به گزارش دفاعپرس از کرج، به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) و روز مادر، اعضای شورا و جمعی از نوجوانان پایگاه بسیج شهیدان جهازی کرج به دیدار مادر شهید نوجوان «خسرو قادری» رفتند و از مقام این مادر گرامی تقدیر و تجلیل به عمل آوردند.
دانش آموز شهید «خسرو قادری» در تاریخ 15 تیرماه 1345 دیده به جهان گشود. به گفته پدر در همان دوران نوجوانی در پایگاههای بسیج فعالیت میکرد و در برنامههای مذهبی و فرهنگی مسجد نقش به سزایی داشت. این شهید والامقام پس از رشادت در مناطق عملیاتی در تاریخ 5 تیرماه 1361 در ایام ماه مبارک رمضان، در منطقه کوشک به شهادت رسید ولی پیکر پاک و مطهرش هرگز به آغوش خانوادهاش بازنگشت.
مادر شهید میگوید: شناسنامه خسرو پلاک جبههاش بود. زمانی که جنگ شروع شد خسرو 15 سال بیشتر نداشت. او به ما پلاکش را نشان می داد و میگفت: «من باید به جبهه بروم!» او بسیار ولایت مدار بود. خسرو دائما به من و پدرش میگفت جای من اینجا نیست من باید بروم و از انقلاب اسلامی و کشورم دفاع کنم. شبی که خسرو به شهادت رسید من خواب شهید شدنش را دیدم. او آمد کنار من و سرش را بربالین من قرار داد. همان لحظه از خواب بیدار شدم و به من الهام شد که فرزندم به شهادت رسیده است.
پدر شهید خسرو قادری اظهار داشت: ما جوانمان را در راه خدا، اسلام، انقلاب و رهبری داده ایم. انشاءلله خداوند متعال از ما قبول کند. اگر این شهدای والامقام نبودند امروز ما نمیتوانستیم در امنیت و با اقتدار زندگی کنیم. پسرم به مال دنیا اهمیت نمیداد. او برای این دنیا آفریده نشده بود. زمانی که ساکش را از جبهه آوردند فقط یک پلاک در آن قرار داشت، او همیشه آرزو داشت جمال نورانی حضرت امام خمینی (ره) را از نزدیک زیارت کند.
دانش آموز شهید «خسرو قادری» در وصیتنامهاش چنین نگاشته است:
پدر و مادرعزیزم! من فرزندى از شما هستم كه هدف خود را شناخته ام و در راه هدفم كه همان رسیدن به الله و بسوى خدا است قدم برداشته ام و تا آخرین قطره ی خونم در همین هدف جانفشانى مىكنم.
هیچ وقت خدا را فراموش نكنید و از دین او كه همان اسلام راستین است پاسدارى و نگهبانى كنید. براى امام امّت و براى سلامتى و طول عمر او و پیروزى نهایى انقلاب اسلامى و پیروزى رزمندگان اسلام دعا بفرمایید. پدر و مادر عزیزم! خانواده محترمم! اگر من در راه خدا كشته شدم براى من نگران نباشید. اگر جنازهام پیدا نشد دولت را به زحمت نیندازید كه براى پیدا كردن جسد من بروند. حسین و 72 تن از یارانش در صحراى سوزان و خشک كربلا شهید شدند و كسى نبود كه پیکر پاک امام حسین (ع) را دفن كند او مظلوم شهید گشت و مظلوم دفن شد و همین طور جسدهاى شهداى دیگر كه در كربلاى ایران محو شدند و هنوز پیدا نشدند.
مادر عزیزم! من حسینی ام و حسینى به دست كافران شهید مى شوم. من پاسدارم، سنگر من كربلاست و رهبر من روح الله است.
در خاتمه التماس دعا دارم و از تمامى شما خواهش مى كنم امام را دعا كنید و از خدا بخواهید كه او را براى ما تا انقلاب مهدى نگه بدارد.
آخرین لحظههاى عمر من است، ای مادر خداحافظ
جان مى دهم در سنگرم بى یاورم، اى مادر خداحافظ
افتادم از پا، قطعه قطعه پیكرم، ای مادر خداحافظ
روییده از خونم لاله ها در سنگرم، ای مادر خداحافظ
در آخرین لحظه مانند غنچه پرپرم، ای مادر خداحافظ
انتهای پیام/