به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از تابناک، تلاش دولت ترامپ برای از بین بردن توانایی ایران در صادرات نفت بر مبنای مفهوم غلطی است که بقیه جهان در خط مشی ایالات متحده حرکت خواهند کرد؛ اما آیا رئیس جمهور دونالد ترامپ واقعا به این فکر کرده که اگر ایران با بستن تنگه هرمز ـ که روز به روز نفت بیشتری از مسیر آن جریان مییابد ـ تلافی جویی کند، چه بلایی بر سر سلامتی اقتصادی جهان میآید؟
فشار دولت ترامپ برای کاهش صادرات نفت ایران به صفر، وارد مرحلهی بحرانی جدیدی شده است. ایالات متحده از تمدید معافیتهایی که شش ماه پیش به هشت کشور از جمله چین، هند، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی و... برای خرید نفت ایران داده بود، سر باز زده است. علاوه بر این، ایالات متحده حاضر از پذیرفتن یک دوره «پایانی» که در آن کشورهای متضرر بتوانند به تدریج خود را از منابع انرژی ایران دور کنند، نیز امتناع کرد. این بدان معناست که از یکم ماه میهر کشوری که از ایران نفت خریداری کند، تحت مجازات ایالات متحده قرار خواهد گرفت.
ایران نیز طبق معمول به تصمیم آمریکا مبنی بر عدم تمدید مجدد معافیتهای صادرات نفت پاسخ داده است و دریاسالار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروهای دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در 23 آوریل هشدار داد که اگر منافع ایران در تنگه هرمز که طبق قوانین بین المللی یک آبراه بین المللی است، انکار شود، ما این تنگه را خواهیم بست.
روز بعد، 24 آوریل، این تهدید، توسط جواد ظریف، وزیر خارجه ایران تشریح شد که بیان کرد: کشتیها میتوانند از طریق تنگه هرمز عبور کنند، اگر ایالات متحده قصد ادامه رعایت قوانین تعامل، قوانین بازی، کانالهای ارتباطی و پروتکلهای غالب را داشته باشد، به رغم این واقعیت که ما حضور ایالات متحده در خلیج فارس را ذاتا بی ثبات کننده میدانیم، قصد نداریم اقداماتی علیه آمریکا انجام دهیم؛ البته تا الان.
تنگه هرمز یکی از بحرانیترین خطوط دریایی در جهان است که روزانه حدود 18.5 میلیون بشکه تولیدات نفت خالص و تصفیه شده را به سراسر دنیا منتقل میکند؛ تقریبا معادل 20 درصد از کل نفت تولید شده در جهان.
در میان تحلیلگران انرژی، توافق کلی وجود دارد که هر گونه بسته شدن تنگه هرمز منجر به عواقب فاجعه بار برای اقتصاد جهانی خواهد شد. مشخص نیست که آیا ایران در مورد تهدید بستن آن جدی است یا نه؟!
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، در ماه ژوئیه 2018، پس از تصمیم دولت ترامپ برای خروج از توافق هستهای ایران (برنامه جامع اقدام مشترک، یا JCPOA)، تهدید کرد که ایران تنگهها را برای مقابله با تحریمهای جدید اقتصادی ایالات متحده خواهد بست؛ اما خونسردی غالب شد و ایران به دنبال راه دیپلماتیک افتاد و با سایر امضاکنندگان برجام همکاری کرد تا راههایی برای دور زدن تحریمهای ایالات متحده پیدا کند.
در زمان مناسب برای مداخله، تلاشهای ایران برای ایجاد یک راه حل دیپلماتیک، از بین رفته است، زیرا اروپا قادر نیست و یا تمایل ندارد یک جایگزین معنادار برای سیستم جامعه ارتباطات مالی بین المللی بین بانک جهانی (SWIFT)، که یک شبکه مالی مستقر در بلژیک، برای نقل و انتقالات مالی بین مرزی برای بیش از 11 هزار مؤسسه مالی در بیش از 200 کشور و از سراسر جهان است، ایجاد کند. از آنجا که هیأت مدیره SWIFT شامل مدیرانی از بانکهای ایالات متحده است، قانون فدرال اجازه میدهد تا دولت ایالات متحده بانکها و تنظیم کنندههایی را که در نقض قانونهای ایالات متحده عمل میکنند، مجازات کند. به این ترتیب، هر گونه معامله مالی که شامل ایران یا هر نهاد دیگری تحت تحریم ایالات متحده شود، باعث میشود تا تحریمهای ثانویه بر شخص یا نهاد تسهیل کننده معامله اعمال شود.
