به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، دختر شهید منصور عباسی از شهدای مدافع حرم در دستنوشتهای به قصه شهید مجید قربانخانی و شباهتش با داستان پدر شهیدش اشاره کرده و نوشته است:
وقتی قصه مجید بربری را سه سال پیش خواندم، خب آن زمان پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمان افتادم. جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت اما لوتی بود و غیرتی، پدر من، به خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری.
منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس میرفت و خوراک و پوشاک و سیگار برای فروش میآورد تا اینکه برادرش در آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید و منصور فری متحول شد. طبق وصیت برادر، پدر وارد جبههها و سپس ملحق به سپاه پاسداران شد.
منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سالها بنگاه املاک داشت. مجید بربری ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدند.
شاید خیلیها دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشند، شغلی است بسیار خطرناک که ممکن است با کمترین بیتوجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا میشود بسیار زیاد است، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و ... که در این شغل وجود دارد شرایط را به گونهای میکند که سخت میتوان از این شغل پاک و سالم بیرون آمد. هنر این است که در بستر گناه باشی و آلود نشوی.
منصور عباسی در بنگاه املاک فقط با مردم معامله نمیکرد بلکه با خدا معامله میکرد، فقط در حال خرید و فروش خانه در دنیا نبود، به دنبال خرید مسکنی در بهشت بود. اگر کسی به خاطر قرض و بدهی قصد فروش خانه را داشت تمام تلاشش را میکرد تا کمک کند، بدهی پرداخت بشود و خانه به دوش نشود، اگر کسی خانه میخرید از طرفین معامله کمیسیون را طبق قانون دریافت نمیکرد بلکه طبق رضایت طرفین دریافت میکرد، او امین اموال مردم بود.
فقط بنگاه املاک نبود، به گفته مردم بنگاه خیریه بود. جهزیه عروس آماده میکرد، گرفتاریهای خانوادگی رو حل و فصل میکرد، قرض مردم را ادا میکرد، بعد از شهادت، خیلیها آمدند و گفتند آقای عباسی تا 2 سال، سه سال، کرایه منزل ما را پرداخت میکرد، به تعبیر مقام معظم رهبری شهید عباسی حقیقتا معامله گر خوبی بود.
زمانی که سوریه بود، خیلی از مقدس نماها باور نمیکردند عباسی به سوریه رفته باشد و گفته بودند عباسی دائم به دنبال دنیا و کسب درامد است، بعد از بار اول که بابا از سوریه مجروح برگشت به او گفته بودند مگر درامد سوریه بیشتر از املاک بود که به سوریه رفتی؟!
وقتی مجید بربری هم به سوریه رفته بود خیلی ها باور نمیکردند، تا اینکه خبر شهادت منصور فری و مجید بربری، در همه جای شهر پیچید.
او شد حبیب بن مظاهر شهدای مدافع حرم و آن شد حر شهیدان مدافع حرم.
آری، مقدمات شهادت با پوشیدن لباس سپاه و رفتن به سوریه فراهم نمیشود، مقدمات شهادت با غیرت، انصاف، مهربانی و دست گیری از ضعیفان و خدمت به پدر و مادر و خانواده مهیا میشود.
به ریش نیست برادر، به ریشه است...
به قول شاعر:
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
انتهای پیام/ 141