به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس به نقل از شرق، علیرضا سلطانی در یادداشتی نوشت: سند دخل و خرج کشور در سال آینده، این روزها در مجلس در حال بررسی است. سندی که در مقایسه با بسیاری از کشورها که ماهیت توسعهای دارند و برخلاف ظاهر آن، بیشتر رنگوبوی تحریم به خود گرفته و ماهیت انقباضی آن بیشتر به چشم میخورد.
به طور طبیعی متغیری که بیش از همه مسائل و مباحث بودجه 98 را در محافل تصمیمگیری و کارشناسی تحت تأثیر قرار داده است، فروش نفت، درآمدهای نفتی و به طور مشخص اثرات تحریمهای یکجانبه آمریکا بر تولید و صادرات نفت کشور است.
سؤال و به عبارت بهتر نگرانی بزرگ این است که آیا ایران قادر خواهد بود از سد تحریمهای آمریکا بگذرد و نفت خود را همچنان در بازارهای جهانی عرضه کند؟ روند تحریمهای آمریکا در حوزه نفت چه تأثیری بر کمیت و کیفیت صادرات نفت و بهتبع آن کاهش درآمدهای نفتی و نهایتا کسری بودجه شدید در ایران خواهد گذاشت؟ و به طور مشخص آیا معافیتهای نفتی آمریکا پس از گذشت موعد ششماهه کنونی بار دیگر تمدید میشود یا خیر؟ نگرانی اخیر در حالی تشدید شده است که نقلقولهای رسمی و غیررسمی از زبان مقامهای آمریکایی حاکی از تمدیدنشدن طرح معافیتهای آمریکا برای مشتریان نفتی ایران است.
پیشبینی دقیق تحولات آینده بازار نفت و تمهیداتی که آمریکا و ایران در جنگ نفتی در پیش گرفتهاند یا میگیرند، سخت و دشوار است. واقعیت این است که تحولات ماههای آینده بازار نفت و سیاستهای دو دولت آمریکا و ایران در این حوزه، انحصارا در ید اختیار دو کشور مزبور نیست و عوامل مختلفی تحولات آتی بازار نفت و بهتبع آن سیاستهای ایران و آمریکا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از سوی دیگر، الزامات و تحولات بازار نفت، قدرت مانور دولت آمریکا علیه ایران و اعمال تحریمهای نفتی این کشور را کاهش داده است. از سوی دیگر تحریم نفت ایران برخلاف دوره گذشته برای تحریمکنندگان و بازار نفت هم سخت و هم پرهزینه است.
دولت آمریکا در یک سال گذشته نتوانسته اجماع سیاسی لازم علیه ایران را ایجاد کند و صرفا از طریق فشارها و تهدیدات اقتصادی، سیاستهای تحریمی خود علیه ایران را به کشورهای مختلف آن هم با هزینه زیاد تحمیل کرده است. این به معنای پایینبودن سطح تأثیر سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران نیست. دولت ترامپ با قدرت سیاستهای تحریمی خود را دنبال میکند، اما باید در نظر داشت که عوامل محدودکننده قدرت مانور آن هم زیاد است. دولت ترامپ اگر امکان و توان لازم را داشت، نه فرصتهای ششماهه برای تحریم در نظر میگرفت و نه معافیتهای ششماهه خرید نفت را برای هشت کشور خاص اعمال میکرد.
عواملی نظیر الزامات قیمتی بازار نفت که برای ترامپ از اهمیت زیاد بهخصوص در حوزه قیمت فراوردههای سوختی در داخل این کشور برخوردار است و همچنین توجه به منافع کشورهای مختلف خریدار نفت ایران به لحاظ همراهی با آمریکا در بلندمدت، دست دولت ترامپ را برای تحقق شعار «بهصفررساندن صادرات نفت ایران» بسته و آن را غیرواقعی کرده است. در کنار این مواضع نفتی دو کشور عربستان و روسیه و میزان همکاری آنها با سیاستهای کلان نفتی آمریکا در حوزه بازار جهانی نفت (بهحاشیهراندن اوپک در مدیریت بازار نفت) و نه الزاما تحریمهای نفتی ایران نیز تعیینکننده است؛ مواضعی که در ماههای اخیر حداقل برای آمریکاییها ناامیدکننده بوده است؛ بنابراین امکان تمدید معافیتهای نفتی آمریکا برای دوره دوم (و البته با تغییراتی نسبت به دوره اول به لحاظ کمیت و کیفیت مراودات نفتی خریداران با ایران) زیاد است.
آنچه برای ترامپ در شرایط حاضر اهمیت دارد مدیریت تحریمهای ایران و همچنین مدیریت بازار نفت در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی خود است و نه الزاما تحریم کامل نفت ایران. مدیریت این دو مقوله نیز الزاما به معنای تحدید بیشتر ایران و افزایش فشار تحریمهای نفتی نیست؛ زیرا ترامپ از طریق پرداخت برخی امتیازها و درنظرگرفتن منافع کشورهایی که دارای مناسبات اقتصادی و نفتی با ایران هستند، قصد دارد مدیریت این 2 مقوله را که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، همچنان در اختیار داشته باشد.
افزایش تحدیدها و فشارها علیه ایران بهخصوص در موضوع خرید نفت از ایران، به طور طبیعی کشورهای بزرگی مانند کره، چین، هند، ژاپن، ترکیه و دیگر کشورها را وادار به جبههگیری علیه آمریکا به دلیل زیانهای اقتصادی ناشی از اعمال تحریمها میکند و این میتواند علاوه بر ایجاد التهاب در بازار نفت، زمینه تقابل سیاسی و حتی اقتصادی با آمریکا را نیز موجب شود؛ بنابراین با توجه به شرایط اشارهشده، جریان فروش نفت ایران در حد متعارف شرایط تحریم، به صورت آشکار و اعلامشده در سال 2019 تداوم خواهد داشت منتها دولت ترامپ تلاش میکند از همه ابزارها در جهت مدیریت تحریمهای نفتی ایران آن هم با هدف مدیریت فضای روانی سیاسی و اقتصادی ایران استفاده کند.
انتهای پیام/ 112