گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سی و هفنمین جشنواره فیلم فجر با اعلام برگزیدگان خود در بخشهای مختلف به ایستگاه پایانی رسید و پرونده یک ساله سینمایی ایران بسته شد. باید منتظر ماند و دید با شروع اکران آثار راه یافته به این دوره از جشنواره مردم چگونه عمل خواهند کرد.
جشنواره، مردود است
جشنواره فیلم فجر سال 1397 یکی از قابل تاملترین دورههای جشنواره فیلم فجر بود. سطح نازل کیفی اغلب آثار انتخابی تیغ تیز انتقادها را معطوف هیات انتخاب کرد. آثار بیکیفیتی چون «تیغ و ترمه»، «زهر مار»، «یلدا»، «ناگهان درخت»، «خون خدا»، «ایده اصلی» از یک سو و راه یافتن آثار مسالهداری چون «درخونگاه»، «بنفشه آفریقایی»، «سونامی»، «سال دوم دانشکده من» که در تضاد با ارزشهای انقلاب و اسلام بودند، از سوی دیگر باعث شده بود تا در فجر سی و هفتم شور و شوق سالهای قبل دیده نشود. متاسفانه کارنامه سینمایی وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی که باید خروجی آن را در جشنواره شاهد باشیم قطعا نمره قبولی نخواهد گرفت.
از افول خانواده تا سقوط جامعه
جامعه شرقی به خصوص ایران اسلامی «خانواده محور» است. به این معنی که فردیت در نظام اسلامی ایران بدون خانواده موضوعیت و اصالت ندارد. نظام خانواده است که به فرد تشخص میدهد و در نهایت افراد خانواده در نهایت جامعه را به سوی رشد و تعالی سوق میدهد. این موضوع با همه اهمیتی که دارد ابدا در فیلمهای این دوره از جشنواره فجر ـ و اغلب آثار تولید شده سینمای ایران ـ نه تنها مورد نظر قرار نگرفته است بلکه خانواده یا در غیبت به سر میبرد یا نقش مخربی علیه شخصیت اصلی فیلم بازی میکند.
به عنوان مثال در فیلم «درخونگاه» همه افراد خانواده در صدد نابودی یکی از اعضای خود برآمدهاند که هشت سال عمر و جوانیاش را در غربت صرف جمع آوری سرمایهای کرده تا خانواده را به سر و سامان برساند. اما خانواده همه هست و نیست او را به باد داده است. گویا این شخصیت در غربت و تنهایی خوشبختتر از زمانی است که به جمع خانواده آمده است.
ازدواج سفید و سکوت ابدی
در فیلمهایی مثل «طلا»، «سونامی» و «تیغ و ترمه» با کمال تاسف شاهد ترویج همباشی یا ازدواج سفید بودیم که با کمال وقاحت و بیشرمی به عنوان یک نمونه از زیست شهری به نسل کنونی و حتما نسل آینده پیشنهاد میشود. ترویج این نوع از زندگی مخربتر از زمانی است که خانواده عملا نفی میشود.
در «سونامی» قهرمان «تکواندو»ی کشور که پسری مغرور و متکبر است با قهرمان «بستکبال» که دختری فرصت طلب است در کنار هم بدون عقد شرعی در کنار هم زندگی میکنند. قهرمان بودن هر 2 شخصیت در کنار شخصیت شکست ناپذیرشان الگویی را معرفی میکند که بدون شک برای نسل تنوع طلب امروز میتواند جالب توجه باشد و قطعا در صدد آزمودن این نوع از زندگی بر میآیند، بدون آنکه به عواقب سیاه چنین زندگی نابسمانی فکر کنند.
این نوع نگاه در «تیغ و ترمه» شکل بیپرواتری به خود گرفته است. «کیومرث پوراحمد» در این فیلم خانواده را طوری ترسیم کرده که از قِبَل آن جز سیاهی و تباهی و خیانت چیز دیگری حاصل نمیشود. حتی بازگشت مادر داستان که میتوانست دختر مستاصل و تنها را نجات دهد به عنصری هرزه و لذت طلب تبدیل شده که برای رسیدن به مقاصد شومش از دختر خود نیز میگذرد.
برافراشتن علم جنگ با خدا
هر چند که در قرآن به صراحت تاکید شده که ربا دادن عین جنگ با خداست و در این میان ربا دهنده و ربا گیرنده به یک اندازه در این جنگ سهیم هستند و باید عقوبت شوند اما به لطف هنرمندان و فیلمسازان شاهد آن هستیم که برخی از آثار سینمایی مروج رباخواری یا به تعبیری پیشقدم در برافراشتن علم جنگ با خدا هستند.
