به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «سید مرتضی آوینی» در فیلم «با من سخن بگو دوکوهه» از سری برنامههای «روایت فتح» میگوید: «اگر بپرسی دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجیها را در خود جای میداد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمیپرسیدی که دوکوهه کجاست؛ چراکه جواب گفتن به این سؤال بدین سادگیها ممکن نیست؛ کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤال نبود».
گفتهاند «شرفالمکان بالمکین» اعتبار مکانها به انسانهایی است که در آنها زیستهاند و چه خوب گفتهاند.
دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سالهایسال با شهدا زیسته است، با بسیجیها. دوکوهه مغموم است؛ اما اشتباه نکنید! او جنگ را دوست ندارد، جمع باصفای بسیجیها را دوست دارد، جمع شهدا را؛ آرزومند آن عرصهای است که در آن کرامات باطنی انسانها بُروز مییابند.
دوکوهه پادگانی است در ۱۰ کیلومتری اندیمشک و کنار شهرک دوکوهه. ۲ ارتفاع ۳۱۶ و ۲۸۸ متری کنار هم در این منطقه وجود دارد که مانند کوههای دوقلو به چشم میآیند؛ برای همین به آنجا دوکوهه میگویند. بعد از جنگ نیز به این پادگان، پادگان جاویدالأثر «احمد متوسلیان» هم میگفتند.
اگر اندیمشک را دروازه خوزستان بدانیم، دوکوهه دروازه جبهههای جنوب است. دوکوهه قبل از انقلاب یکی از بزرگترین پادگانهای ارتش بود. این پادگان هنوز هم در اختیار ارتش و متعلق به یکی از تیپهای لشکر ۹۲ زرهی اهواز و یگانهای نظامی جنوب غرب کشور است.
شهریورماه سال ۵۹ که جنگ شروع و مرزها ناامن شد؛ گروهی از آوارگان و عشایری که از حاشیه مرزها رانده شده بودند و به دنبال جای امنی برای گذران زندگی بودند، وارد پادگان شدند و در تعدادی از ساختمانهای یک طبقه، منزل کردند.
با ادامه جنگ و افزایش تعداد یگانهای نظامی سپاه، این پادگان مورد توجه مسئولین نظامی قرار گرفت تا گروهی از رزمندگان را آنجا ساماندهی کنند؛ رفته رفته این پادگان در اختیار سپاه قرار گرفت و مهمترین پادگان عملیاتی خوزستان شد. بیشترین نیرویی که در دوکوهه بعد از جنگ ساماندهی شد، رزمندگان تیپ محمد رسول الله (ص) بودند.
بعد از تشکیل تیپ و آمدن رزمندهها، پادگان پر از نیرو شد، وقتی وارد پادگان میشدی و لابهلای ساختمانها گشت میزدی، احساس میکردی که کل ایران در یک پادگان خلاصه شده است. از ساعت ۸ شب به بعد، پادگان دوکوهه حیرتانگیر میشد؛ از هر اتاقی و ساختمانی صدای دعا و مناجات به گوش میرسید؛ کمتر از یک ساعت مانده به مانور شبانه، ترنم دلانگیر دعا و مناجات و صدای هقهق گریه بسیجیان، تنها نوای حاکم بر دوکوهه بود.
مهرماه ۱۳۶۲ لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) به فرماندهی شهید «مهدی زینالدین» که هنوز محل مناسبی برای استقرار پیدا نکرده بودند، وارد دوکوهه شدند و به جای نیروهای لشکر ۲۷ که به ماموریت رفته بودند، در ساختمانها مستقر شدند.
یکی از کارهای مهمی که در مدت حضور این لشکر در دوکوهه انجام شد، آغاز عملیات ساخت حسینیه بزرگی بود که بعدها نامش را حسینیه «حاج همت» گذاشتند؛ زمین صبحگاه محل مناسبی برای برگزاری مراسم عبادی نبود، رفت و آمد ممتد خودروها و آب و هوای غیرقابل پیش بینی منطقه هم ضرورت تأسیس محلی برای عبادت را بیشتر میکرد؛ لذا محلی حدفاصل زمین صبحگاه و ساختمانهای پنج طبقه جنوب پادگان را برای احداث حسینیه انتخاب کردند؛ اما بازگشت ناگهانی لشکر ۲۷ محمد رسولالله به پادگان، ساخت حسینیه را متوقف کرد و بعد از شهادت حاج «محمد ابراهیم همت»، کار ساخت حسینیه کامل شد.
درهای حسینیه کل ساعات شبانهروز باز بود. فضای معنوی حاکم بر پادگان دوکوهه همیشه عدهای را سمت حسینیه روانه میکرد. این حسینیه نهتنها محلی برای برگزاری نمازهای جماعت و محافل دعا و عزاداری عمومی بود، بلکه بهعنوان جایگاهی برای خلوت شخصی با خدا، بعضی از جلسات گردانی و گروهانی و نیز کلاسهای عقیدتی و اخلاق نیز مورد استفاده قرار میگرفت.
حسینیه شهید «محمد ابراهیم همت» که ساخته شد، حسینیه دیگری نیز در جنوب پادگان ساختند تا نیروهای تیپ سیدالشهداء (ع) و تیپ زرهی ۲۰ رمضان از آن استفاده کنند. این حسینیه که در محوطه باز بین ساختمانهای پنج طبقه ساخته شد، به شکل مستطیل و در ابعادی به مراتب کوچکتر از حسینیه شهید همت به صورت شرقی - غربی احداث شد. این حسینیه که «سیدالشهداء (ع)» نامگذاری شد، ۲ در ورودی از شمال و شرق و از هر یک از طرفین شمال و جنوب و نیز پنج پنجره داشت. حوض حسینیه هم به فاصله تقریبی ۱۰ متر از دیوار شمالی آن ساخته شد. این حسینیه در حال حاضر تخریب شده و تنها ردی از آن برجاست.
انتهای پیام/ 141