به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، کتاب «در حسرت یک آغوش» اولین کتاب تاریخ شفاهی زنان قهرمان، برگی از خاطرههای شفاهی «زهرا رحیمی» همسر جانباز شهید «سیدمحمد موسوی فرگی» است که «سعیده زراعتکار» مصاحبه و تدوین آن را عهدهدار بوده و توسط نشر «ستارهها» و با حمایت معاونت فرهنگی سپاه امام رضا (ع) و ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی در شمارگان یک هزار و صد جلد در سال 1397 چاپ و منتشر شده است.
جانباز 70 درصد نخاعی «سیدمحمد موسویفرگی» در سال 1338 در روستای «فرگ» از توابع شهرستان «کاشمر» متولد شد. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه در آمد و عازم مناطق عملیاتی شد. وی در چهارم فروردین ماه سال 1362 در عملیات «والفجر1» در حالی که 24 بهار را تجربه کرده بود در منطقه عملیاتی «فکه» بر اثر برخورد تیر مستقم از ناحیه گردن قطع نخاع شده و به درجه رفیع جانبازی نائل آمد.
این جانباز سرافراز پس از 34 سال درد و رنج ناشی از مجروحیت 2 دیماه سال گذشته بر اثر عوارض جانبازی در بیمارستان شهید «مدرس» کاشمر دعوت حق را لبیک گفت و به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
کتاب «در حسرت یک آغوش» چهار فصل به نامهای «بهار»، «تابستان»، «پاییز» و «زمستان» دارد و فلسفه نامگذاری کتاب را میتوان از این سخنان همسر شهید دریافت: «داخل اتاق شدم همه از دیدن من متعجب شده بودند، چادر را کنار زدم و پسرم را بیرون آوردم. دیدن این صحنه لبخندی بر لبان همه نشاند گرچه ساعتی قبل هم همه دیده بودنش. بچه را جلو بردم سید نتوانست دستانش را بالا بیاورد و او را در آغوش بگیرد. دیدن این صحنه نگرانم کرد. چیزی نگفتم و خودم روح الله را روی سینهاش گذاشتم، اشکان محمد جاری شد و بقیه کسانی که داخل اتاق بودند هم مشابه او گریه میکردند.»
بخشی از کتاب
سید روی تخت دراز بود، مثل بیشتر 34 سال و هفت ماه. فرقش در این بود که قبلاً دستها و سر را کمی تکان میداد اما حالا دیگر همین کار را هم نمیکرد. چقدر آرام خوابیده بود! میدانستم وضعیت جسمیاش او را در باز کردن چشم و گفتن کلام عاجز کرده اما یقین داشتم که همیشه دارد از همه آنهایی که به دیدنش آمده بودند، تشکر میکند. روزی نبود که کسی یک قدم برایش بردارد و او بارها و بارها قدردانی نکند.
به خانه که برگشتیم، خیلی از اقوام هم همراه من و روح الله و سارا آمدند. همه بودند اما سید نبود و او که نبود، انگار هیچ کس نبود. همه شروع کردند به دعا خواندن. دومین روز از فصل سرد سال بود اما هوا چنان که انتظارش میرفت، سرد نبود. اصلاً حال خوشی نداشتم. شب قبل، چشم روی هم نگذاشته بودم. تا میخواستم بخوابم، خوابهای وحشتناکی به سراغم میآمد.
کتاب «در حسرت یک آغوش» در 224 صفحه با قطع رقعی و به بهای 23 هزار تومان چاپ شده است. علاقهمندان میتوانند این کتاب را از کتابفروشیهای معتبر در سطح کشور یا دفتر مرکزی نشر «ستارهها» در مشهد واقع در بلوار شهید فرامرز عباسی، خیابان بهاران، کوچه بنفشه 6، پلاک 39 تهیه کنند.
انتهای پیام/