سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس: چه باید نوشت و از که باید گفت؟ وقتی قرار میشود از مادری بنویسی که در کمال صبوری و متانت سالهای بسیاری را در انتظار نگاهی دوباره از فرزند شهیدش سپری کرده است، ناگهان قلمت سنگین میشود و دستانت به رعشه میافتد. چه باید بنویسی تا قدر مادری مانند او ادا شود؟
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه؟
سلام بانو!
میخواهم از تو بنویسم و از صبوری تو. برای تویی که تمام ایمانت را در تربیت عباست گذاشتی. برای تو مینویسم؛ نه به قدر بلند تو که ذهن من یارای رسیدن به منزلت تو را ندارد.
درست همین دیشب بود که بانو فاطمه خوئینی مادر خلبان شهید سرلشکر عباس بابایی پس از سالها دوری و دلتنگی، میهمان فرزند شهیدش شد.
بانو خوئینی همان مادری بود که عقاب تیزپرواز دشتهای آسمان از دامن او قد کشید و بالا رفت. در وصف بیتابی چنین مادری برای تبسم دوباره فرزندش، نوشتهای که گویای ایستادگی چنین مادری باشد به قلم نمیآید.
همان مادری که در جایی از غم فراق پسرش گفته بود: "زمانی که عباس برای طی دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد، هر روز که غروب میشد از غم فراق عباس دیوانه میشدم؛ به حیاط میرفتم و روی تخت مینشستم و به آسمان نگاه میکردم. مگر میشود که آدم سه سال فرزندش را نبیند."
حال تو رفتهای و مانده است کاغذ و قلمی که در رثای مجاهدت و ایمان تو بنویسد و شرح دهد آنچه را که سالها در محاق سکوت و صبورانه بر آن چشم بستی.
غربت غمگین سالهای بدون عباس را چگونه به سر کردی بانو؟
سلام ما را به فرزند شهیدت برسان ...
انتهای پیام/