به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «مهدی شهیدی» در تاریخ یکم دی ۱۳۴۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«با سلام به پیشگاه آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام امت و تمامی شهدا و جانبازان و رزمندگان و به نام خدایی که بودنم از اوست و هرچه هست اوست و ما هیچیم و به نام او که ما را هدایت کرد و اگر هدایت نمیکرد مسلماً در خسران و زیان بودیم و به ما لطف کرد تا توفیق نصیبمان شد که به جبهه بیاییم و به نام او که ستارالعیوب است با وجود اینهمه معصیتها که از بنده سر میزند باز عیبها و گناهان را بر دیگران میپوشاند.
و شکر خدا میگوییم از اینکه به ما لطف کرد تا بتوانیم در این دانشگاه انسان سازی قدم بنهیم که واقعاً آمدن به جبهه هم سعادت میخواهد که نصیب هرکس نمیگردد، چون میفرمایند که همانا جهاد دری از درهای بهشت است که نصیب بندگان خاص خدا میشود امید است که بتوانیم در انجام وظایف ثابت قدم باشیم.
البته جهاد از فروع دین است که به موقعاش واجب میشود و در این موقعیت که واجب است که همه به جبهه بیایند (البته کفایی) من هم به ندای هل من ناصراً ینصرونی حسین زمان، پیر جماران امام عزیزمان لبیک گفته و به جبهه آمدیم باشد تا اندک کاری که از دست ما برمی آید برای اسلام عزیز انجام بدهیم اگر خدا قبول کند.
و آمدم تا شاید بتوانم گامی در جهت اسلام بردارم و حافظ خونهای بناحق ریخته عزیزانمان باشم، شهداییکه با نثار خونهای خود درخت اسلام را آبیاری نمودند و آمدم تا شاید بتوانم ادامه دهنده راه شهدایمان مخصوصاً برادر شهید خودم (مجید) باشم که واقعاً مظلومانه در این جبههها جان دادهاند.
کربلای حسینی را ندیدند و به جبهه آمدم تا انشاءالله راه بسته شده کربلا را باز نماییم و دل خانوادههای شهدا و اسراء و مفقودین راشاد نماییم و همه با هم به زیارت مرقد آقا امام حسین (ع) برویم و در آن دنیا در مقابل خداوند متعال و ائمه اطهار و شهدا روسیاه نباشم و آمدم تا با نابود ساختن بعثیون کافر مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده باشم و آمدم تا دین خودم را اداء کرد باشم و تکلیف را از دوش خود برداشته باشم. انشاء الله
خدایا، بارالها، پروردگارا، معشوقا به این بنده حقیر و گنهکار خودت رحم کن، اگر در گذشته نادان بودم و نمیفهمیدم و گناه میکردم حالا دیگر واقعاً پشیمانم، خداوندا تو کریمی تو رحیمی ترا به کرمت ترا به لطفت از سر تقصیرات این بنده روسیاه در گذر و با ما با فضل خودت رفتار کن نه با عدل خودت که در این صورت بیچارهایم، من ضعیف که تحمل این آتش دنیا را که در مقابل آتش آخرت گرمایی ندارد، (ناخوانا) چگونه طاقت آتش دوزخ تو را داشته باشم.
خدایا، کاش صدها جان داشتم و همه را فدایت میکردم از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از طرفی هم باید برویم تا آینده بماند، خدایا چی میشه که امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم.
آری همه یاران سوی مرگ رفتند، در حالیکه نگران فردا بودند، خدایا کمکم کن تا بتوانیم بر نفس خویش که جهاد اکبر است غلبه کرده و نیرویمان ده تا باعدوالله که جهاد اصغر هست بستیزیم و پیروزمان فرما.
آمین یا رب العالمین»
انتهای پیام/ 900