گفت و گو با نویسنده کتاب مَه در مِه؛

فرمانده جنگ های نامنظم در قاب کتاب/ روایت ماهی که درمه گم شد

شهید رستمی در ابتدای حضورش در جنگ در بخش آموزش جنگ های نامنظم فعالیت داشت زیرا پایش مجروح بود. در آن زمان به دلیل شرایط موجود دوره های آموزشی رزمندگان یک هفته و گاهی حتی پنج روز بود.
کد خبر: ۳۴۶۳
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۳ - 25September 2013

فرمانده جنگ های نامنظم در قاب کتاب/ روایت ماهی که درمه گم شد

خبرگزاری دفاع مقدس: "مه در مه" روایتی است از زندگی یکی از فرماندهان جنگهای نامنظم، یار و همرزم شهید مصطفی چمران که تلاش دارد بخش مهمی از لایه های پنهان هشت سال جنگ تحمیلی و زحماتی را که دلیرمردان این مرز و بوم زیر باران گلوله و آتش متحمل شدند به تصویر بکشد.

قصه رشادت های رزمندگان اسلام در جنگ های نامنظم اما قصه خط شکنانی است که عرصه را برای حضور دیگر رزمندگان مهیا می کردند. شهید «ایرج رستمی» مسئول عملیات ستاد جنگ های نامنظم شیر بیشه یکی از این فرماندهان دلیر است که روایت لحظه های ناب زندگی اش در قاب داستان دنیایی دیگر را پیش چشم شما به تصویر می کشد.

هفته دفاع مقدس و رونمایی از کتاب مه در مه اما فرصت مغتنمی است تا به سراغ «محبوبه معراجی پور» نویسنده روایت زندگی شهید رستمی برویم و درباره این شهید بزرگوار با نویسنده این کتاب به گفتگو بنشینیم.


*چه شد که شما برای نوشتن زندگی نامه شهید رستمی انتخاب شدید؟


من نویسنده هستم و رمان "چایخانه" یکی از آثار پر مخاطبی است که موفق به خلق آن شدم. اما وقتی پیشنهاد نوشتن این کتاب به من شد اطلاعات چندانی در رابطه با این شهید بزرگوار و حتی جنگ های نامنظم نداشتم. به همین خاطر قرار شد تا به مراسم بزرگداشت فرماندهان جنگ های نامنظم بروم و در آنجا با چند تن از همرزمان شهید و همسر وی آشنا شدم و به این ترتیب تحقیات من برای تهیه این زندگی نامه آغاز شد.


*چقدر زمان گذاشتید تا بتوانید اطلاعات و مدارک لازم برای کار را جمع آوری کنید؟


برای این کار پنج ماه را به صورت شبانه روز وقت گذاشتم. در مواردی بود که بن بست می خوردم و افراد مورد نظرم را پیدا نمی کردم یا آنها حاضر به همکاری نبودند. این وقت ها به خود شهید متوسل می شدم و از خودش کمک می خواستم.


در یکی از همین موارد بود که «فریدون گنجور» یکی از خبرنگارانی که در دوره دفاع مقدس همراه با این شهید حضور داشت، فابل کتابی را که از عکس ها و خاطرات و اطلاعات خودش از این شهید بود در اختیارم گذاشت. با وجود این فقط 40 درصد از آنچه مد نظرم بود را از این کتاب بدست آوردم  و برای تکمیل مطالب با خود ایشان و همچنین همرزمان شهید مصاحبه های متعددی داشتم. در نهایت هم که کتاب آماده شد، چند تن از همرزمان شهید به خصوص آقای نخستین برای تصحیح وقایع و خاطرات به من بسیار کمک کردند و مه در مه منتشر شد.


*خانم معراجی! خود شما چقدر با جنگ های نامنظم آشنایی داشتید؟


قبل از نوشتن کتاب من هیچ اطلاعاتی در خصوص جنگ های نامنظم نداشتم اما با شروع تحقیقاتم متوجه شدم این شیوه از جنگ ها بسیار منظم است و بر ارکانی همچون شناسایی، تدارکات، آموزش استوار است. شهید رستمی هم در ابتدای حضورش در جنگ در بخش آموزش جنگ های نامنظم فعالیت داشت زیرا پایش مجروح بود. در آن زمان به دلیل شرایط موجود دوره های آموزشی رزمندگان یک هفته و گاهی حتی پنج روز بود. شهید رستمی اما با وجود مجروحیت گاهی وقت ها برای شناسایی منطقه می رفت.


*به عنوان نویسنده این کتاب و کسی که پنج ماه با شهید رستمی و خاطراتش زندگی کرده اید، کدام بخش از شخصیت این شهید برای شما جذاب تر است؟


نظم و انضباط، غیرت و شجاعت وی مرا مجذوب خود کرد. جالب تر از همه اینکه وی از ارتش حقوق نمی گرفت و با حقوق معلمی همسرش زندگی می گذراندند.


*سابقه آشنایی شهید رستمی با شهید چمران به کی باز می گردد؟


شهید رستمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی، از سوی ارتش به کردستان اعزام شد و در آن جا با شهید چمران آشنا میشود.


*ماجرای شهید رستمی چگونه و در چه عملیاتی وی آسمانی شد؟


بامداد 31 خرداد 1360 بود که شهید رستمی و گروهی از همرزمان برای انجام عملیات پاکسازی در منطقه دهلاویه حضور داشتند. شرایط سختی در آن زمان حاکم بود و مهمات لازم به گروه نرسیده بود. شهید چمران هم برای رایزنی و گرفتن امکانات به تهران رفته بودند. در لحظه های آخر با وجودی که کار بر رزمندگان سخت شده بود اما  شهید رستمی می گوید اگر مهمات به من برسد تا یک ربع دیگر منطقه را آزاد می کنیم. اما در همین لحظات و با شدت گرفتن درگیری ها میان نیروهای بعثی و رزمندگان خودی، شهید رستمی یار شهید چمران با اصابت گلوله ای به شهادت می رسد.


*ظاهرا شهید چمران نیز به فاصله کوتاهی از شهادت شهید رستمی به شهادت می رسد درست است؟


شهید «چمران» پس از اطلاع از این موضوع سریع در مورد شهید «ایرج رستمی» گفت: خدا «رستمی» را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد که این دوری زیاد طول نکشید و «چمران» در همان محل شهادت شهید «ایرج رستمی» با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح شد و حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار