به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «امید محمدی» از بازدیدکنندگان موزه دفاع مقدس است که همراه خانواده خود به خرمشهر آمده است. وی نوجوانی ۱۵ است و با اینکه اصالتی خوزستانی دارد اما برای اولین بار است که به خرمشهر آمده است. وی در هنگام بازدید از موزه دفاع در دلنوشتهای کوتاه آورده است که آرزو دارد بتواند شهدا را بشناسد و مثل آنها تحت امر رهبر انقلاب باشد.
شهدا در امام چه دیده بودند
«وقتی به اردوی راهیان نور میآیم و یادمان شهدا و محل شهادت همرزمان پدرم را میبینم دلم بیشتر برای پدرم تنگ میشود. غمگین میشوم که چرا به آرزویش نرسید. آرزوی او شهادت بود که متاسفانه در حسرت آن ماند و در صبح یک روز بهاری من و خانوادهام را تنها گذاشت و به یک سفر ابدی رفت.
پدرم آرزوی دیگری داشت، اینکه من و برادرم از جمله شهدای مدافع حرم باشیم اما این آرزوی پدرم هم برآورده نشد. ترس از کشته شدن بود یا اسارت به دست نیروهای داعش باعث شد که در این راه قدم نگذارم. حالا که در شلمچه قدم میگذارم میخواهم جواب این سوال را پیدا کنم که این شهیدان چگونه از همه چیز دست کشیدند و خود را فدای خاک ایران و دین اسلام کردند.
در موزه دفاع مقدس عکسهای شهیدانی را میبینیم که از نظر سن و سال از من بسیار کوچکتر هستند اما اسلحه در دست گرفته و از شهر خود دفاع کردند. نمیدانم آنها در امام خمینی چه چیزی دیدند که کلام ایشان را بدون چون چرا قبول میکردند و به قلب دشمن میزدند و زرهای هم ترس به خود راه ندادند.
و با خود این سوال را تکرار میکنم آیا وقتی رهبر انقلاب به من و هم سن و سالهای من امر کنند تا خود را فدای دین و کشور خود کنیم بدون چون و چرا قبول خواهیم کرد یا نه؟
وقتی به این مکانهای پاک و عزیز مثل شلمچه و فکه و جاهای دیگر که بوی شهدا را میدهد میروم دعایم این است که بتوانم مثل شهدا باشم و جرات داشته باشم که مطیع رهبر باشم و از اینکه دستورات رهبر را انجام میدهم ترسی نداشته باشم.»
انتهای پیام/ ۱۶۱