حوزه‌های علمیه برای داشتن سینمای فاخر چه کرده‌اند

در اوضاع نابسمان سینمای کشور نباید کارگردانان را مقصر دانست، بلکه این سوال از حوزه علیمه و دیگر نهادهای تربیتی پرسیده شود که شما برای داشتن سینمای فاخر چه کرده‌اید؟
کد خبر: ۳۳۴۲۲۸
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۰ - 24February 2019

حوزه‌های علمیه برای داشتن سینمای فاخر چه کرده‌اندگروه فرهنگ وهنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ بارها به این نکته اشاره شده که چرا سینمای ایران بعد از انقلاب تناسب چندانی با ماهیت انقلاب ندارد، از یک سو مدیران فرهنگی به کم کاری متهم می‌شوند و از سوی دیگر کارگردانان به عنوان مولف یا صاحب نهایی اثر مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

در این میان کارگردانان بیشتر مورد هجمه قرار گرفته‌اند. هر چند برخی از این اشکالات به هنرمندان سینما وارد است اما با نگاهی واقع‌گرایانه درمی‌یابیم که مساله مهم‌تری مطرح است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

همه دستگاه‌ها و نهادهایی که به نحوی باید نسل جوان را از کودکی تربیت می‌کردند با اهمال و سهل‌انگاری و کوتاهی یا برنامه‌ریزی غلط نسلی را تربیت کردند که بخشی از آن وارد سینمای کشور شدند و مسلم است که فیلم‌های تولید شده توسط این نسل با مواضع اسلام و انقلاب تناسبی نخواهد داشت.

وقتی همه دین اسلام و آموزه‌های قرآن به حفظ چند آیه و حدیث و تاریخ صدر اسلام و مقداری احکام محدود می‌شود فرد تحلیل درستی از دین نداشته و رفته رفته با آن بیگانه می‌شود. در حالی که مدارس باید بیش از هر چیز به پرورش دینی کودکان اهمیت دهند تا آموزش مواد درسی.

اگر نهادهایی که تربیت فرزندان ما را به عهده دارند به وظایف خود درست عمل می‌کردند، در سینمای خود شاهد آثاری نبودیم که احکام مسلم قرآنی مثل قصاص را مورد نقد قرار داده یا رباخواری را امری عادی جلوه دهند. روابط آزاد دختران و پسران جوانی که در فیلم‌ها می‌بینیم نتیجه این است که نویسنده و کارگردان این نوع روابط را تابو نمی‌داند.

مقام معظم رهبری در این خصوص در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون (1385/03/23) می‌فرمایند: «نمى‌شود رفت سراغ کارگردان و یقه‌ى او را گرفت که شما چرا؟ خوب، من یک مقدار وزارت ارشاد را، یک مقدار سازمان تبلیغات را، یک مقدار حوزه‌ى علمیه را، یک مقدار آن کسانى که صاحبان اندیشه‌ى دینى هستند، این‌ها را مخاطب قرار مى‌دهم و مى‌گویم شما براى برخوردارى کشور از این هنر فاخر [سینما] چه کرده‌اید؟ «شما» چه کرده‌اید؟ چنان‌چه در آن زمینه کارى انجام نگرفته باشد، من از یک کارگردان خیلى توقع [ندارم]. هنرمند بااستعداد ما که اثرش یا خالى است یا حداقل نسبت به این ارزش‌هاى مورد نظر ما خیلى پربار نیست، از او توقع [ندارم] که چرا این اثر آن‌چنانى که من مى‌پسندم، نیست. بنابراین من نمى‌توانم قبول کنم که آماج این نا امنى، کارگردان‌هاى ما باشند و اگر چنین واقعیتى وجود داشته باشد، واقعیت نابحق و نابجایی است.»