در فیلم «روزهای نارنجی» میبینیم شخصیت زن شکست ناپذیر فیلم برای آنکه حریف را شکست بدهد ربا میگیرد تا مشکلات خود را حل کند و جالب اینکه موفق شده و پیروز ابدی جنگی نابرابر میشود. در فیلم «طلا» نیز یکی از شخصیتهای فیلم با پول ربوی موفق میشود رستورانی را با کمک دوستانش تاسیس کند بدون آنکه به دردسر بیافتد. چگونه است که در هیچ یک از آثار سینمایی به ربا به چشم جنگ با خدا نگاه نمیشود. در حالی که در هیچ یک از آیات قرآن و احادیث معصومین (ع) حتی زناکار در حکم محارب با خدا قلمداد نشده است.
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
اگر پیش از این سیگار کشیدن زنان و دختران جوان تعجب آور و حیرت برانگیز بود به همت مدیران فرهنگی تجددطلب و فیلمسازان روشنفکر فرنگ رفته، نوشخواری مردان و زنان نه تنها حیرت انگیز نیست که امری کاملا عادی و در پیشبرد فیلم و ضروت داستان به کار گرفته میشود. نمونه این صحنه را در «مردی بدون سایه» میبینیم که دختر جوان و خانواده گریز فیلم که سعی دارد با شخصیت مرد اصلی فیلم ارتباط بگیرد، مشغول میگساری است.
تفاوت راه هنرمند و مردم
هر چند در این جشنواره شاهد لجام گسیختگی در محتوای فیلمها بودیم اما در نهایت این مردمند که با انتخاب خود تعیین میکنند که ارزشها هنوز اصل اساسی مخاطبانی است که پشتوانه سینمای ایران هستند. فیلمهای «ماجرای نیمروز، رد خون»، «شبی که ماه کامل شد»، «سرخ پوست»، «23 نفر» و «متری شیش و نیم» که در صدر لیست انتخاب مردمی بودند نشان از این دارد، با وجود اینکه اکثر رای دهندگان جوانان بودند و ظاهرا باید آثار دیگری مورد انتخاب آنان قرار میگرفت، آثاری برگزیده شدند که با دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت ارتباط مستقیم داشتند.
در فیلم «سرخ پوست» هر چند موضوعات ارزشی انقلاب اسلامی دیده نمیشود اما این نکته مهم را نباید از نظر دور داشت که در این فیلم با کم فروشی و فریب و بی اخلاقی روبهرو نیستیم. حتی میتوان گفت که «سرخ پوست» تنها اثری است که درباره اخلاقیات صحبت میکند بدون آنکه اشاره مستقیمی به بیاخلاقی کرده باشد. «نیما جاویدی» در این فیلم ثابت کرد میشود بدور از جذابیتهای ناصواب و سراب گونه و بدون نمایش مولفهای بی اخلاقی از اخلاق گفت. این مساله کم ارزشی نیست و مسلما از چشم تیزبین مردمی که بی واسطه به تماشای فیلم مینشیند، دور نمیماند.
مغرضانه در انتخاب، منصفانه در قضاوت
جشنواره فیلم سی و هفتم فجر را باید یکی از متفاوتترین ادوار جشنواره دانست که هر چند در انتخاب و نمایش برخی فیلمها درست عمل نکرده است، اما هیات داوران در بحث انتخاب برگزیدگان به درستی عمل کرده است. اینکه فیلمی چون «شبی که ماه کامل شد» توانست سیمرغ «بازیگری زن اول»، «بازیگری زن مکمل»، «بازیگری مرد اول»، «کارگردانی»، «بهترین فیلم»، «گریم» و «طراحی لباس» را بگیرد در کنار رای بالای مردمی به این فیلم، نشان از این دارد که هیات داوران برای اولینبار نه تنها درگیر حاشیه و مصلحت اندیشی نشد بلکه سطح سلیقه خود را بدون آنکه تقلیل دهد به سطح سلیقه مردم نزدیک کرد.
در پایان
با وجودی که جشنواره فیلم فجر پایان خوشی را رقم زد اما باید همچنان مراقب دستهای پیدا و پنهانی بود که جریان نفوذ در فضای فرهنگی را هدایت میکنند. این دست آلوده نفوذ است که سرانجام آن «در خونگاه» و «بنفشه آفریقایی» میشود و پنهانتر و زیرکانهترش در آثار دیگر. اگر نه چرا در اغلب آثار جشنواره فجر شاهد سیگار کشیدن زنان هستیم یا چرا در اغلب آثار سینمایی این دوره از فیلم فجر بدون هیچ علتی تک خوانی زنان را میبینیم و کما فی السابق موضوعات جز خیانت و عشق ممنوع چیز دیگری نیست.
اگر سه چهار فیلم ارزشی فجر سی و هفتم نبودند این سوال پیش میآمد که آیا در نظام جمهوری اسلامی ایران مشغول تماشای فیلم هستیم؟ پرسشی که بعید است مدیران سینمایی وزرات ارشاد پاسخی برای آن داشته باشند و یا اساسا زحمت جوابگویی به خود بدهند. در آخر به این جمله امام خمینی (ره) باید فکر کرد که بعد از 50 سال هنوز پژواک هشدار دهنده آن خاموش نشده است: «ای علما به داد اسلام برسید».
انتهای پیام/ 161