به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد» در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ در ارتفاعات ۱۹۰۴ منطقه پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تصاویر نامه بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد»
متن نامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
قال امام صادق (ع):
الصبر رأس الایمان (صبر و بردباری رأس ایمان هست)
با درود و سلام خدمت محضر مقدس آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با دورد و سلام خدمت خانواده عزیزم نامهام را آغاز میکنم.
الان که این نامه را مینویسم ساعت هفت بعد از ظهر روز ۱۳۶۲/۷/۲۶ هست چند لحظه پیش روحانی مسجد به ما گفت که اگر کسی نامهای دارد بدهد که فردا من به تهران میروم و من از فرصت استفاده کردم و این نامه را برای شما نوشتم، چون اینجا خیلی کم نامهها را میفرستند. چند وقت پیش یک نامه برایتان فرستادم و گفتنیهایم را بریتان نوشتم، امیدوارم که به دستتان رسیده باشد.
راستی نامه شما هم بدستم رسید و من خیلی خوشحال شدم، باز هم برای من نامه بفرستید. مامان جون از اینکه نتوانستم به پیشواز شما بیایم خیلی شرمندهام میدانم که خیلی ناراحت شدی، ولی اجرش را از خدا خواهی گرفت.
پدر عزیز نامهات را خواندم و دربارهاش فکر کردم و به اشتباهم پی بردم، ولی اگر آن روز به جای من بودی میفهمیدی که چرا من نگفته رفتم، از یک طرف از روی شما خجالت میکشیدم و از طرفی برای من واجب عینی شده بود که به جبهه بروم.
بالاخره قانع شدم که به جبهه بروم در لانه جاسوسی به یکی از دوستانم سپردم که به خانه تلفن بزند و اینقدر باعث آزار شما نشود، ولی او تلفن نکرده بود. من که خیلی ناراحت شده بودم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و با او دعوایم شد. خوب سرت را درد آوردم امیدوارم که مرا ببخشید.
از اینجا برایتان بگویم جایتان خالی ده روز محرم مخصوصاً روز عاشورا و تاسوعا عزاداریهایی بپا کردند که مو در بدن انسان راست میشود با پاهای برهنه و بدن لخت دستههای سینه زنی راه انداختند و به گردانهای دیگر رفتند.
بالاخره این محرم محرمی بود که واقعاً انسان را میساخت. کاش اینجا بودید و میدیدید. خوب دیگر سرتان را درد نمیآورم، بچهها اینجا برایتان سلام میرسانند و التماس دعا دارند. از طرف من از روی علی و منصوره و مسعود ببوس و به تمام آشنایان و دوستان، دایی ها، عمه ها، عموها، خاله ها، مامان بزرگ، نه نه، دایی و داداش، آقا نعمت الله و حسین و مهدی و ... سلام برسانید.
در ضمن، چون این نامه را با عجله نوشتم از اشتباهات و بد خطی آن پوزش میطلبم.
خداحافظ
۱۳۶۲/۷/۲۶»
انتهای پیام/900