به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، پا به پای تو آمدند کبوتران آسمان ایران، بال در بال ملائک از سومار تا قائمشهر. و امشب حسینیه عاشقان ثارلله قائمشهر پذیرای گام ها و قدم های عاشقانی بود که برایت سنگ تمام گذاشتند.
امشب مادران و خواهران، پدران و برادران، همه و همه آمدند تا تابوت معطر تو را که از کربلای ایران بازگشت، در آغوش بگیرند و متبرک شوند.
تو آمدی با کوله باری از خاطرات 32 ساله. کوله بارت سنگین است و تابوتت سبک. لحظه ها لحظه های عشق بازی با پیکری است که با خود عطر حسین و کربلا دارد. و دیدن این صحنه ها مرا یاد این شعر انداخت:
چه خوب آمدی ای بهار صداقت دلم شور می زد مبادا نیایی
براستی که دل مادرت شور می زذ که تو را دوباره نبیند. و حالا صورت خندان مادر دیدنی است، براستی چه تماشایی دارد این رسیدن. این وصال شیرین چه زیباست و زیباتر از آن لبخندهای تو در قاب چشمان مادر است. این مادر حرف ها دارد با تو. حرف های نگفته و خواندنی. حرف هایی از دل تاریخ.
و تو سبک تر از هق هق صداهایی می روی روی دستان مردم و من برای تو می سرایم ای غزلواره آشنا.
آفتاب است اینکه در چشمان مادر می درخشد
ماه هم اندازه یک ماهِ بهتر می درخشد
امشب و تنهایی و تابوت خالی در بغل
نام تو در اشک های سرخ مادر می درخشد...
و تو شهید خوب وطن روی دست های مردم شهر قائمشهر وداع می شوی تا روزی رسد که همین دست ها را شفاعت کنی.
شب وداعت را فراموش نمی کند مادر. این مادر یک دل دارد و حرف های نگفته ای که از فردا در هوای عطرآگین مزارت آرام می گیرد.
گزارش: حدیثه صالحی
انتهای پیام/
