به گزارش خبرنگار بینالملل دفاعپرس، کاخ سفید دست به کار میشود و موفق میشود تا اجلاس فوق را با عنوان «سازندگان صلح» در شهرک بندری «شرم الشیخ» مصر برگزار نماید. «ویلیام جفرسون کلینتون» رئیس جمهور آمریکا به همراه اعضای شورای امنیت ملی آمریکا (NSC) و پارهای کارگزاران سیاسی- امنیتی و بینالمللیاش وارد میشوند. اعضای تیم کلینتون عبارتند از: «وارن کریستوفر» وزیر خارجه، «ویلیام پری» وزیر دفاع، «جان داوچ» رئیس سازمان CIA، «ساموئل برگر» عضو شورای امنیت ملی، «گری سیک» عضو شورای امنیت ملی و کارشناس خاورمیانه، «تلنی شودبروگ» رئیس شورای امنیت ملی، «مارتین ایندایک» دستیار مخصوص رئیس جمهور و رئیس ارشد در امور خاورنزدیک در شورای امنیت ملی و معاون وزیر خارجه، «جمیز اشتاین برگ» رئیس هیئت تدابیر و خطی مشیهای سیاسی کاخ سفید، «ساموئل لوئیس» عضو شورای امینت ملی، «استنلی راس» عضو شورای امنیت ملی، «جودیث فیدر» عضو شورای امنیت ملی و «دیوید کری» مدیر عامل سازمان CIA؛ شگفت آنکه تمامی اعضای این تیم، بغیر از کلینتون، کریستوفر، پری و گری سیک، همگی فرزندان صهیونیست آل یهودا بودند.
دستور کار اجلاس شرم الشیخ فراگیر شدن روند مبارزه با تروریسم خاورمیانهای عنوان شد، اما در پس نقاب وزیر پولت این عنوان فریبنده آنانکه باید، نیک میدانستند. این تنها عنوانی فریبنده بیش نیست. دستور کار پیگیری و کسب مجوز و همکاری کشورهای شرکت کننده در اجلاس برای تحقق در هدف حداکثری و حداقلی است. هدف اکثری؛ نابودی حکومت اسلامی ایران با حملهای پر شدت و فراگیر نظامی با همکاری و هماهنگی کشورهای فوق، هدف حداقلی؛ نابودی حزب الله لبنان.
از همین رو اکثر کارشناسان مسائل امنیتی، متخصصین ضدتروریسم و مهمترین رسانههای گروهی جهان این اجلاس را با دستور کار فوق به منزله چراغ سبز بینالمللی به صهیونیسم جهانی برای انجام سلسله عملیتهای برنامه ریزی شده با حجمی گسترده و پرقدرت برای نابودی حزبالله و جمهوری اسلامی ایران برشمرد. بر طبق چنین مفروضی آنان هجوم سراسری رژیم صهیونیستی به لبنان و حمله هوایی- موشکی نیروی هوایی اسرائیل به مراکز استراتژیک نظامی، صنعتی، دفاعی، سیاسی و امنیتی ایران را به شکل جدی مطرح ساختند. از این رو بود که به ایشان با طنزی گزنده و تلخ اجلاس شرم الشیخ را پیش از آن که «سازندگی برای صلح» بدانند. کنفرانس پمپاژ جنگ میدانستند!
علاوه بر رژیم صهیونیستی، آمریکا خود نیز طی سال 1995 شاهد 2 حمله در درون ایالات متحده و یک حمله در خارج از مرزهای خود بود. ابتدا در 19 آوریل (30 فروردین) مرکز FBI (دفتر تحقیقات فدرال) در اوکلاهاما سیتی منفجر گردید. سپس چند ماه بعد ساختمان صد و ده طبقه «مرکز تجارت جهانی» محله منهتن نیویورک با انفجار عظیم فرو ریخت و مدتی از آن گذشته پایگاه آمریکاییان بنام «الخبز» در ظهران عربستان در آتش انفجاری عظیم سوخت.
آمریکا این 3 انفجار را به ایران و مجاهدین مسلمان وابسته به او نسبت داد و با هماهنگی تبلیغاتی- روانی افکار عمومی جهانیان را بر ضد آن تحریک مینمود و بدین نحو زمینه را برای آماده سازی جنگی نظامی بر علیه ایران فراهم میآورد.
بعدها مشخص گردید که ایران در هیچ یک از عملیاتهای فوق نقشی نداشته است. اولی را یک گروه از نظامیان آمریکایی انجام داده بودند و دومی را تیم مجاهدان سلمان قلدی «عبدالرحمن یاسین» که دست پخت خود cia بودند بر عهده گرفت و سومی را نیروهای «تن لودل» انجام داده بودند.
در سال 1995 عملیات دیگری بر ضد صهیونیستها صورت گرفت، اما این بار نه در خاورمیانه اسلامی بلکه در آمریکای لاتین؛ آن هم در آرژانتین و شهر بوینس آیرس. آرژانتین و پایتختش، دارای بیشترین تعداد یهودی در میان تمامی کشورهای آمریکایی لاتین را برخوردار است؛ به همان نسبت از بیشترین میزان نفوذ و قدرت صهیونیستها.
این بار مرکز فرهنگی یهودیان در آمریکای لاتین واقع در بوینس آیرس بود که طعمه آتش و حریق ناشی از انفجار گردید و موجب کشته شدن 60 تن از فرزندان یهودا شد. باز هم انگشت اتهام آمریکا و اسرائیل و دیگر همپیمانان غربیاش به سوی ایران چرخید اما بعد ردپای موساد در این واقعه پیدا شد.