معظم‌له با مخاطب قرار دادن صاحبان اندیشه که باید تفکر یک نسل را جهت دهی کنند، بر این نکته تاکید دارند که آماج ناامنی در سینمای ایران فقط کارگردان‌ها نیستند و حوزه‌های علمیه و دیگر نهادها در این مسیر به شدت قصور کرده‌اند. البته این بدان معنا نیست که جامعه هنری مطلقا قصوری ندارد، این هنرمندان در جایگاه کسانی که قرار است صدای یک نسل باشند موظفند به شناختی که لازم است برسند و اگر درکی از موضوعی ندارند به سراغ آن نروند.

اما این جستجو برای بافتن راه و بیراه و سعی برای تشخصی سره و ناسره باعث صرف سرمایه‌های معنوی می‌شود. وقتی که کارگردان برای شناختی چیزی که باید پیش از این می‌آموخت باید معطوف مطالعه و اندیشیدن و ساختن فیلمی شود که آموخته‌هایش از دین را منتقل کند.

رهبر انقلاب با اشاره به وجود دغدغه‌هایی در برخی از مسئولین که برخی از آن‌ها توهم ناامنی است، تاکید دارند درست که ما به بعضی از فیلم‌ها معترض باشیم اما قبل از آنکه این اعتراض متوجه کارگردان باشد و او را مورد سوال قرار دهیم باید بپرسیم چگونه معرفتی که انتظار داریم، باید در دل کارگردان رسوخ پیدا می‌کرد تا نمود آن را در آثارش ببینیم.

ایشان در همین دیدار فرمودند: «دغدغه‌ى بسیارى از دوستان یک نوع احساس ناامنى یا دغدغه‌ى ناامنى یا توهم ناامنى است که مى‌بینم در برخى از دوستان وجود دارد؛ حتى آدم مى‌بیند در دو سر این طیف وسیع، این دغدغه هست. من واقعا جایى براى این دغدغه نمى‌بینم. درست است، ممکن است ما نسبت به برخى از فیلم‌ها معترض باشیم ـ خود من در آن حدى که حالا مى‌فهمم و از تماشاى فیلم لذت مى‌برم، ممکن است ایرادى به یک فیلم داشته باشم؛ چه آن فیلمى که در تلویزیون پخش مى‌شود، چه آنچه که در سینماست که گاهى براى ما مى‌آورند و ما بعضى از فیلم‌ها را مى‌بینیم ـ لیکن من کارگردان را متهم نمى‌کنم. عوامل گوناگونى براى خطا در جهت‌گیرى یک فیلم هست؛ یکى‌اش هم ممکن است نقش کارگردان باشد لیکن عوامل گوناگونى هست. ما اگر احساس مى‌کنیم که به‌وسیله‌ى یک کارگردان یک معرفت عمیق صحیحى در یک فیلم منعکس نمى‌شود، باید ببینیم این معرفت عمیق، چگونه مى‌توانست به دل این کارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت درونى خودش را منعکس کند. هر کسى باید آنچه را که خودش مى‌فهمد، خودش ادراک مى‌کند و خودش احساس مى‌کند، آن را در هنرش بگنجاند؛ والا هنر یک چیز مصنوعى خواهد شد. طبیعت قضیه هم همین است که آن سازنده‌ى فیلم یک معرفت درونى را منعکس مى‌کند. چگونه مى‌شد این معرفت درونى، آن‌چنانى که من بیننده مى‌پسندم، به این کارگردان منعکس بشود و چرا نشده؟ این جاى سؤال دارد.»

این سوال همچنان به قوت خود باقی است و باید از سوی نهادهای ذی ربط پاسخ داده شود. برای تربیت نسل آینده که قرار است وارد سینمای ایران شوند از همین الان به فکر بود تا با این وضعیتی که با آن مواجه هستیم روبه‌رو نشویم. باید معرفت دینی و انقلابی در دل نوجوانانی که در راه هستند نهادینه شود تا اثر آن را در سال‌های آتی ببینیم. هر چقدر این معرفت درونی‌تر شود و عمق پیدا کند مسلما اثر آن در فیلم‌هایی که این جوانان خواهند ساخت منعکس می‌شود.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها