به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید مهندس «مهدی باکری» در ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در میاندوآب و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در همان آغاز کودکی، مادرش را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان، وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین تحصیل خبر مرگ برادرش، علی باکری را به وی دادند. بدین ترتیب، او دومین عضو خانواده خویش را نیز از دست داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید باکری نقش فعالی در سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. وی همزمان با فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت. ایشان مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. با شروع دفاع مقدس ازدواج کرد و بلافاصله پس از ازدواج (روز بعد از ازدواجش) عازم جبهه حق علیه باطل شد. شهید مهدی باکری یکی از بهترین سرداران سپاه در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق بود.
حضور در جبهه
شهید مهدی باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی مؤثر باشد. در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبودی به جبهه بازگشت و در عملیاتهایی، چون عملیات بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا والفجر 4 و عملیات خیبر در سمتهای مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر، با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت.
در عملیات خیبر، به شهید مهدی باکری خبر داده شد که برادرت به شهادت رسیده است و میخواهیم پیکرش را برگردانیم؛ ولی شهید باکری اجازه نداد و از پشت بیسیم این جمله تاریخی را به زبان آورد: همهٔ آنها برادران من هستند. اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را نیزهم بیاورید. او بعد از شهادت برادرش با خانواده اش تماس گرفت و به آنها گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شدهاست.
مفقودالاثر شدن
در حین عملیات بدر و در حالیکه نیروهای عراقی با محاصره کامل سربازان تحت امر شهید باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر خلاص به سربازان مجروح باقیمانده بودند، احمد کاظمی و محمود دولتی با اصرار از وی میخواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله ۷۰۰ متری میان خط اول و خط دوم حمله، جان خود را نجات دهد؛ ولی این درخواست هر بار با جواب منفی وی روبرو میشد. تا اینکه بر اثر اصابت تیر مستقیم سربازان عراقی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ به فیض شهادت نائل شد.
در این هنگام، در حالی که یاران او سعی در انتقال پیکرش بوسیله قایق به عقب را داشتند، قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آر پی جی یکی از سربازان عراقی قرار گرفت و در اروند رود غرق شد. پیکر وی و سایر سربازانش هیچگاه یافت نشد و وی همچنان مفقودالاثر میباشد.
شایان ذکر است، در جریان نبرد بدر، بسیاری از مسئولان لشکر عاشورا از جمله علی تجلایی، اصغر قصاب عبداللهی، اکبر جوادی، قاسم هریسی و خلیل نوبری به شهادت رسیدند.
روایت اولین دیدار رهبرانقلاب با شهید «مهدی باکری»
رهبر انقلاب در دیداربا دستاندر کاران کنگره ۱۲ هزار شهید استان آذربایجان غربی خاطرهای از اولین دیدارشان با سردار شهید مهدی باکری را بیان کردند و فرمودند: مرحوم شهید آقامهدی باکری را من از قبل از انقلاب میشناختم، ایشان دانشجوی دانشگاه تبریز بود، با یکی از دوستان ما که ایشان هم دانشجوی دانشگاه تبریز بود آمدند مشهد؛ اتّفاقاً تابستان بود و من در یکی از همین ییلاقات اطراف مشهد بودم؛ آمدند آنجا و دیدم این جوان را. اهل کار، مبارزه و فهیم بودند؛ مسائل کشور را موقعیت کشور را میفهمیدند؛ لذا بهمجرّداینکه انقلاب شد و حوادث بعد از انقلاب پدید آمد، اینها صحنه را حفظ کردند؛ یعنی حضور کامل در صحنه پیدا کردند. این بیداری اینها را نشان میدهد.
باکری مانند یک باغبان بود
امیر سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش در مورد شهید باکری گفت: شهید باکری از رویشهای انقلاب اسلامی بود که به صورت معجزهگونی به وجود آمد. ما نمونه چنین افرادی را در تاریخ ائمه معصومین (ع) و اصحاب خاصشان سراغ داریم. نکته سوم این است که ما باید به مکتب انسانسازی امام (ره) توجه داشته باشیم چراکه ایشان همچون باغبان، گلهایی را پرورش دادند که نمونهاش شهید باکری و باکریها هستند، عطر وجود این انسانها در سراسر جهان پراکنده شده است.
فرمانده کل ارتش با اشاره به چهارمین نکته پیرامون زندگی شهید باکری خاطرنشان کرد: هنگامی که به زندگی شهید باکری نگاه میکنیم متوجه میشویم که او در رفتار، گفتار، فرماندهی و مدیریت و سبک زندگیاش ارزشهای اسلامی را پاس داشته است. مساله دیگر در رابطه با زندگی شهید باکری این است که او جلوه قطعیبودن وعدههای خداوند است. به این دلیل که شهید باکری دورههای مرسوم فرماندهی جنگ را ندیده بود.
انسانی آرام و متین
دکتر حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران در مورد شهید باکری گفت: مهدی باکری انسانی آرام، متین، کم حرف، باحوصله، متواضع، پرکار و منظم، رئوف و مهربان و نمونه تمام عیاری از یک بنده صالح خداوند بود. او از جمله افراد معدودی بود که اثر وجودی فعالیت هایش در سطح کل حماسه سازیهای دوران دفاع مقدس ظاهر میشد. برای او در لشکر عاشورا، جایگزینی نبود. گرچه در همان دوران، برخی از افرادی که به عمق وجود تواناییها و به شخصیت او پی نبرده بودند، تلاش زیادی داشتند تا فرماندهی کل سپاه را وادار نمایند که مهدی در لشکر آذربایجان نباشد. ولی پس از شهادت او و فراهم شدن فرصت مناسب برای بیان خصوصیات عظیم اخلاقی و تواناییهای تاکتیکی باکری، آنها هم به صف تمجید کنندگان از آقامهدی پیوستند.