به هر حال سال 1995 نه برای آمریکا و نه برای رژیم صهیونیستی به ظاهر سال بسیار بد اقبالی بود. سالی پر از تروریسم. اجلاس شرم الشیخ دست اندر کاران آمریکایی و اسرائیلیاش را به 21 سال پیش برد. سال 1984 سالی که وزارت خارجه آمریکا در مارس 1984 با راه اندازی کنفرانس «خطر تروریسم که ایران به راه انداخته است». در واشنگتن قصد دارد آوردن ضرباتی مهلک بر جان حکومت حکومت نو بنیاد اسلامی ایران را داشت.
راهکارهای حاصل از این کنفرانس سرانجام تبدیل به پروژههای عملیاتی گردید که حاصلی جز تشدید جنگ ایران و عراق و دخالت مستقیم دولتهای غربی در جنگ و تحریم بینالمللی سیاسی- اقتصادی ایران و ... نداشت.
اجلاس شرم الشیخ تکرار همان کنفرانس، اما این بار در ابعادی وسیع تر، با حجمی گستردهتر و با آرایشی پر تعدادتر به میدان آمده بودند. کلینتون در سخنرانی خویش از آن کشورهایی که هنوز با ایران رابطه دارند، میخواهد تا از خواب زمستانی خود بیدار شوند و ابتدا به آینده نگاه کنند. سپس ببینند هنوز میخواهند به سیاستهای خود ادامه دهند یا خیر!
قرار بر این بود تا CNN این بازوی استراتژیک رسانهای پنتاگون نقشی ویژه در پروسه نابودی حامی اصلی تروریسم -ایران- (به زعم آمریکا و اسرائیل) ایفا نماید. CNN باید برای کنفرانس شرمالشیخ و برای رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی و مجوز حمله به جمهوری اسلامی سندسازی و بلوک سازی نماید.
هفت روز مانده به اجلاس شرم الشیخ، «کریستین امانپور» مجری CNN و همسر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا «جمیز روبین» صهیونیست، گزارشی کاملا حرفهای از ایران به جهان مخابره مینماید. در این گزارش او ایران را بدست داشتن مستقیم در عملیتهای شهادت طلبانه در فلسطین اشغالی متهم مینماید. امانپور ایران را بدلیل حمایت مالی، سیاسی و نظامی از جهاد و حماس محکوم کرده، چنین میگوید: «ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) این سلسله حملات تروریستی را انتقام الهی نامیده است. اما همین آژانس خبری هرگونه کمک ایران به بمب گذاران حماس و جهاد را منکر شده است.»
وی با استناد به تکس مخابره شده عجیب ایرنا که بگونهای دقیق اوضاع فلسطین اشغالی و آمار مربوط به تلفات و خسارات صهیونیستها را حتی دقیقتر از صهیونیستها مخابره کرده و میگوید: «خبرگزاری رسمی ایران، موج جدید بمب گذاریها در اسرائیل را آغازی بر خاتمه اسرائیل نامیده است.»
جالب آن که، امانپور در حین تهیه این گزارش بگونهای آزادانه و بی هیچ مشکل خاصی در خیابانهای تهران تردد مینماید و گزارش خود را با حالات خاص خود، قدم زنان در سطح شهر تهران تهیه نمود و تصاویری از تهران را ضمیمه گزارش خود مینماید. گزارش امانپور تا برگزاری اجلاس چندین بار از CNN پخش میگردد.
کلینتون و شیمون پرز کدامیک بر مسند اسحاق رابین تکیه زده بود هرکدام با استناد به گزارش امانپور از تهران دخالت تهران در وقایع تروریستی اخیر را آشکار و روشن بر میشردند. تلکسهای ایرنا مندرج در گزارش امانپور را به عنوان سند مطرح مینماید. از این رو آنان با ارائه اسناد بسیار مستدل و محکم! خواهان حمله به حامی اصلی تروریسم بینالمللی و خاموشی چراغ این تروریسم دولتی میگردند.
فرانسه از این امر استنکاف میورزد. ژاک شیراک با حالتی عجز آلود سخنان کلینتون و پرز را تایید میکند، اما با حمله مخالفت. او این کار موجب انزوای نیروهای میانهرو، از هم پاشیدگی گفتوگوهای انتقادی تهران-اروپا، قدرت یافتن افزاطیون مذهبی و در نهایت به نفع تروریسم آنان میداند و در آخر چنین میگویند تجربه نشان داده که منزوی شدن ایران بسیار خطرناک است، اما میتوان با فشار آوردنهای دیپلماتیک به اهداف خود برسیم.
آمریکا و رژیم صهیونیستی هر چند نتوانستند به هدف حداکثری خود دست یابند، اما توانستند اعضای کشورهای شرکت در شرم الشیخ را برای تحقق هدف حداقلی خویش دریافت دارند؛ «حمله به لبنان برای نابودی حزب الله».
بیانیه پایانی اجلاس بگونهای تلویحی و در لفافه این حق را به اسرائیل برای پایان دادن به حملات تروریستی حزب الله اعطا کرد. بیانیهای که جز ننگ چیزی بر دامن ایشان نیفزود. اجلاس شرم الشیخ را به اجلاس «شرم الشیوخ» بدل کرد.
انتهای پیام/ 441