گروه استان های دفاع پرس- مهدیه معتمدی؛ در سرزمین گلبرگ های پرپر شده ی شقایق، همراه با سبزه های هم نوا با ناله نسیم رو به قبله گل ها باید سلام کرد، باید سلام کرد بر آنانی که در آخرین فراز زیارتنامه خود به زیارت سبزترین سیرت و سرخ ترین صورت تاریخ نائل شدند.
باید سلام کرد به آنانی که لباس های خاکی رنگشان لباس احرام در "موقعیت ها" بود، باید سلام کرد بر اشک های جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین، بر دست های بریده شده، بر انگشتهای جدا شده از دست، بر پوتین های بی پا، به پاهایی که بند پوتین آنها تا آسمان گشوده شد.
باید سلام کرد بر سَرهای سرخ بی کلاه، بر سینه های سوخته در سنگر ها، بر پیشانی هایی که بوسه گاه گلوله شده اند، بر قطارهای فشنگی که تسبیح شده اند، بر کوله پشتی های پر از پرواز، بر چفیه بیرق همیشه جاودان نهضت جبهه های حضرت خمینی(ره).
شهادت یکی از حقایق قرآنی است و درقرآن کریم درموارد متعدد به آن اشاره شده و دارای معنای وسیعی است؛ مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا ،« در ميان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ايستادهاند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند».
حواس عادی ما و نیروهای وجودی ما تنها صورت افعال را تحمل می کند، حقایق اعمال و معانی نفسانیه، کفر و ایمان، شقاوت و سعادت، خیر و شر، حسن و قبح و آنچه از دسترس حس مخفی است، تنها با قلوب کسب می شود.
منطق شهید را نمی توان با منطق افراد عادی و معمولی سنجید، منطق او بسی بالاتر و برتر است، منطقی آمیخته با منطق عشق است و بقول شهید آوینی«شهادت، جان مایه انقلاب اسلامی و قوام و حیات نهضت ما در خون این عزیزان است».
22 اسفند یادآور دلیرمردانی است که اوج عزت و یادآور وداع عده ای از خود گذشته با تمامی تمایلات دنیایی است؛ آری سلیمانیه، مهران، شلمچه، فاو، دهلاویه و هویزه و شرهانی، طلائیه و مجنون هر روز برای ما به بلندای تاریخ انسانیت مثنوی میسرایند و فرزندان امروزی حضرت روحالله، گویا با رزمندگان دیروز در جبههها زندگی می کردند تا مثنوی "یاد امام و شهدا دل رو میبره کرببلا" را سر دهند و چون ابری بهاری در فراقشان اشک میافشانند.
ای شهدا شما که در جلوت دوست خلوت انس یافته اید دستی بر دل های پیر رنج ما برآورید، ای شهدا ای گلبرگ های پرپرشده خونین شلمچه، ای لبهای سوخته فکه، ای گلوله های تشنه، ای تشنه های فرات شهادت، خداحافظ ...شما رفتید و مائیم و راه نا تمام، یادی کنید ازما ای لبهای عطشان، ای استخوان های مانده درپوتین و ای انگشترمانده برروی استخوان ها یادی کنید از ما ...
انتهای پیام/