به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تصاویر دفترچه خاطرات پاسدار شهید «مهدی محمدباقری»
ادامه متن دفترچه خاطرات را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«جمعه ۱۳۶۰/۱/۷
در این روز صبح که حال من هم مساعد نبود مقداری استراحت کردم و بعدازظهر یکدفعه دل پیچهای مرا گرفت که دیگر طاقت ماندن در سنگر را نداشتم ناگفته نماند حدود ۶ روز بود که مریض بود، ولی به خاطر خدا و روحیه دیگر برادران بروز ندادم، ولی روز آخر دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و به جای خودم از گروه برادر پروین یک نیرو (یک نفر) گرفتم جای خودم و خودم به اتفاق مسئول گروهان به پادگان آمدیم، چون آخر شب بود به هر وضعی بود شب را گذراندم و در آسایشگاه پادگان به صبح رساندم.
شنبه ۱۳۶۰/۱/۸
در این روز به بهداری رفتم و دو آمپول مقداری قرص به من دادند که آمپول را زدم و چه زدنی در مدت عمرم چنین آمپولی به من نزده بودند، چون کسی که به من آمپول زد یک سرباز صفر که اصلاً وارد نبود. و شب این روز حالم بدتر شد و خیلی ناراحتی کشیدم؛ و از طرف روزنامه جمهوری اسلامی ۲ عکس دسته جمعی در آسایشگاه از ما گرفته شد.
یکشنبه ۱۳۶۰/۱/۹
در این روز قرص را مرتب و سر وقت خوردم بلکه به امید خدا حالم بهتر بشود و بعدازظهر آن برادر اسماعیل محمدی که مأموریت آن تمام شده بود میخواست به تهران بیاید و من نامهای نوشتم و به او دادم به تهران بیاورد و شب حدود ساعت ۸/۱۵ گروه (دسته ۳) من به آسایشگاه آمدند و من خوشحال شدم از دیدن برادرها و یک مقدار حال من بهتر شده بود.
دوشنبه ۱۳۶۰/۱/۱۰
در این روز آقای خامنهای به اتفاق ابوشریف و همراهان به پادگان آمده بودند که رفتم راجع به حمله سریع به بازی دراز یا خامنهای صحبت کردم چند لحظهای و گفت: انشاءالله درست میشود. صبح هم چند کیلو شیر خریدیم و اتفاق برادران آن را با کاکائو مخلوط و یک شیر کاکائو مشتی خوردیم و بعد از شام به صف تلفن رفتم.»
ادامه دارد...