گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ؛ بحث داغ این روزهای ایران، در محافل دوست و دشمن انقلاب، تهدیدات به ظاهر جدی شده جنگطلبان آمریکایی است. بحثی که به نظر نگارنده، پیش از آنکه نظامی یا سیاسی باشد، یک بحث فرهنگی جدی است که قرار است ماحصل چند دهه تهاجم فرهنگی دشمن را برایشان دستچین کند.
آنچه که غیر قابل انکار است، دشمنی جبهه غرب دنیا با انقلاب اسلامی است که هر بار به شکلی خود را نشان میدهد. اما چرا بحث حمله نظامی منتفی است و بحث جنگ فرهنگی با ابزارآلات اقتصادی مطرح است؟ در ادامه به آن می پردازیم.
در سالهای اخیر به دلیل راه اشتباه و مسیر غلطی که ملت و دولت ایران در پیش گرفتند و بعضا خوشخیالانه دل به تعهد نداشته دشمن بستند، این توهم را در دشمنان تقویت کرد که میشود روی ترس عدهای از مرگ حساب کرد، تا کل ملت ایران را به خودکشی واداشت، چرا که سالهاست دشمنان توسط مزدوران فرهنگی خود در داخل و خارج با تخریب و تخطئه تفکر مقاومت و ایستادگی در برابر زور، آن هم با شعارهای دلفریب و گولزنک مثل «تعامل با دنیا»، «صلح برای همه»، «تقبیح طلب مرگ برای مستکبران و زورگویان» و شعارهایی از این دست، به خیال باطلشان توانستهاند از ملت ایران یک مشت انسان سست اراده و تو سریخور تربیت کنند تا در بزنگاه دلخواهشان، بر آنان استیلا یابند؛ البته در این میان و در کارزار جنگ روانی و رسانهای علیه ملت و دولتمان، یادمان رفت که ما همان ملتی هستیم که به فرموده امام خمینی (ره) اگر دشمن ما را حصر اقتصادی کند، ملت رمضانیم و اگر حمله نظامی پیش گیرد، ملت عاشوراییم.
قطعا آمریکا که به اقرار آمار و ارقام، قهرمان جنگهای نابرابر و مواجهه با حریفان کمرشکسته و بیپشت و مشت بوده، هرگز ایران را با آنان فتوحات پوشالی خود مقایسه نمیکند تا جان سربازانش را به خطر اندازد، آن هم وقتی که در یک رزمایش! و شبیهسازی جنگ با ایران، فقط در روز اول، پیشبینی شد 20 هزار کشته روی دستش بماند، از این رو ادامه رزمایش را منتفی کرد، لذا قبل از لشکرکشی، با کمک مزدوران داخلی خود، القای ترس و ناامیدی از رویارویی با خود را در میان ملتها پیش میگیرد تا بعد از فتح دلها، بر سرزمینهایشان چیره شود.
بنا بر این برای رد احتمال جنگ نظامی، از پالسهای عاجزانه و کرنشگرانه عقلای یانکی که بگذریم، باید به خودمان رجوع کنیم که چه کردهایم که دشمن را هوایی کرده. از سهم سیاستهای دولت هم که بگذریم، ما ملت باید حدیث نفس کنیم که چرا اوایل انقلاب که در موضع ضعف مالی و نظامی بودیم، آمریکا با سوءاستفاده از جنگ عراق، کارمان را یک سره نکرد، اما امروز به خود جرات داده تا با اعزام روتین یک ناو پکیده و زهوار دررفته، کیان ملی ما را به آزمون بگذارد و با تبختر منتظر تماس عاجزانه ما بنشیند!
اعلام جنگ امروز آمریکا بیشباهت با قپی در کردن عثمانیها در جنگ با ایران قدیم نیست. همان توپ معروفی که فقط با ایجاد صدای بلند شلیک، ترس و وحشت در دلها میانداخت که البته حنایش برای ملت بیرنگ شد. اینکه امروز رسانههای مرعوب غرب و یا کانالهای رنگارنگ داخلی و خارجی با تیتر کردن و بزرگ کردن تهدیدات دشمن، ما را از خود واقعیمان دور کرده و ترس در دلمان میکارند، همهاش تقصیر دولت و سیاستهایش نیست، بلکه 50 درصد کار، به برخی از ما ملت برمیگردد که با تاثیر پذیرفتن از جنگ روانی دشمن، اجازه میدهیم ما را بترسانند. همان ترسی که بازار اقتصاد ما را به چالش کشید و اجازه داد تا دشمن از فقر فرهنگ اقتصادی ما نهایت سوءاستفاده را کرده و بازارمان را متشنج کند.
قطعا روی این سخن با شیردلانی که هر بار نظام اسلامی با همه کاستیها و بیمهریهای مسئولانش که در حقشان روا داشته اما در مواقع خطر جوانانشان را سپر بلا کردند، نیست. همانها که علیرغم اختلافات سیاسی و یا حتی مذهبی با رای 70 درصدی خود، امثال امیرعباس فخرآور را روسیاهتر کرده و در نظرسنجی وی اعلام کردند که اگر جنگ شود فرزندانشان را به جبهه میفرستند. همانها که هنوز پیکر جوانانشان از جبهههای جنوب برنگشته، نوه و نتیجههایشان را جوشنپوش، آماده نبرد، تربیت کردهاند.
ایران اسلامی، هر چه جلوتر میرود به مراجعه به فرهنگ دیرین خود بیشتر نیاز دارد. فرهنگی که فقط با کاوه و آرشش میتواند پشت دشمن را به خاک بمالد، چه برسد که به امثال شهدای دفاع مقدس بخواهد اقتدا کند. لذا باید خود را دوباره بشناسیم و با اقتدار و تقابل با مرعوبین غرب، به همه بفهمانیم که ما بچه نیستیم تا از سر ترس از دشمن، به خواستههای زورگویانه او تن دهیم.
انتهای پیام/ 112