به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از جوان آنلاین، این روزها متأسفانه از اردوگاه اصلاحات نغمههای شوم بزرگنمایی خطر جنگ و آمریکاهراسی بهگوش میرسد و برخی شخصیتها و رسانههای این اردوگاه به اشکال مختلف در کوره خطر جنگ و آمریکاهراسی میدمند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۲۲ مردادماه سال گذشته با پیشبینی وضع حاضر فرمودند: «دو کلمه در این باره به مردم بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره (هم) نخواهیم کرد.»
در اینکه آمریکا توان مواجهه مستقیم با ایران (بلکه با کشورهای بسیار ضعیف جهان) را ندارد تردیدی وجود ندارد. مرور اجمالی بر منازعات و جنگهای ۴۰ سال اخیر به خوبی نشان میدهد که آمریکا در هیچ جنگی (حتی جنگ افغانستان که به بهانه مبارزه با تروریسم بود) به صورت مستقیم وارد نشده و یا از مدل جنگ نیابتی استفاده و یا با ایجاد یک اتحاد از دهها کشور مبادرت به جنگ کرده است. شرایط موجود در منطقه و جهان از یکسو و مشکلات و بحرانهای داخلی و بینالمللی آمریکا از سوی دیگر امکان ایجاد اتحاد و یا جنگ نیابتی را بهطور مطلق از آمریکا سلب کردهاست.
هیچ عقل سلیمی نمیتواند این سخن ترامپ را نادیده بگیرد که صراحتاً میگوید: «ما هفت تریلیون دلار در خاورمیانه (غرب آسیا) هزینه کردهایم، اما امروز ارتش ما نتوانسته شرایط را برای یک سفر آشکار به منطقه فراهم کند و باید (مانند دزدان) مخفیانه و شبانه به عراق سفر کنیم». هیچ ذهن کاوشگر در حوزه آسیب پذیری آمریکا نمیتواند این حقیقت مسلم را رد کند که رهبر معظم انقلاب اسلامی کمتر از یکسال پیش مورد تأکید قرار دادهاند: «امریکاییها هم جنگ را شروع نمیکنند، برای اینکه گمان میکنم امریکاییها هم میدانند که اگر جنگی را اینجا شروع کنند، صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد.»
هر چشم بصیری میبیند که آمریکا بهطور مطلق هژمون خود را از دست داده و با روی کار آمدن ترامپ دوران انزوا را طی میکند و فقط دیوانهوار ادای دونکیشوت را در آورده و هل من مبارز میطلبد و صد البته فرق ترامپ با دونکیشوت این است که ترامپ بهعکس دونکیشوت خودش هم خوب میداند که حنایش رنگ باخته و سکهاش خریدار ندارد. در بهترین حالت ممکن، آمریکاییها ناچارند روی دیوار کج و رو به سقوط رژیم سعودی حاکم بر حجاز یادگاری بنویسند که این رژیم نیز کابوس نابودی را هر شب و روز مرور میکند. این در حالی است که بهعکس امریکا، توان پاسخ نیابتی ایران در کل منطقه توسط محور مقاومت به شدت بالا و غیرقابل قیاس با آمریکا است.
به اتفاق نامیمون و نامبارکی که در داخل کشور رخ داده و متأسفانه به پیشبرد اهداف آمریکا و فروپاشی ادراکی کمک میشود از دو زاویه میتوان نگاه کرد: یکی از زاویه آمریکا و دیگری از زاویه داخلی. با توجه به آنچه که به اشاره در باره ناتوانی آمریکا بیان شد دو فرضیه پیشروی امریکاییها وجود دارد اول اینکه آنها مطلقاً قصد ورود به جنگ را ندارند و بیشتر مایلند با ترساندن مردم ایران، جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره بکشانند و از آنجا که بارها و بارها با سد ارادههای آهنین ملت ایران برخورد کردهاند ابتدا باید از طریق عوامل داخلی خود و برخی بازی خوردهها در کنار مرعوبین غرب، سستکمربندها و... دوگانه «جنگ/مذاکره» را در ایران فراگیر کنند و سرانجام نظام اسلامی در برابر مطالبه عمومی مجبور به تمکین از بازی شیطانی آمریکا شود و مجدداً همان بلایی را تجربه کند که در برجام خسارت محض تجربه کردهاست. فرض دوم این است که در صورتی که جنگهراسی و امریکاهراسی منتج به فروپاشی ادراکی و ظهور و بروز نافرمانیهای مدنی و اغتشاشات و... شود در آن صورت بیمیل نخواهند بود که با احتیاط فراوان طرح سوریزه کردن ایران را دنبال کنند.
و اما از نگاه داخلی میتوان گفت: اصلاحطلبان با توجه به طیف نامتجانسی که دارند اهداف متعددی را از تعقیب کردن آمریکاهراسی نظیر: «دادن آدرس عوضی به مردم و فرار از پاسخ»، «دلبستگی به آمریکا و پادویی»، «تلاش برای جلب نظر و اقبال مردم»، «زمینهسازی برای جلب رأی مردم در انتخابات پیشرو» و... دنبال میکنند. اصلاحطلبان بهتر از هر کسی به ناتوانی آمریکا در برخورد با ایران واقفند، اما در یک جمعبندی درون حزبی به صحنه حاضر بهعنوان یک فرصت طلایی برای رفو کردن گذشته خود مینگرند. این در حالی است که نظرسنجیهای صورت گرفته آشکارا نشان میدهد که اکثریت مردم ایران واهمه و ترسی از آمریکا نداشته و تهدیدات شیطان بزرگ را به هیچ وجه جدی نمیگیرند مضافاً بر اینکه اخبار پیدا و پنهان اخیر نشان میدهد که آمریکاییها هم به اندازه اصلاحطلبان ایران موضوع جنگهراسی را جدی نمیدانند.
انتهای پیام/ 112