به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از جوان آنلاین، هادی محمدی در یادداشتی نوشت: از زمانی که مرسی به ریاست جمهوری مصر انتخاب شد، محاسبات و ارزیابیهای استراتژیک از محیط منطقهای رژیم صهیونیستی بر این مسئله تأکید کرد که قدرتیابی تفکر اخوانی، شرایط تضمین نشدهای در جغرافیای گستردهای از منطقه برای صهیونیستها شکل میدهد و قادر است مؤلفههای امنیت و قدرت را برای صهیونیستها در تنگنا قرار دهد.
لذا لابی صهیونیستی با وجود اینکه آمریکا با اخوانیها در ابتدای جنبش مردمی مصر، توافقات پنهان کرده بودند، کاخ سفید را قانع کردند که امکان تحمل مرسی را بهرغم پذیرش قواعد مناسبات با صهیونیستها در رأس هرم قدرت مصر نداند. دلیل روشن بود به اینکه یک پیوند اندیشهای بین حماس و ساختار حکومتی اخوانی، به شدت بر قواعد کنترل و مهار غزه و حماس تأثیر میگذاشت.
از آن زمان جایگاه ترکیه در سیاستهای منطقهای آمریکا در قبال سوریه نیز مسیر ارتقا را طی نکرده است. با اینکه جغرافیای ترکیه در اختیار سیل تروریستها برای انتقال به سوریه و گاه عراق بوده، مدیریت پرونده سوریه را به قطر و سپس به سعودیهای سپردند. البته اردوغان همواره تلاش کرده برای خود اهرمهای مستقلی را با کمک قطر دست و پا کند و این سیاست تاکنون ادامه داشته است.
با تمرکز محوری سیاستهای آمریکا در منطقه بر سعودی و پادشاهی خانواده سلمان، ترکیه جایگاه خود را در اولویتهای گذشته آمریکا از دست داده، خصوصاً اینکه پرونده سوریه در مسیر افول ابزارهای تروریستی و جنگ نیابتی امریکایی قرار گرفت. این شکاف و سردی روابط تا مرز همکاری آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی آن در کودتای نظامی در ترکیه به پیش رفت و بر میزان بیاعتمادی مقامات ترک افزود.
تغییر ریلگذاری در سیاست خارجی توسط اردوغان به سمت روسیه و ایران در آستانه، تا حد زیادی در واکنش به فشارهای آمریکا بوده و اگرچه ترکیه را از جرگه ناتو خارج نکرده، بلکه سردی بیشتر روابط با آمریکا را تجربه کرده است. امروز ترکیه در نقطه مقابل سعودی و مصر قرار گرفته و برای آمریکا نیز به دغدغه تبدیل شده، به نحوی که مقامات کاخ سفید که اهرمهای اطلاعاتی، امنیتی و خصوصاً اقتصادی زیادی در ترکیه در اختیار دارند، برای حفظ ترکیه از یکسو و گوشمالی مقامات استانبول در شرایط ویژهای قرار گرفتهاند.
خرید اس ۴۰۰ از روسیه که به موازات خرید اف ۳۵ از آمریکا مطرح بوده، عنوان جدیدی از یک نمایش برای گریز از مرکز و قدرت آمریکا و ناتو تلقی شده، ولی ترکیه در ازای پذیرش مطالبات آمریکا در مسئله تحریم ایران و یا دوری و فاصله منطقی از روسیه، خواستار مابهازای ژئوپلتیکی، اقتصادی و جایگاه منطقهای است. حداقل نمیتوان انتظار داشت که حکومت ترامپ در دوره ریاستیاش که اغلب سیاستهای خاورمیانهای را با سعودی و خانواده سلمان گره زده است و یک منطق ویژه از تجاریسازی سیاست خارجی را از خود نشان میدهد، تنش در مناسبات آمریکا و ترکیه به نقطه قابل اعتمادی دست یابد.
به همین دلیل آمریکا و ترامپ که قصد داشت از شمال و شرق سوریه خارج شود یا حضورش را کاهش دهد، بهدلیل رویکردهای استانبول و اردوغان در قبال شمال سوریه و کردهای آن و عدم تضمین برای عدم برخورد با کردها، مجبور به باقی ماندن در سوریه شده است که با برنامهریزی ترامپ تطبیق ندارد و لذا بر دامنه چالش آمریکا و ترکیه میافزاید. شوک اخیر به اردوغان در خلال انتخابات شهرداریها فشار به بخش سرمایههای مالی که به سقوط لیر ترکیه منجر شده، نمادی از این تنش فزاینده است، ولی اردوغان که در مقابل آمریکا آسیبپذیر است، بخشی از سیاستهای خود را که میتوانست قسمتی از حیاط خلوت ایران برای دور زدن تحریمها باشد، نادیده گرفته و حالا انتظار ثباتسازی آمریکا در اقتصاد ترکیه را دارد.
انتهای پیام/ 112