ایران سابقه دور زدن تحریمهای آمریکا را دارد و در حالی که هدف قرار گرفتن صادرات نفت ایران توسط دولت ترامپ به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران لطمه میزند، همچنان با اعتماد به نفس میتواند به فروش نفت به مقدار کافی ادامه دهد تا بتواند اقتصاد خود را در جریان نگاه دارد. رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله علی خامنهای، در سخنرانی اخیر اعلام کرد که تلاش آمریکا برای جلوگیری از فروش نفت ایران شکست خواهد خورد. آیت الله خامنهای گفت: جمهوری اسلامی ایران هر مقدار نفتی را که نیاز داشته باشد و بخواهد، صادر خواهد کرد.
با این حال تفاوت عمده بین سال 2018 و امروز وجود دارد. تصمیم اخیر دولت ترامپ برای اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) به عنوان یک سازمان تروریستی، مسأله فروش نفت ایران و واکنش آمریکا را در پاسخ به این مسأله پیچیده کرده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدت هاست که تحت تحریمهای ایالات متحده قرار گرفته است. در سال 2012، وزارت خزانه داری ایالات متحده، دفتر کنترل داراییهای خارجی (OFAC)، اعلام کرد که شرکت ملی نفت ایران (NIOC) «عامل یا وابسته» سپاه پاسداران بوده و در نتیجه تحت تحریمهای تعریف شده در قانونی «کاهش تهدید ایران و حقوق بشسر سوریه 2012 (ITRSHRA)» قرار دارد. سایر شرکتهای نفتی ایران نیز، از جمله شرکت صنایع پتروشیمی کرمانشاه، شرکت پتروشیمی پردیس، شرکت توسعه نفت و گاز پارسیان و پتروشیمی شیراز، در ارتباط با سپاه عنوان شدند.
در حالی که در سال 2012 ایالات متحده مصمم بود که اطلاعات کافی برای اتصال شرکت ملی نفتکش ایران (NITC) به عنوان وابسته به سپاه پاسداران وجود دارد، تحت نظام تحریم کنونی در سال 2018 خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران (IRISL) و NITC به طور کامل در لیست سیاه وارد شدهاند.
با پیوند بخش عمدهای از ظرفیت صادرات نفت ایران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایالات متحده در مواجهه با اعمال «صفر» در فروش نفت ایران، درهای دیگری را به سوی ابزارهایی به جز تحریمهای اقتصادی گشوده است. هر گونه محموله نفتی در حال انتقال ایران به عنوان دارایی یک سازمان تروریستی طبقه بندی میشود، از جمله هر کشتی ایرانی که نفت را حمل میکند.
به همین ترتیب، هر کشتی از هر کشوری که نفت ایران را حمل میکند، میتواند به حمایت مالی از یک سازمان تروریستی طبقه شده و به این ترتیب مورد ممنوعیت، مصادره و یا تخریب شود. این تمایزی است که جهان در هنگام ارزیابی تهدیدهای فعلی ایران برای بستن تنگه هرمز آن را ندیده است. تحریم نهادهای ایرانی از جمله سپاه یک چیز است - ایران به لحاظ تاریخی به اندازه کافی راه برای شکست چنین تلاشهایی یافته است. اما اگر دولت ایالات متحد اقدامات فیزیکی در ممانعت از توانایی ایران در حمل و نقل نفت ایجاد کند، موضوع کاملا متفاوت است. این امر یک خط قرمز برای ایران خواهد بود و همچنین یک جرقه برای آن که تمام حمل و نقل دریایی از طریق تنگه هرمز را خاتمه دهد.
تا کنون ایالات متحده هیچ گونه تمایل به تقابل فیزیکی با دریانوردی ایران نشان نداده است. در واقع، آنگونه که فرمانده کل ارتش ایران، محمد باقری، اخیرا به خبرنگاران گفت: کشتیهای دریایی و تجاری ایالات متحده که از تنگه هرمز عبور میکنند، همچنان به پرسشهای ارسال شده توسط نیروهای دریایی سپاه پاسداران که مسئول تأمین بخشی از آبراههای استراتژیک ایران هستند پاسخ میدهند - یک واقعیت عجیب با توجه به اینکه سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی تعیین شده است، یعنی نیروی دریایی ایالات متحده آزادانه با تروریستها ارتباط برقرار میکند و با آنها هماهنگ است.
