گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: فرماندهان ما در دوران دفاع مقدس همچون پدر خانواده، مراقب نیروهای خود بودند و برای آرامش آنها از نیازهای خودشان میگذشتند.
شهید «علیرضا ناهیدی» از فرماندهانی بود که برای کمک به جبهه و رسیدگی به نیازهای اولیه رزمندگان، حقوق و حتی لباس جدید نمیگرفت و راضی نبود حتی یک شلوار هم از بیتالمال کم بشود. به جهت این ویژگیها بود که «محمد ابراهیم همت» در خصوص وی میگفت: «علیرضا بیش از سه سال در جبهه بود. در این سه سال با یک دست لباس بود. همان را مىشست و مىپوشید. یک جفت کفش کتانى هم داشت که کف آن ساییده شده بود. در این سالها یک ریال حقوق دریافت نکرد. پولى را هم که پدر و مادرش به او میدادند را برای خرید یک قبضه خمپاره به توپخانه کمک میکرد. انسان بسیار عجیبى بود. خدا گواه است که این بچه حزباللهى یکى از مفاخر اسلام است.»
به مناسبت سالگرد شهادت «علیرضا ناهیدی» فرمانده تیپ ذوالفقار در دوران دفاع مقدس، زندگی و وصیتنامه این شهید والامقام را در ادامه میخوانید.
«علیرضا ناهیدی» از نبوغ ذاتی و استعداد عجیبی در رشته ریاضیات برخوردار بود. در زمان شکوفایی فعالیتهای گستردهای از قبیل: پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) و شکار تانکها و چیفتنهای طاغوت و کمکرسانی به مردم از جمله رساندن نفت به خانهها، حضور فعالی داشت. روزهای جوانی علیرضا به تلاش و همت در راستای کمکرسانی به مردم میگذشت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
وی در تابستان سال ۵۹ پس از اخذ دیپلم از مدرسه خوارزمی، دوره تعلیمات جنگی را در پادگان امام حسین (ع) فرا گرفت. سپس به آموختن فنون کاراته پرداخت و راهی جبهه شد. ناهیدی در ابعاد مختلف از جمله رزمی، مذهبی، اخلاقی، تربیتی و امور ابتکاری در حد یک استاد بود.
علیرضا ۲۷ بهمنماه سال ۶۱ حین عملیات توسط ترکش خمپاره مجروح شد و به عقب برگشت. پس از بهبودی نسبی مجددا به جبهه برگشت و در عملیات «بیتالمقدس» شرکت کرد. در این عملیات نیز از ناحیه کمر و دو کتف به شدت مجروح شد. این مجروحیت به حدی بود که توان حرکت دستهایش را نداشت.
علیرضا در بیمارستان آرام و قرار نداشت تا به جبهه برگردد و قبل از بهبودی کامل به جبهه برگشت. وی مظهر آیه شریفه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» «در مقابل متعرّض و متعدّی بِایستد، امّا با برادر مؤمن، با مهربانی، با گذشت رفتار کند» بود. هیچگاه خلاف میل پدر و مادر عمل نمیکرد و صدایش آرام و دلنشین و لحن کلامش مؤثر بود. هیچکس در سلام به او نمیتوانست سبقت بگیرد.
۱۸ اسفندماه سال ۶۰ طى حکمى از سوى فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)، «علیرضا ناهیدی» به فرماندهى یگان توپخانه و ادوات ذوالفقار منصوب شد و با استفاده از توپهاى غنیمت گرفته شده از سپاه چهارم عراق، واحد توپخانه سپاه را راهاندازى کرد. علیرضا بیشتر از هرچیز از تظاهر بیزار بود، به طوریکه قبل از مجروح شدنش حتی خانوادهاش اطلاع نداشتند که او فرمانده تیپ ذوالفقار است.
در طول ۲۹ ماه خدمت در جبهه فقط سه نوبت از مرخصى استفاده کرد و سرانجام در هنگام شناسایى منطقه در عملیات «والفجر مقدماتى» در بیست و دومین سالگرد تولدش جاودانه شد.
فرازی از وصیتنامه شهید علیرضا ناهیدی
«بسم الله الرحمن الرحیم»
حال که باید سفر را آغاز کرد، پروردگارا از تو میخواهم که ما را حسینی سازی و از برای گمشدگان، حسین را راهنما سازی.
ای مومنین استوار! ایستادگی نمایید که پیروزی نزدیک میباشد و بدانید تنها راه سعادت، پیروی از رهبریت با تدبیر، امام است.
پدر و مادرم! صبور و بردبار باشید که «انا لله و انا الیه راجعون». از شما التماس دعا دارم و حلالیت میطلبم. از کلیه بستگان و آشنایان و یا افرادی که نمیشناسیمشان و حقی به گردنم دارند و امت شهیدپرور حلالیت میطلبم.
پدر و مادر و بقیه کسانی که راه شما راه اسلام است و در راه اسلام حرکت میکنید! تقاضای من از شما این است که تا آنجا که توان در بدن دارید [توان خود را] در جهت اسلام به کار برید و در این راه از هیچ چیز هراس به دل ندهید که خداست شکافندهی دریاها و حافظ همه و از شما میخواهم که در حق امام دعا کنید و از خداوند بخواهید که این نعمت الهی را تا انقلاب مهدی (عج) حفظ کند و از شما میخواهم که برای من نیز دعا کرده و از خدا بخواهید [که] مرا نیز با جمع شهدا محشور کند و از شما میخواهم که دعاها را فراموش نکنید؛ زیرا که دعا وسیلهای است برای تقرب به خدا و مقربین نیز از مخلصین درجهشان بیشتر است.
باز انتظار من از شما این است که صبور و ملایم باشید و همچنان که کسی بهترین چیزهای خود را برای عزیزترین کسان خود میخواهد، شما نیز بهترین چیزهای خود را برای خدا بخواهید که البته همه متعلق به خود اوست و بازگشت همه به سوی اوست؛ و از شما میخواهم که با تمام قوا از اسلام عزیز دفاع کرده و هیچ لحظهای از یاری خداوند مایوس نشوید و هر وقت میخواستید برای من دلتنگ شوید به یاد عزیزترین کسانتان در کربلای حسین (ع) شهید شدهاند بیافتید و فراموش نکنید که آنها بزرگترین عزیزان ما بودند و این راه برای آنان عزیز و گرامی بود و اگر خواستید گریه کنید برای این شهیدان راه حقیقت اشک بریزید و با یاد آنها و همچنین به فکر هزاران نوگل اسلام بیافتید که در کربلای ایران شهید شدهاند و دل خود را به خدا بسپارید و در مشکلات از او یاری بخواهید.
برادر و خواهرانم که رهرو و مقلد امام هستید! پابرجا باقی بمانید و لحظهای پشت او را خالی نکنید که او استوار است، ولی شما و ما به گمراهی میرویم و برای این نعمت الهی شکرگزاری کنید.
برای فرج امام زمان و برای امام و انقلاب و مستضعفین جهان دعا کنید.
التماس دعا دارم، حلالم کنید. یاعلی
انتهای پیام/ 131