گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهید «ناصر قاسمی» در سال ۱۳۳۸ در شهر «زرقان» متولد شد. در سال ۱۳۵۵ در کنکور دانشگاه شرکت کرد و در رشته مورد علاقه خود، مهندسی کشاورزی گرایش آبیاری پذیرفته شد.
وی حضور فعالی در مبارزات علیه دستگاه شاهنشاهی داشت و در پخش اعلامیهها و نوارهای حضرت امام (ره) و راه اندازی تظاهراتهای دانشجویی در شیراز تاثیر بسزایی داشت. به همین خاطر تحت تعقیب ساواک قرار داشت؛ ولی موفق به دستگیری او نشدند.
پس از پیروزی انقلاب، یکی از اعضای اصلی کمیته انقلاب در زرقان شد و با تشکیل گروهی از دوستان و انقلابیون به ویژه معلم شهید «محمود بخشنده» ضمن ایجاد امنیت در شهر، به توزیع نفت و ارزاق مهم مردم نیز همت گماشت.
وی مدتی بعنوان مربی پرورشی در آموزش و پرورش به مقابله با گروهکها و افراد نفوذی پرداخت و در اولین سال پیروزی انقلاب با معرفی شهید «آیتالله دستغیب» به عضویت سپاه پاسداران شیراز درآمد.
با شروع جنگ تحمیلی با اصرار و تاکید فراوان راهی مناطق عملیاتی جنوب شد و در عملیات بستان مجروح گردید.
روح بزرگ و نا آرام وی سرانجام در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ به ملکوت اعلی پیوست. مزار مطهر این شهید بزرگوار در شهر زرقان در جوار حرم عارف و شاعر شهید «سیدعمادالدین نسیمی» قرار دارد.
در ادامه وصیت نامه شهید ناصر قاسمی را میخوانید.
«الا تقاتلوا فی سبیل الله و المستضعفین»
چرا در راه خدا و مستضعفین پیکار نمیکنید؟
نزدیک به ۱۴۰۰ سال است که از انقلاب پیامبر اسلام (ص) میگذرد، انقلابی که هدفش نجات انسانیت و جامعه انسانی از ارزشهای ناهنجار و ضدانسانی و حاکمیت ارزشهای معنوی و اسلامی و استوار است. جامعهای که در آن تمام انسانها بتوانند از تمام وسایل و نعمتهای الهی و طبیعی بطور عادلانه جهت رشد و کمال خود استفاده و با تمام مظاهر شرک و نفاق و آنچه که رشد انسانیت است، مبارزه کنند. کسانیکه این سیستم عالی و ارزشی اسلام را پذیرفتند، جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای آن با خدای خود عهد و پیمان بستند که تا پای جان استقامت کنند و فلسفه بودن، زندگی، بهتر زیستن و بهتر مردن را در همین عهد و پیمان خود میدانند.
امروز قیام پیامبر اسلام و حسین (ع) توسط روح خدا، خمینی بتشکن تجدید گذشته است، قیامی که تاریخ را کاملا متوقف ساخت و جهت آنکه به سوی قابیلیان و یزیدیان و به نفع متکبرین بود، عوض کرد و چهره سردمداران کفر و نفاق را در دو بلوک غرب و شرق را آشکار ساخت و آنچه در باطن جنایتکار آنها بود، برملا ساخت و چون این حرکت میرود تا بساط ظلم و ستم و استکبار در گیتی در هم بپیچد و جهانی را از چنگال دیوسیرتان انسان نما نجات دهد، مسلما مورد هجوم سیاسی و نظامی و تبلیغاتی مستکبرین قرار میگیرد و این جانب برحسب وظیفهای که دارم و میبینم که جنگ بین دو جناح حق و باطل درگیر است، به «هل من ناصر ینصرنی» حسین (ع) و فرزندش امام خمینی لبیک گفتم.
گرچه کوچکتر از آنم که بخواهم ادعای پیروی از مکتب حسین کنم؛ ولی این انتخاب عالی را میپذیرم تا شاید رستگار گردم و به نظر من ساکت بودن زمانیکه جنایتکاران دستشان به خون محرومین و مستضعفین آلوده است، معنایی ندارد جز تأیید آنها. امروز دست صهیونیزم جهانی از پیکر آمریکای جنایتکار و همچنین شوروی بیرون آمده تا ریشه اسلام را قطع نماید و نهایتا درگیری بین اسلام و صهیونیزم میباشد. باشد تا کسانیکه ادعای اسلامیت دارند، این مسئله عمیق را درک نمایند و خود تصمیم بگیرند که «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم»
در آخر از برادر و خواهران مسلمان تقاضایی دارم که اگر بخواهند در دنیا و آخرت رستگار شوند، فقط از اسلام کمک بخواهند. اسلامی که امروز در وجود و خط امام خمینی متجلی میباشد و در غیر این صورت انحراف و سقوط و رسوایی میباشد.
در ضمن اینجانب از تمام برادران و خواهران مسلمان عاجزانه استدعا دارم چنانچه از من ناراحتی دیدهاند، ببخشند.
همسرم، مادرم، برادرانم، خواهرانم، دوستان، ضمن خداحافظی از شما میخواهم که اسلام را فراموش نکنید و امام را تنها نگذارید.
والسلام
۹ /۸ /۱۳۶۰
ناصر قاسمی
انتهای پیام/ ۷۱۱