گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: اگر خدا به قدرت قلم قسم نخورده بود، هرگز در باور ادراک بشر نمیگنجید که میتوان عظمت شهادت را به قلم کشید. شهادت از حقیقت خبر میدهد. حقیقتی سنگین، عظیم و پر ابهت. حقیقتی که استوارترین کوهها زیر بار آن متلاشی میشوند و رفیعترین آسمانها نمیتوانند آن را در گستره خود جای دهند.
این حقیقت دست نیافتنی نیست، اما راه رسیدن به آن سخت پر پیچ و خم است، نامحرمان به حریمش راه ندارند. گویی که بر قله قاف است و برای رسیدن به آن باید دل به خطر زد. کسانی که آسوده در ساحل امن نشستهاند و به بازی با سنگریزهها سرگرماند، چه میدانند که در پس این امواج سهمگین چه میگذرد. راهی سخت است که کودکان نوپا جز چند قدمی نزدیکتر نمیتوانند شوند. مردِ رهِ شیردل میخواهد، عشق آتشین میخواهد که ساحل آرام بیخبری را رها کند و دل به امواج بزند. از همه بالاتر، خون میخواهد. حقیقت با خون آبیاری میشود، با خون سرخی که از رگهای عاشق آگاه میجوشد.
شهید به وسعت کل تاریخ است. به درازای عمر حقیقت. در زمان و مکان و جغرافیا نمیگنجد. آنجا که حقی هست، لاجرم باطلی نیز هست. آنجا که نور هست، ظلمتی هم هست. آنگاه که اهریمن ریشه میدواند تا حق را سرنگون کند، مبارزی قد میکشد برای نگهبانی، برای پاسداری، برای مجاهدت، برای خون فشانی تا حقیقت زیر سایه ظلمت پنهان نشود.
اگر مسخ دوران نشده باشیم، اگر هنوز بارقهای از آن نور قدسی به قلبهایمان راه داشته باشد، اگر در اعماق روحمان، در کشاکش نبردهای درونیمان هنوز مغلوب تاریکی نشده باشیم میتوانیم بشنویم. هنوز شنیده میشود در میان همهمهی روزمرگیها. شنیده میشود از عمق تاریخ آن صدای چکاچک شمشیرها، نفس نفس اسبهای پیکارگران، فریاد هل ناصر من ینصرنی، نجوای نیمه شبان، رگبار گلولهها، فرو افتادن قامتها و جاری شدن خونها.
زمینها بر هم برتری دارند. آن که با خون سیراب شده مقدس است، آسمانی است، بویی از آن حقیقت مینوی دارد و آن که جایگاه بیخبری بوده، چونان باتلاقی متعفن میماند. سراسر خاک وطن در طول هزارهها آغشته به خون برترین انسانهای زمانه است. این خاک حافظ حقیقت است و در دامان خود مردان مرد و زنان زنی پرورش داده که تا انتهای زمان، چراغ راهاند برای آنها که در دل تاریکیها آواره شدهاند. برایمان به رسم رفاقت و جوانمردی نشانههایی به جا گذاشتهاند تا راه را پیدا کنیم، «اشکهای یک مادر بعد از سالهایی که دیگر حسابشان را ندارد، قامت شکسته یک پدر، چشمهایی منتظر به در، بغض دخترکی بعد از لمس استخوانهای پدر و سربندی که نام شهیدترین شهید تاریخ بر آن نقش بسته، حسین بن فاطمه.»
به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا به سراغ چند تن از هموطنان خود رفته و از آنها پرسیدیم، «چه میشود که انسان، لایق شهادت میشود؟» در ادامه پاسخ آنان را میخوانید.
شهید زیباترین زخم بر پیکر هستی و شهادت زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت میتراود. شهادت بیداری را معنا میکند و بینایی را شفاف میسازد. شرط رسیدن به این مقام، ایمان و تقوا است؛ بنابراین هر انسانی لایق شهادت نیست. «فردی به مقام شهادت دست مییابد که تمام اعمال او فقط برای خدا و رضای او باشد. او حضور پروردگار را در تمام لحظات زندگی خود احساس میکند و پایبند به دستورات الهی است. وی مقرب خدا و تنها بنده اوست.» چه زیبا گفت پیر جماران (ره) که، «ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمیرویم.»
