به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، حسین قدیانی در مورد ولادت پدر شهیدش در اینستاگرام مطلبی را به اشتراک گذاشت که به شرح زیر می باشد.
یادم هست! خوب یادم هست که امروز، سالروز تولد پدرم است! سوم بهمن سی و دو! بگذار کمی از بابا اکبر برایتان بنویسم؛ مردی که نویسنده نبود اما گمانم بر این است بهترین وصیتنامهی دوران دفاع مقدس را نوشته! مختصر و مفید! پر از ایجاز! مملو از اعجاز! ممتاز و متمایز! متفاوت با وصیتنامههای مرسوم! جوری دیگر! حالا چون پدرم است، نباید حقیقت را بگویم؟! داریم مگر بهتر از این سطور بالایی؛ «ما زخمخوردگان تیرهترین، سردترین، بلندترین شبهای جور بودیم.
ما شلاقخوردگان یلدای ستم بودیم. اولین شعاع فجر را که دیدیم، خیز گرفتیم. عاشقانه به سوی شفق دویدیم تا در چشمهی خونین خورشید، زخمهای استخوانگداز خویش را بشوییم. که ثابت کنیم: سرخی بالاترین رنگ است، نه سیاهی. که سیاهی میپوشد. سرخی میشوید و جلادان تاریخ را رسوا میکند. «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست». سپیدهدم خونین عشق، فرا رسید دوستان. ای برادر! ای خواهر! تو را فقط یک وصیت، تو را فقط آخرین حرف که؛ خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار. التماس دعا! اکبر قدیانی». گاهی که پای اباطیلم، درود بر پدرم میفرستید، بهترین کامنتهای ممکن است! یک «روح پدرت شاد» یکی از شما عزیزان یا یک «صلوات» برای شادی روح پدرم، برایم از صدها خرمهرهی نوبل، گرانقیمتتر است! اینکه بواسطهی کارم توانسته باشم یاد پدر را زنده کنم! طبعا من بیشتر از همت و خرازی و باکریها مینویسم اما کاش میشد با پدر هم راحت باشم و بیشتر از بابا اکبر بنویسم!
جبر روزگار نمیگذارد لاکردار و الا پدرم مرد بزرگی بود و حقیقتا هنرمند! میدانم! شاید بنویسید به پای علاقهی ذاتی پسر به پدر، ولی خدایی بحث این حرفها نیست! پدرم نه تنها «نویسنده» نبود، بلکه «بازیگر» هم نبود اما شگفتا! به همان زیبایی قلمش، تئاتر بازی میکرد! چه در مسجد و چه در حوزهی هنری! پدرم البته مداح هم نبود اما هنوز هم صدایش در گوش آشنایانش هست! عاشق این شعر «گلبرگ سرخ لالهها» بود! پدرم حتی «فوتبالیست» هم نبود، اما شاید تعجب کنید اگر بگویم بیشترین عکسهایی که از بابا اکبر دارم، در همین زمین فوتبال است! جالب اینکه پدرم «نظامی» هم نبود اما نهضت تبدیل شده به نظام، خون او را نیز میخواست! پس چه بود به حیث حرفهای، شغل بابا اکبر؟! فاش مینویسم که «عاشقی»! پدرم عاشق امام بود! مجنون خمینی! نویسندگی چیست؟! بازیگری کدام است؟! لحن دلربا به چه کار آید؟! توپ گرد، کدام صیغه است؟! عشق است روحالله! عشق است سیدعلی! آنهم حرفهای...
انتهای پیام/