لحظه شنیدن خبر شهادت فرمانده
دکتر محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، نحوه شنیدن خبر شهادت مهدی باکری از زبان شهید احمد کاظمی را اینچنین روایت میکند: مهدی باکری، چون حساسیت منطقه را میدانست، رفت آنجا مقاومت کرد. من تلاشی را که او در بدر کرد، در هیچ یک از فرماندهان جنگ ندیده بودم. شرایط مهدی خیلی عجیب و پیچیده بود. پشت سرش یک پل پانزده کیلومتری بین جزیره شمالی تا آنجا بود، که با یک بمباران از کار افتاد. از محل پل تا آن کیسهای هم حدود پنج شش کیلومتر راه بود. خود کیسهای که اصلا وضع مناسبی نداشت. مهدی خودش با همان پنج شش نفری که آن جا بودند تا آخرین لحظه مقاومت کرد و من خسته شده بودم. کمی قبل از اینکه سختیها بیشتر شود رفتم به آقا رحیم و آقای رشید گفتم: «شما مواظب بیسیمها باشید تا من ده دقیقه استراحت کنم برگردم.» تاکید هم کردم که زود بیدارم کنند. ربع ساعت خوابیدم که آمدند بیدارم کردند. به قیافهها نگاه کردم، دیدم فرق کردهاند. گفتم: چی شده؟ نگران مهدی شدم، به خاطر حساس بودن کیسه یی. با احمد کاظمی تماس گرفتم، پرسیدم: «موقعیت؟» گفت: «دیگر داریم میآییم عقب. منتها روی پل ازدحام است. وضع ناجوری پیش آمده. میترسم عراق پل را بزند و هر هفت هشت هزار نفرمان بمانیم این طرف اسیر شویم.»
آن پل دوازده کیلومتری داستان عجیبی برای خودش داشت. در آن عقبنشینی توانست سه برابر تناژ استانداردش نیرو و ماشین را تحمل کند و نشکند.به احمد گفتم: «مهدی کجاست؟ حالش چطورست؟» گفت: «مهدی هم هست. پیش من است. مسئله ندارد.» دیدم احمد حرف زدنش عادی نیست. رفتم توی فکر که نکند مهدی شهید شده باشد. گمانم به آقای رشید یا آقا رحیم بود که فکرم را گفتم. گفتم: «احساس میکنم باید برای مهدی اتفاقی افتاده باشد و شما هم میدانید.»گفتند: «نه، احتمالاً باید زخمی شده باشد و بچهها دارند مداوایش میکنند.»
گفتم: «تماس بگیرید بگویید من میخواهم با مهدی حرف بزنم!»
طول کشید. دیدم رغبتی نشان نمیدهند. خودم رفتم با احمد تماس گرفتم گفتم «احمد! چرا حقیقت را به من نمیگویی؟ چرا نمیگویی مهدی شهید شده؟»
احمد نتوانست خودش را نگه دارد. من هم نتوانستم سر پا بایستم، پاهام همان طور بیسیم به دست، شل شدند. زانو زدم. ساعتها گریه کردم.
باکری سرباز خط امام بود
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی آل هاشم، شهید باکری را خدمت گزاری صدیق خواند و تصریح کرد: سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری فرماندهی دلیر و سربازی پیرو خط امام راحل (ره) بود.
وی افزود: شهید باکری با زندگی ساده و بی ریای خود الگویی برای جوانان امروز است.
گفتمان شهید باکری امروز در دستور کار
«سردار عابدین خرم» فرمانده سپاه عاشورا در مورد شهید باکری اظهارداشت: گفتمان شهید باکری امروز همان پیوندی است که در دهه شصت و روزهای اول دفاع مقدس چهار استان را بهم پیوند زد و خدا را شاکریم که همان ادبیات امروز در لشکر عاشورا وجود دارد.
وی دلیل تداوم گفتمان شهید مهدی باکری در سپاه عاشورا را عجین فرهنگ این سرزمین و تاریخ آن با تاریخ لشکریان عاشورا دانست و گفت: سردار کریمیان «فرمانده سابق سپاه عاشورا» یک شخصیتی است که در این لشکر و با این عظمت تربیت یافته است و من قطعا نمیتوانم مثل وی ایفای نقش بکنم، اما با تکیه بر تعالیم دینی و با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب تمام تلاشم را خواهم کرد.
فرهنگ باکری به دفاع مقدس هویت بخشید
سردارسرتیپ پاسدار علی فضلی فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) با تاکید بر اینکه فرهنگ شهید باکری به دفاع مقدس هویت بخشید، گفت: امروز از همان سرمایهها هزینه میکنیم. اگر امروز در سوریه، عراق، یمن، غزه و لبنان مقاومتی شکل گرفته از همین فرهنگ منش و رفتار عاطفی و اخلاقی تغذیه میشود.
انتهای پیام / 251