شهادت مرگی انتخاب شده است. مرگی که انسان به سوی آن میرود، نه آنکه به سوی انسان بیاید و اهمیت و ارزش شهید و شهادت نیز از همینجا سرچشمه میگیرد؛ بنابراین شهادت مردن نیست، بلکه یک انتخاب است. «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ. بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ»
مردم معتقد بودند، «هر فردی که خوب زندگی کند، به شهادت میرسد. شهادت بیشتر از آنکه چگونه مردن را نشان دهد، چگونه زیستن را نشان میدهد.» و چه زیبا گفت شهید بی سر «محسن حججی»، «طوری زندگی کنید که خدا عاشقتان شود. اگر خدا عاشقتان شود، خوب شما را خریداری میکند.» هموطنان گفتند، «خدا خریدار قلب بی ریا و زلالی که همچون آب چشمه، عاری از ناپاکی و تعلق خاطر به دنیا باشد، میشود.»
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است
شهادت در راه تو سرنوشت من است
شیطان به عزت خداوند سوگند خورده که همه بندگان خدا را گمراه کند، مگر کسانیکه جزو بندگان مخلص خدا باشند. برای محافظت از شر شیطان باید مخلص باشیم. اخلاص یعنی معرفت داشته باشیم و تمام اعمال ما فقط برای خدا باشد. شهدا و امام شهدا (ره) نمونه بارز این اخلاصاند. حضرت امام خمینی (ره) از پشت دری رد میشدند. شنیدند که چند نفر در حال غیبت کردن هستند. ایشان از ناراحتی سه روز در بستر بیماری افتادند. این یعنی مخلص بودن!
عدهای از مردم بیان کردند، «برای شهید شدن باید کشت، منیت را! تکبر را! و آرزوهای دنیوی را. باید نفس سرکش را رام کرد و با آن جنگید. باید مراقب اعمال بود. باید خالص بود. باید برای رسیدن به هدف شهادت مصمم باشی تا خدا تو را به آرزویت برساند. باید آسمانی شد و کسی آسمانی میشود که رنگ و بوی دنیا ندهد. شهادت روزی کسانی میشود که عاشق ترند.» به راستیکه شهادت مشعلی است که خدا در جان برگزیدگانش بر میافروزد، تا تاریکی از شانههای زندگی بگریزد.
روایتى از رسول خدا (ص) نقل شده است که حضرت فرمود، «مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً. هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است.» «وقتی عقل عاشق میشود، عشق عاقل میشود، آنگاه شهید میشوی. شهادت بیشتر و بیشتر از آنکه نوعی مرگ باشد، نوعی زندگی است. بدین معنا که تنها کسانیکه قدم در نوع خاصی از زندگی نهند، به این سرانجام شیرین میرسند. این نوع زندگی، همان حیات طیبهای است که در آن اخلاص و طلب رضایت الهی موج میزند. شهدا در نوع زندگی خود ممتازند. خَلق و خدای خلق از آنها راضیاند. دوست با دوستان حق، و دشمن با دشمنان حقاند. در عمل به خواستههای خداوند و تقرب به او گوی سبقت را از دیگران ربودهاند. بهترین مرید اهل بیت (ع) و مایه روشنی چشم آنهایند. آنها پیشتازان میدان جهاد اکبرند. چنین کسانی با بهترین نوع مرگ که همان شهادت است به ملاقات پرودگار خویش میشتابند و نزد او به طور خاص روزی داده میشوند.»
در حدیثی نقل شده است که، «اگر کسی مرتب از خدا شهادت را صادقانه بخواهد، اگر در رختخواب یا تصادف یا طریق دیگری از دنیا برود، خدا او را شهید حساب میکند که به آنان شهید حکمی گفته میشود. ثواب شهادت را دارد، اما جایگاهش متفاوت با شهید است.»
انتهای پیام/ ۷۱۱