به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، «علیرضا آملی» متولد سال 1345 و از نیروهای بسیجیای بود که در جریان جنگ تحمیلی برای دفاع از مرزهای عقیده و ایمان به جبهه ها رفت. او سرانجام 19 دی ماه سال 65 در منطقه آبادان به شهادت رسید و پیکرش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
در ادامه بخشی از وصیتنامه این شهید را می خوانید.
از اینکه توانستم در صحنه نبرد حاضر شوم از خدا سپاسگزارم
خدایا آن زمان که میهن مان در اختیار مزدوران آمریکایی بود و ضحاکان بر اریکه قدرت تکیه زده بودند و به نوکری استکبار جهانی افتخار می کردند و ابرهای سیاه مخوف بر این خطه سایه افکنده بود و پیر خمین آن خورشید عالم تاب با دم مسیحایی اش از این سرزمین به دور بود من کوچک بودم و در روزهای حماسه عزت و شرف مؤمنان و نبرد هابیلیان بر عليه قابیلیان زمانه که امت حزب الله به پیروزی از ابرمرد تاریخ برخواسته بودند و سنگفرش های خیابان ها را از خون خود رنگین کردند. من نتوانستم آنچنان که می بایست دین خود را به اسلام عزیز ادا کنم. اما بارالها آن زمان که دشمنان قسم خورده اسلام کمر به نابودی این انقلاب بستند این سعادت نصیبم شد که بتوانم در در صحنه های نبرد کارزار با دشمنان روبرو شوم. از این همه لطف و کرمت سپاسگزارم.
خدایا، عنایتی بفرما و به این بنده ات چنان ثبات قدمی عطا بفرما که بتوانم تا نوشیدن شهد شیرین شهادت و پیروزی اسلام بر کفر در جرگه جندالله قرار گیرم.
امت حزب الله می دانید که هر نهالی در زمین می کاریم محتاج آبیاری است، باغبانی ماهر و هوشیار باید این نهال را از شر آفت ها و علف های هرزه در امان بدارد و شاخ و برگ اضافی را به موقع کوتاه نماید تا میوه آن سالم بدست آید. برادران و خواهرانم، انقلاب اسلامی نهالی است که با خون بهترین فرزندان قران و اسلام آبیاری شده است و این نهالی است که بذر آن را اباعبدالله در کربلای معلی در دل تمامی آزادگان و مؤمنان کاشت و از آن تاریخ تا به حال بارها و بارها روباه صفتان و گرگان در لباس میش و خفاشان شب پرست در پی آن بوده و هستند که این نهال را از بین ببرند ولی در هر زمانی و مکانی عده ای قلیل و گاه بیشمار برخاستند و با اهداء خون سرخ خود چون شمع سوختند تا دیگران در روشنایی باشند.
امروز که خورشید از پس ابرهای سیاه پرتو افشانی می کند و دشتها و صحراها را لاله زار میکند دنیای مستضعفان چشم به این پناهگاه دارند، دیگر نه جایی برای کرکسان شب پرست می باشد و نه جایی برای گرگان در لباس میش. و همین باعث شد که تصمیم به جنگ تحمیلی علیه انقلاب نوپایمان گرفتند و آن هم با وسعت کل اسلام در این سو و تمامی کفر درمقابل ومنافقین سرگردانان میانه.
از منافقین بیش از دشمنان ضربه خورده ایم
برادران و خواهران، ما از صدر اسلام تا بحال در جبهه های خارجی با کفار پیروز بوده ایم و آنچه لطمه خورده ایم از جانب منافقین و فرصت طلبان و زراندوزان و مزدورانی بوده است که اسلام را تا آنجا می خواهند که در رفاه باشند وخلاف امیال دنیوی آنها عمل نگردد و بعد از آن است که این آقایان یعنی اصحاب سقیفه و خوارج نهراوان بدترین دشمنان اسلام و انقلاب می شوند. در این موقعیت هم هستند کسانی که دیروز یا سکوت کرده و در گوشه ای خزیده بودند و یا بعضی ها هم حتی با طاغوتیان هم نوا هم می شدند و امروز اینها صاحبان انقلاب اسلامی شده و فرصت طلبانه بیشترین پست ها و مسوولیت ها را اشغال کرده و به این هم اکتفا نمی کنند و فرزندان انقلاب را به بند می کشند.
یعنی اینکه دیروز در لباس و تشکیلات منافقین و فرقان و چه و چه با گلوله مغز مطهری و بهشتی ها و رجایی ها و باهنرها را هدف قرار دادند و امروز این افکار پویا و پیروان این افکار را. وای اگر امام امت خدای ناکرده نبود حال ما و انقلاب و اسلام معلوم بود.
منافقین در هر لباسی تنها از رهبر و اقیانوس پر تلاطم ملت می ترسند
ای امت حزب الله این شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار را با سوز و ضجه از اعماق دل های سوخته تان بگویید. برادران و خواهران بدانید و هوشیار باشید که همان هایی که دیروز قرآن ها را در برابر على (ع) بر سر نیزه کردند، همان ها که ابوموسی اشعری را به حکمیت پذیرفتند همان هایی که ولایت علی را در غدیر خم تبريک گفتند در زمان ما هستند. این از خدا بی خبران فقط از حضور مستمر و اقیانوس پرتلاطم شما ملت و دم مسیحایی ناخدای این کشتی وحشت دارند.
زنهار که ما حصل خون شهدای جنگ تحمیلی ولایت فقیه است و امام خمینی ولی فقیه است. برادران و خواهران خداوند ما را عبث و بیهوده نیافریده و برای ما رسالتی بزرگ تعیین کرده و همه ما در معرض امتحان الهی قرار می گیریم واین معرکه جنگ بهترین محک برای شناختن افراد می باشد، در طول انقلاب جناح های منافق که خود را در پشت پرده های فریبنده مخفی کرده بودند رسوا و آشکار شد و در طول جنگ همین طور.
ما امروز در مقابل یزدیان زمان ایستاده ایم
برادران بدون شک جبهه ها امروز کربلای اباعبدالله الحسين است و در مقابل ما یزیدیان تاریخ ایستاده اند. پس جبهه های جنگ را گرم نگهدارید تا آمان را از دشمن زبون بگیریم. برادرانی که در شهرها هستید سعی کنید در نماز جماعت شرکت کنید در بسیج مساجد شرکت فعال داشته باشید و پشتیبان روحانیت مبارز و متعهد که در عمل در خط امام هستند باشید چرا که واقعا گاه انسان فکر می کند چرا على (ع) می گفت من از دست عده ای این حالت را دارم که تیغ در چشم و استخوان در گلو و درد دلش را چه سوزناک سر در چاه می گذارده و یا در میان نخل های انبوه تا سحرگاه سر به سجده می گذارد و چه نکشید از دست دنیا طلبان مسلمان نما، و این تیپ افراد در زمان ما هم چه بسیارند که امام می فرماید ای مسوولین قدر این جوان های حزب الهی را بدانید. صاحبان انقلاب ما پا برهنگان و گودنشينان خار گزیده هستند. اما متأسفانه امروز با این صاحبان انقلاب جور دیگری رفتار می شود. میوه چینان انقلاب از راه رسیده اند و بر سر سفره ای که محرومین خون داده اند نشسته اند و همه را می خواهند کنار بزنند و خیلی هم موفق بوده اند. البته در این راستا اگر وجود مبارک امام و آن خشم ابراهیم گونه و حسین وار او نبود که فرمود هر گاه من برای اسلام احساس خطر کنم دست همه را قطع خواهم کرد. فقط اگر بچه ها خودشان رأسا دست به کار نمی شوند این است و بس درست است که بچه های بسیج و سپاه در شهرها مظلومند و در جبهه ها از شهرها دورند اما از همه مسایل خبردار و هوشیارند.
در اجرای سیاست های مملکتی باید با سیره نبوی و علی برخورد کرد
اگر امام عزیز روزی اجازه بدهند بنیان شما را می سوزانند، هر چند که امام خود به تنهایی ناخدایی است در این اقیانوس پرتلاطم، ای همه مسوولین به هوش باشید این امت حزب الله از هیچ چیزی در برابر انقلاب دریغ نکرده اند، بدانید در اجرای سیاستهای مملکتی باید با سیره نبوی و علی برخورد کرد. اگر بخواهیم رضایت همه را جلب کنیم این چیزی نیست جز نفاق و دورویی و در این انقلاب این امت بی توقع می باشد. باید رضایت محرومین بر همه اولویت داده شود که حیات همه ما در گرو حضور این امت بی توقع می باشد.
در پایان از خداوند می خواهم عاقبت همه ما را ختم به خیر گرداند و آنی و کمتر از آنی ما را به نفسمان وا مگذارد. در لحظه های جان دادن، لحظه هایی که ما را در قبر تنگ و تاریک می گذارند، لحظه هایی که ما را تنها می گذارند، در عالم برزخ، برخاستن از قبرها با آن سیرت باطنی و روبرو شدن با شهداء و صالحین و همرزمان و در هنگام جزا و پاداش اعمال زشت و نیکمان تنهایمان نگذارد.
راستی ما از کدامین اصحاب هستیم در محشر، اصحاب الشمال و أصحاب يمين؟ و یا چه؟ آخرت را به دنیای فانی نفروشیم.
انتهای پیام/ 141