ضربه سخت ایرانی‌ها به لشکر گارد جمهوری صدام

سلیمانی نوشت: در جلسه‌ای پیشنهاد شد تا برای جلوگیری از حمله صدام برای پس گرفتن «فاو» دیواره اصلی دریاچه نمک را تخریب کنیم.
کد خبر: ۳۳۴۷۷۸
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۷ - 24February 2019

ضربه سخت ایرانی‌ها به لشکر گارد جمهوری صدامبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اسدالله سلیمانی از نیروهای تخریبچی لشکر 10 سیدالشهدا در یادداشتی درباره عملیات والفجر 8 نوشت:

جلسه ای در مقر تخریب در شهر فاو به فرماندهی شهید حاج «سید محمد زینال حسینی» فرمانده دلاور تخریب برگزار شده بود. فرماندهان تیم ها، دسته ها و پیشکسوت های صاحب نظر حضور داشتند.

سید جلسه را شروع کرد و بعد از مقدمه گفت: بر اساس اطلاعات بدست آمده از شنود دشمن قرار است دشمن حمله سختی به خطوط ما بکند. لشکر حمله کننده لشکر گارد ریاست جمهوری عراق است و این احتمال وجود دارد که خود صدام مستقیما فرماندهی را بر عهده داشته باشد. فرمانده این لشکر هم از نزدیکان صدام و آدم سر سختی است. آنها برای پس گرفتن فاو می آیند. این جلسه برای بررسی امکانات و پیشنهادات بچه های تخریب برای جلوگیری از پیش روی دشمن است.

بحث ها و پیشنهادات زیاد و مفصلی مطرح شد. در نهایت چند اقدام از جمله تخریب دیواره اصلی دریاچه نمک به تصویب رسید. اگر این کار صورت می گرفت به دلیل آب گرفتگی منطقه ۸۰ درصد مانور تانک های دشمن محدود می شد. آنها مجبور بودند بر روی سه تا جاده تردد کنند که اهداف خوبی برای توپخانه ما محسوب می شدند. برای همین این پیشنهاد با سرعت صاعقه در ستاد لشکر نیز تصویب و برای اجرا ابلاغ شد.

با سرعت مواد انفجاری مورد نیاز هم از طریق قرارگاه تامین و بدست ما رسید. به دلیل اهمیت و حساسیت موضوع شهید سید محمد شخصا بیش از ۵۰۰ متر جلوتر از خاکریز نیروهای خودی، تیم های انفجارات را هدایت می کرد.

چهار تیم برای این کار رفته بودیم. موقع رفتن در مسیر، سید بدون توجه به دشمن که در نزدیکی ما بود راست راست راه می رفت. این کار برای من و بقیه فرماندهان تیم ها ناراحت کننده بود. خیلی نگران سید بودیم. این کار را او برای روحیه دادن به نیروها انجام می داد.

بخاطر صلابتش نمی توانستیم چیزی بگوییم. ولی واقعا نگران تیر خوردن و شهادتش بودیم. علاوه بر این نگران بودیم که اگر طوریش بشود کار نیمه تمام خواهد ماند.

در یکی از جاهایی که برای استراحت نشسته بودیم با بچه های دیگه همفکری کردیم که چکار کنیم تا سید راضی شود اینقدر در تیررس دشمن تردد نکند. مشغول بگو مگو بودیم که باند سفید روی بازوی سید توجهمان رو جلب کرد. سید تیر خورده بود و بازویش را بسته بود.

دیدیم بهترین کار همین است که بهانه کنیم باند بازوی به دشمن گرا می دهد. سید ناصر و امیر یشلاق مامور شدند که سید را راضی کنند و با همین ترفند از جابجا شدن سید روی دیواره دریاچه نمک جلوگیری کردیم.

آن شب با رشادت بچه های تخریب کل موادی که با خود برده بودیم را منفجر کردیم و دیواره دریاچه را از 2 جا بطور کامل سوراخ کردیم.

بعد از انفجار شهید سید محمد گفت: باید اطمینان پیدا کنیم که آب راه افتاده یا نه. قرار شد من بچه ها را عقب ببرم و 2 نفر از بچه ها با خود سید ماندند تا بعد از اطمینان از راه افتادن آب برگردند.

فردای آن روز تمام مناطق بین خاک ریز ما و دشمن پر آب شده بود و لشکر گارد ریاست جمهوری عراق طبق پیش ببنی شکست سختی از نیروهای ما خورد.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها