به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از جوان، سید رحیم نعمتی در یادداشتی نوشت: خاورمیانه این روزها شاهد سفرهای دیپلماتیک قابلتوجهی است. در حالی که یک سوی نگاه رسانهها متوجه عراق و سفر سه روزه رئیسجمهور ایران به این کشور است، یک سوی دیگر توجهات به لبنان است که گفته میشود مایک پمپئو قصد سفر به این کشور را دارد و پیشاپیش معاون خود، دیوید ساترفیلد، را به این کشور فرستاده بود.
سعد حریری، نخستوزیر لبنان، در بین این دو سفر عازم عربستان شده تا با ملک سلمان بن عبدالعزیز دیدار و گفتوگویی داشته باشد. شکی نیست که این سفرها حکایت از دور جدید رویارویی بین دو سوی جبهه مقاومت دارد، به نحوی که سفر رئیسجمهور ایران به عراق و احتمالاً سوریه در راستای تقویت این جبهه است و از افشای مذاکرات محرمانه ساترفیلد هم روشن شده که او و رئیسش برای تضعیف این جبهه به منطقه آمدهاند و سفر حریری را هم میتوان بر حول همین محور تحلیل کرد.
در این میان، هیئتی از چین به سرپرستی چن شیائو دونگ، معاون وزیر خارجه چین، به سوریه آمد تا با مقامات ارشد این کشور دیدار کند.
سوریه دستکم در ظاهر امر استقبال گرمی از هیئت چینی کرده است. بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، در دیدار با شیائو دنگ از قوت و استحکام روابط تاریخی دو کشور گفته و ولید معلم، وزیر خارجه سوریه، هم در دیداری جداگانه از حضور و مشارکت چین در بازسازی سوریه بعد از اتمام جنگ با گروههای تروریستی استقبال کرده و حتی گفته که «سوریه برای شرکتهای چینی تسهیلات قائل خواهد شد.» این حرف ولید معلم به آن معنا است که طرف سوری از نیت و قصد شیائو دنگ و هیئت همراهش برای آمدن به سوریه آگاه است و حتی چراغ سبزی هم به آنها نشان میدهد.
نشانه روشن این موضوع با امضای تفاهمنامه کمکهای بلاعوض چین با سوریه دیده شد که به امضای فیونگ بیاو، سفیر چین در سوریه و ایمن سوسان، معاون وزیر خارجه سوریه رسید. هرچند که ارزش ۸۰۰ میلیون یوانی این کمکها آن قدر قابل توجه نیست و تأثیر چندانی در بازسازی مورد نظر معلم ندارد، اما باید این تفاهمنامه را گامهای اولیه چین برای ورود اقتصادی به سوریه دانست که مسلماً ابعاد گامهای بعدی بسیار فراتر از این خواهد بود.
واقعیت این است که سوریه بنابر برآورد کارشناسان به مبلغی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی خود نیاز دارد و با توجه به بقای حکومت این کشور، کشورهای غربی چندان تمایلی به مشارکت در این کار نخواهند داشت و این میتواند یک فرصت طلایی برای چین باشد تا از غیبت طرفهای غربی حداکثر استفاده را بکند. حضور فعال چینیها در نمایشگاه بینالمللی ماه سپتامبر دمشق دلیل روشنی بر این تمایل بود که علاوه بر سفارت چین، ۲۰۰ شرکت چینی در آن نمایشگاه حاضر شده بودند.
به نظر کارشناسانی نظیر ماکسیم ماسلوف، رئیس مرکز شرقشناسی در مدرسه عالی اقتصاد مسکو، پکن برای بازسازی زیرساختهای اقتصادی سوریه مثل خودروسازی، راهها، خطوط آهن و بخش کشاورزی سرمایهگذاری میکند تا بتواند در اقتصاد سوریه نفوذ کند. ماسلوف در این مورد میگوید: «سوریه یک مسئله منحصر به فرد برای چینیهاست، برای آنکه آنها به ندرت در اقدامات انساندوستانه بینالمللی مشارکت میکنند و تنها در مسائلی دخالت میکنند که بعداً بتوانند از آن منافع اقتصادی به دست آورند.»به این ترتیب، چینیها بعد از اطمینان به ماندن دولت سوریه و شکست تروریستها است که برای بازسازی سوریه پا پیش میگذارند تا اینکه تحت پوشش عناوینی مثل بازسازی یا کمک به اقتصاد جنگزده سوریه، از فرصت پیشآمده بابت غیبت رقبای غربی کمال استفاده را ببرند.
نکتهای قابلتوجه در نحوه این بهرهبرداری است که به نظر نمیرسد محدود به بازسازی سوریه باشد و چنان که ماسلوف هم اشاره کرده، مربوط به هدف چین بعد از بازسازی میشود. ماسلوف این هدف را با عبارت «نفوذ اقتصادی چین در سوریه» بیان میکند که میتوان مشابه این هدف را در دیگر کشورها مثل کشورهای آفریقایی دید که چینیها با عنوان کمک اقتصادی وارد این کشورها شدند، اما رفته رفته در بدنه اقتصادی این کشورها رسوخ کردهاند. تحلیل ماسلوف بیانگر نگرانی روسها از وقوع چنین اتفاقی است، به نحوی که پکن طی جنگ به صورتی محافظهکارانه خود را در حاشیه نگه داشت و بعد از جنگ و به این ترتیب قصد رسوخ و نفوذ در اقتصاد این کشور را دارد. روشن است که مقامات سوریه در شرایط فعلی از کمک چینیها چشمپوشی نخواهند کرد، اما همانگونه که حرکت هیئت چینی به سمت دمشق با توجه به سفرهای دیپلماتیک همزمان به صورت چراغ خاموش بوده، روند نفوذ پکن در اقتصاد سوریه هم چراغ خاموش و گام به گام خواهد بود تا به آن هدف مورد اشاره ماسلوف برسند.
انتهای پیام/ 112