به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از انتخاب، من یک شهروند ۳۰ ساله اهل ترکیه هستم و در تمام عمرم شاهد تکرار الگوی مشابهی در انتخابات بودهام. یک نبرد تبلیغاتی تلخ، فرا رسیدن روز رایگیری، رای دادن مردم، شمارش آرا و در نهایت پیروزی رجب طیب اردوغان. او در بالکن دفتر حزب اعتدال و توسعه در آنکارا میایستد و خبر پیروزی در انتخابات را به گوش طرفدارانش که جمع شدهاند، میرساند. اگر شما بخشی از این جمعیت شنونده باشید، احساس خواهید کرد که اهمیت بیشتری در دنیا پیدا کردهاید. ۱۷ سال است که این چرخه مدام تکرار میشود.
سلیم کورو در نیویورک تایمز نوشت: روز یکشنبه مردم ترکیه برای انتخاب شهرداران سرتاسر کشور به پای صندوقهای رای رفتند. حزب اردوغان یعنی عدالت و توسعه به ائتلاف با حزب ناسیونالیست جنبش ملی پرداخت و حزب اپوزیسیون جمهوریخواه مردم با همکاری حزب خوب که سال ۲۰۱۸ از ناسیونالیستها جدا شد، وارد رقابت با آنها شد.
حزب دموکراتیک مردم که متعلق به کردهای ناسیونالیست چپگرا است نیز علیه حزب عدالت و توسعه با احزاب اپوزیسیون ائتلاف کرد. این رقابتی وحشیانه بود. اردوغان هر روز در سخنرانیهای انتخاباتی شرکت میکرد و مدام مخالفان خود را تروریست میخواند. رهبران اپوزیسیون نیز صرفا خود را گزینهای غیراردوغانی معرفی میکردند.
یکشنبه شب منصور یاواس، نامزد حزب جمهوریخواه مردم برای شهرداری آنکارا، با فاصله زیادی رقیب خود از حزب عدالت و توسعه را که ۲۵ سال شهرداری آنکارا را به دست داشت، پشت سر گذاشت. با این حال همه چشمها به استانبول دوخته شده بود. اکرم امام اوغلو، نامزد پرانرژی حزب جمهوریخواه، کمکم در حال پشت سر گذاشتن بینعلی ییلدریم، نامزد نزدیک به اردوغان بود. سیل پیامهای واتس آپ تلفنها را پر کرده بود. تصویری از ییلدریم در حال نوشتن یادداشت پیروزی منتشر شد. امام اوغلو روی آنتن رفت و تاکید کرد طبق محاسبات ستادش، او پیروز خواهد شد. مردم از عدم انتشار نتایج توسط مقامات خشمگین شده بودند. ناگهان اردوغان بار دیگر در بالکن ظاهر شد. او کوتاه و صریح سخن گفت. او گفت: افتخار دارم که خبر بدهم حزب ما در اغلب استانها پیروز شده است. او از اشاره به شکست حزبش در آنکارا و استانبول خودداری کرد.
برای درک اهمیت این رویداد، باید گفتمان فعلی حاکم بر فضای سیاسی ترکیه را بشناسیم که چیزی شبیه به این است: ترکیه بخش عمدهای از تاریخ دوران جمهوریت خود را تحت سلطه نخبگان سکولار وابسته به امپریالیستهای غربی گذرانده است. گروهی از محافظهکاران همواره برابر این جریان ایستادگی میکردند تا اینکه در سال ۱۹۹۴ اردوغان جوان با همراهی دوستش که اکنون از کشور اخراج شده، شهرداریهای استانبول و آنکارا را به ترتیب به چنگ آوردند. در جریان بحرانهای اقتصادی، دولتهای ائتلافی ضعیف و قیام مردمی در دهه نود، اردوغان و وابستگانش جزایر حاکمیتی خوب را پدید آوردند. آنها با حسن شهرت و به دور از فساد این شهرها را توسعه دادند.
