبکه مستند به خوبی انجام شد که جای قدردانی دارد. تحقیقات و محتوایی که برای ساخت این مستند جمع آوری کرده بودیم، به چندین سال قبل بازمیگشت و جزء کارهایی بود که دوست داشتم انجام دهم. گرچه همچنان فکر میکنم حق مطلب ادا نشده است و جای کار بسیاری وجود دارد. ما به شدت مشکل محدویت زمان برای پخش و محدودیت منابع داشتیم و باید با شرایط سخت اقتصادی تلویزیون کنار میآمدیم و در عین حال خروجی قابل قبولی را ارائه میدادیم که این فضای کار را سخت میکرد.
مستند سایههای پنهان مشتمل بر چهار قسمت است و من در چهار قسمت به صورت تیتروار به موضوعاتی نظیر مستشاری فرهنگی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی و نفوذ سیاسی در زمینه هایی، چون برنامه و بودجه، کشاورزی، بهداشت، آموزش، هنر و... پرداختهام که هر یک از اینها خود یک سرفصل مفصل است و نیازمند ساخت مستندی مجزا است. ما همه این موضوعات را به صورت تیتروار در قالب یک سیر مقطعی بیان کرده و از آن عبور کردهایم و مرتبط با آن، اسنادی تصویری ارائه کردهایم. من این چهار قسمت را به چهار مقطع تاریخی تقسیم کردهام که قسمت اول به دهه بیست، قسمت دوم به دهه سی، قسمت سوم به دهه چهل و قسمت چهارم؛ دهه پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران آمریکایی از کشور را روایت میکند.
نکته دیگر این است که این مستند درسی برای امروز است، چرا که در برخی زمینهها خطهایی که از آن سالها به ما داده شده را هنوز رها نکردهایم و آسیب شناسی و ارزیابی کاملی از آن نداشتهایم. اینکه میگویم کار تاریخی باید عبرت آموزی داشته باشد، منظورم همین است که اثر تاریخی باید بتواند در زمینههای مختلف برای ما درس آموز باشد.
اگر بخواهیم به 2 کلیدواژه که در مستند سایههای پنهان محور توجه شما بودهاند اشاره کنیم، آن کلیدواژهها چه هستند؟
کلیدواژه نخست وادادگی و کلیدواژه دیگر قدرت طلبی است. قدرت طلبی هم جنبه داخلی و هم جنبه خارجی دارد؛ یعنی هم به آمریکاییها بازمیگردد و هم به کسانی که در داخل کشور به پشتوانه آمریکا سودای قدرت طلبی را در سر داشتند. وادادگی نیز از سطوح بسیار بالای جامعه ما در سالهای پیش از انقلاب شروع میشود و تا سرایت به اقشار گوناگون جامعه ادامه مییابد.
مهمترین سختیهای ساخت این مستند برای شما چه بود؟
سختیها بسیار است و اساسا کار ما با سختی عجین است. از طرف دیگر سختی کارهای آرشیوی به مراتب بیشتر از کارهای داستانی است. ما ابتدا به دنبال یافتن حامی برای ساخت این مستند بودیم و فرایند پیدا شدن حامی برای ساخت مستند قدری به طول انجامید، اما از زمانی که تصمیم به ساخت گرفتیم، پروسه تولید زمان زیادی طول نکشید. یکی از اصرارهایی که هم من و هم مدیر شبکه مستند برای بهتر دیده شدن کار بر آن مداومت داشتیم، این بود که مستند قبل از ایام دهه فجر پخش شود. از این رو فشار زیادی را تحمل کردیم تا کار زودتر آماده و به مرحله پخش برسد. مسئله دیگر این است که بودجههای تخصیص یافته به آثار مستند هرگز قابل مقایسه با بودجههای آثار داستانی نیست. این درحالیست که در بسیاری از مواقع، تاثیر ساخت یک مستند به مراتب بیشتر از یک کار داستانی الف. ویژه است.
مستند سایههای پنهان به کارگردانی، پژوهش و تهیه کنندگی محمدرضا محمدی نجات از شب گذشته به روی آنتن شبکه مستند سیما رفته است و پخش آن تا دوشنبه از ساعت 20:30 از شبکه مستند سیما پخش ادامه دارد.
دیگر عوامل این مستند عبارتند از: نگارش: مصطفی نیکزاد، مشاور نظامی: امیر غلامحسین دربندی، دستیار کارگردان: مصطفی نجفی، تصویر: محمد رضا محمدی نجات، سید اکبر رضوی، اکبر گزاری، دستیار تصویر و صدا: اردشیر حیاتی فر، تدوین: محمد حسین صفری، مجری طرح: محمدرضا محمدی نجات، گوینده: علی اصغر قره خانی.
انتهای پیام/ 112