باقری اعلام کرد: همانطور که نفت و کالاهای کشورهای دیگر از طریق تنگه هرمز عبور میکند، محمولات ما نیز از این طریق منتقل میشود، اگر نفت خام ما از طریق تنگه هرمز عبور نکند، نفت خام دیگران نیر عبور نخواهد کرد. باقری در تشریح این امر گفته: این به آن معنی نیست که ما قصد داریم تنگه هرمز را ببندیم. ما تا زمانی که اعمال خصمانه دشمنان ما گزینه دیگری به ما ندهد قصد نداریم تنگه را تعطیل کنیم. اما در چنان روزی کاملا قادر به بستن آن خواهیم بود.
چالش اصلی زمانی رخ خواهد داد که تلاش ایالات متحده برای رساندن صادرات نفت ایران به صفر شکست بخورد - و اکثر ناظران بر این باورند که این اتفاق خواهد افتاد. جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، بیان کرده که «ایران دارای یک مدرک دکترا در دور زدن تحریم هاست» و پیشینه تاریخی حرف او را تأیید میکند. اگر ثابت شود دولت ترامپ قادر به تعطیل کردن توانایی ایران برای فروش نفت از طریق تحریمها نیست و نتواند آن چیزی را که «فعالیتهای شوم» ایران در خاورمیانه توصیف میکند متوقف سازد، فشار بیشتری را برای انجام کاری موثر - هر کاری- برای رسیدن به اهداف سیاستهای تعیین شده، احساس خواهد کرد، به ویژه در طول مسیر انتخابات ریاست جمهوری سال 2020، که در آن دولت ترامپ هرگز نمیخواهد خوراکی به دست مخالفان سیاسی خود بدهد.
از آنجایی که هر گونه تلاش برای محدود کردن یا توقف حمل و نقل از طریق تنگه هرمز به وضوح به عنوان یک اقدام تحریک آمیز توجیه کننده مداخله نظامی دیده میشود، بسیار نامحتمل است که ایران در این زمینه اقدامات جدی انجام دهد. در عوض، ایران به احتمال زیاد به دنبال افزایش تدریجی محدودیتهایی خواهد بود که مبنای تفسیر قانونی آن از کنوانسیون حقوق دریای 1982 سازمان ملل متحد است، که به ایران برای کنترل «آبهای مرزی» به گستردگی حداکثر 12 مایل دریایی فراتر از خط ساحلی خود مجوز میدهد. هر کشتی که از مسیرهای شمال و شرق از تنگه هرمز برای دسترسی به خلیج فارس استفاده میکند، باید از طریق آبهای داخلی ایران عبور کند.
بر اساس این کنوانسیون، ایران مجاز است تا مانع از ترانزیت آزاد برای کشورهایی مانند ایالات متحده که کنوانسیون را تصویب نکردهاند، شود. اگر ایالات متحده مانع حمل و نقل دریایی ایران شامل محمولات نفتی شود، به احتمال زیاد ایران تنگه هرمز را به روی دریانوردی ایالات متحده، با اشاره به کنوانسیون 1982 به عنوان توجیهی برای آن، خواهد بست. ایالات متحده یا مجبور به عقب نشینی است (که بعید است) و یا مجبور به استفاده از نیروی نظامی میشود، که در نهایت این کشور را در چشم حقوق بین المللی به عنوان متجاوز تعیین میکند.
بحث نظامی در مورد توانایی ایران برای بستن تنگه هرمز و توانایی ایالات متحده برای پاسخ دادن به چنین تهدیدی مشخص نیست - هیچ شرکت بیمه هیچ تانکر نفتی را که خواهان رفت و آمد در آبهای مورد مناقشه است را پوشش نخواهد داد. تأثیر اقتصادی هرگونه بسته شدن تنگه، فاجعه بار و پایدار خواهد بود. حتی اگر ایالات متحده در یک درگیری نظامی بر تنگه هرمز مسلط شود ـ ومشخص نیست آیا کار را بکند یا نه ـ. هر پیروزی ذاتا عبث خواهد بود، چرا که ایالات متحده سلامت اقتصاد ملی خود و بقیه جهان را، قربانی غرور و گستاخی کرده است که نمیتواند منافع ملی را به نحوی معنادار پیش برد.
انتهای پیام/ 112