در سال ۲۰۰۲ جنبش آنها که اکنون نام عدالت و توسعه را برگزیده، موفق شد برنده انتخابات سراسری شود و تحت رهبری اردوغان، به توسعه اقتصادی، اصلاح نظام اداری و کسب رای نیمی از کشور دست یافت. ترکیه دوران شکوفایی را تجربه کرد و جهان از مدل ترکیه و حکومت اکثریت مسلمان به عنوان یک الگو یاد میکرد. اردوغان یک کودتا را پشت سر گذاشت و دست فاسدان سالخورده را از حکومت کوتاه کرد. احزاب مخالف و حسود به جریانهای در سایه برای سرنگونی دولت اردوغان و پایان دادن به شکوفایی اقتصادی ترکیه پیوستند. برخی دوستان و متحدان اردوغان به او خیانت کردند. با کاهش رشد اقتصادی و درگیر شدن دستگاه قضایی، اردوغان از مردم خواست به خاطر وطن و ترکیه جدید که از سلطه غرب رهایی یافته و مرزی برای توقف پیش روی خود نداشت، فداکاری کنند.
اما افسانه ترکیه جدید تناقضهایی دارد. این آرمان بر شالوده اقدامات ملموس در دهه ۹۰ مانند پر کردن چالههای آب در خیابانها تاسیس شده است. اما اکنون اردوغان از رایدهندگان میخواهد آن اقدامات را فراموش کنند و تنها به خاطر یک ایده به آن وفادار بمانند. اما انتخابات یکشنبه در استانبول نخستین ترک در دیوار اعتماد مردم به اردوغان بود. دلیل اصلی آن را باید تداوم شرایط وخیم اقتصادی و شایستگیهای احزاب مخالف دانست. نتیجه رقابت بسیار نزدیک بود و شورای عالی انتخابات سه روز فرصت برای بررسی آرا خواسته است. به نظر میرسد آقای امام اوغلوی جوان در نهایت این پست را که آغازگر حیات سیاسی پرافتخار اردوغان بود، به دست خواهد گرفت.
اگر این اتفاق نیفتد و حزب اردوغان در بازشماری برنده آرا اعلام شود، مردم خواهند دانست که امام اوغلو به جنگی نابرابر با انحصار دولتی تلویزیون و منابع بیپایان دولتی و تهدیدات قضایی حکومت اردوغان رفته بود و احتمالا هنوز پیروز آن قلمداد خواهد شد. این حقیقت نشاندهنده محدودیتهای جدید راهبرد اردوغان در عالم سیاست است. رهبران مخالف، اردوغان را به خاطر تروریست خواندن رقبا و رایدهندگان عادی سرزنش میکنند. او این ادعا را شدیداً رد میکند و علیه یک نفر از مدعیان نیز شکایت کرده است. تصاویر تلویزیونی یک زن مسن را نشان میدهد که میپرسد چرا رییسجمهور باید میان مردم تمایز قائل شود؟ آیا همیشه مخالفان شیطان هستند و تو فرشته؟
وقتی یک چهره جوان علیه طبقه نخبه شعارهای پوپولیستی سر میدهد ممکن است تا حدی مطلوب به نظر برسد. اما پس از کنار زدن آن طبقه و رسیدن به اشباع در تعداد هواداران، دیگر این شعارها مضحک به نظر میرسند؛ و این حقیقت مشکل سیاست فعلی اردوغان است: او با خودش هم روراست نیست. او میخواهد بر فضای سیاسی کشور سیطره بیابد و کشور را متحول کند، اما نمیخواهد دستش به حجم سرکوب گری عظیمی که لازمه آن است، آلوده شود. او مخالفان خود را تروریست و شرور مینامد، اما باز هم به آنها اجازه میدهد در رقابت انتخاباتی شرکت کنند. سیاست او مستلزم این است که یا بر شدت برخورد با مخالفان بیفزاید یا زیر بار تناقضات رفتاری خودش له شود.
انتهای پیام/ 112