رد خون؛ عبور از نحسی سینمای ایران

نسخه دوم ماجرای نیمروز هرچند در برخی شاخص‌ها بالاتر و در برخی دیگر پایین‌تر از نسخه اول بوده، اما از نحسی سینمای ایران بخوبی عبور کرده و تبدیل به نخستین اثر سینمایی کشورمان شده که با موفقیت نسخه دوم شریفی را به نمایش گذاشته است.
کد خبر: ۳۳۱۵۴۲
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۸ - 05February 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از وطن امروز، صادق فرامرزی در یادداشتی نوشت: بنا به خرافه‌ای قدیمی «سیزده» را عددی نحس می‌نامند، اما بنا به واقعیتی غیرقابل انکار عدد نحس سینمای ایران همواره عدد «دو» بوده است. سینمای ایران تجربه مشابه زیادی از نسخه دوم فیلم‌هایی دارد که به پشتوانه نسخه اولی ساخته و فروخته شده‌اند، اما هیچ اثر و نشانه‌ای از قوت نسخه اولی نداشته‌اند. حکایت «ماجرای نیمروز 2» را پیش از فضای داستانی آن باید در چنین فضایی مورد بررسی قرار داد و اذعان کرد که نسخه دوم این اثر هرچند در برخی شاخص‌ها بالاتر و در برخی دیگر پایین‌تر از نسخه اول بوده، اما از نحسی سینمای ایران بخوبی عبور کرده و تبدیل به نخستین اثر سینمایی کشورمان شده که با موفقیت نسخه دوم شریفی را به نمایش گذاشته است.

«ماجرای نیمروز 2: رد خون» را می‌توان وعده برآورده شده تهیه‌کننده اثر دانست که سال‌ها پیش قول خلق یک سه‌گانه پیرامون سازمان مجاهدین خلق در سه برهه مهم تاریخی‌شان یعنی سال‌های 53، 60 و 67 را داده بود و حالا «رد خون» را می‌توان قطعه پایانی پازلی دانست که با «سیانور» شعیبی آغاز شد، با «ماجرای نیمروز» به بلوغ رسید و حالا میوه نهایی خود را در معرض قضاوت مخاطبان گذاشته است. نیمه پر لیوان «ماجرای نیمروز 2: رد خون» را می‌توان در فضای تصویری فیلم یعنی نخستین برگ برنده تمام آثار محمدحسین مهدویان جست‌وجو کرد، بر این مبنا دوربین مهدویان در خلق تصاویر منحصربه‌فرد مستندگونه حتی بهتر از «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» موفق به خلق تصاویر شده است.

میزانسن چیده شده در عمده قاب‌های فیلم خالق تصاویر کم‌نظیری شده و در عین حال تعدد لوکیشن‌های فیلم که کمتر نمونه مشابهی از آن در سینمای ایران موجود است باعث شده ریتم کند نیمه اول داستان تا حد زیادی مهار شود. در این میان جا افتادن شخصیت‌های فیلم که میراثی از نسخه موفق اول «ماجرای نیمروز» بوده، موجب شده مخاطب از همان لحظات اولیه همزاد‌پنداری بالایی با کاراکتر‌های اصلی برقرار کند. این مساله را زمانی بهتر متوجه می‌شویم که به افزوده شدن «افشین» (محسن کیایی) به تیم سابق و ابهام پیرامون نقش وی تا اواخر فیلم نگاه می‌اندازیم.

مجموعه این عوامل باعث شده «ماجرای نیمروز 2: رد خون» را از جهاتی حتی نسخه تکامل‌یافته‌ای از تجربه اسبق کارگردان در این زمینه به حساب آوریم و خلق تصویر بدیع آن را در سینمای ایران کم‌سابقه بدانیم. نیمه خالی لیوان را، اما در فضای داستانی فیلم باید جست‌وجو کرد، برقراری نسبت‌های متعدد خانوادگی میان شخصیت‌ها آنقدر به تقلیل تضاد‌های داستانی منجر شده که باورپذیری این نسخه را نسبت به نسخه اول فیلم بشدت کاهش داده است.

گره‌گشایی‌های فیلم عمدتا نه از طی کردن یک پروسه منطقی که با منطقی نسبتا شهودی و کاشف‌گونه صادق (جواد عزتی) صورت می‌گیرد؛ نیمه تمام ماندن عمده خرده‌روایت‌های داستانی و عواملی از این دست باعث شده فضای داستانی فیلم نمره قابل قبولی را به نسبت کیفیت باقی بخش‌های اثر کسب نکند. مجموعا می‌توان «ماجرای نیمروز 2: رد خون» را اثری از بلوغ بیش از پیش تیم سازنده و در رأس آنان محمدحسین مهدویان برای خلق پروژه‌های تاریخی دانست، اما در آن رگه‌هایی از غفلت نسبت به منطق داستانی اثر را نیز مشاهده کرد.

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها