گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ ماه مبارک رمضان برای رسانه ملی فرصتی جهت عرضاندام است تا با همه توانش به جذب مخاطب اقدام کند. بیش از سه دهه از تولید آثار مناسبتی در تلویزیون میگذرد، با این حال هر سال با پخش یک سریال در ایام محرم، رمضان، ایام دفاع مقدس و دهه فجر گویا تازه روی پله اول ایستاده است و با آزمون و خطا پیش میرود.
هنوز مخاطب دهه 90، به مثابه مخاطبانی در نظر گرفته میشوند که تازه با جعبه جادویی آشنا شدهاند و قرار است با هر چیزی شیفته و مفتون آن شوند. اگر به تعبیر امام راحل صدا و سیما دانشگاه است، باید پرسید چرا این دانشگاه در برنامههای خود بازنگری نمیکند تا همسطح مخاطبان خود رشد کند ـ بگذریم از اینکه باید از آنها جلوتر و کانون آگاهیبخشی بین قاطبه مردم باشد.
پیش از هر چیز باید بدانیم که مناسبتهای ملی و مذهبی ما از عمقی ریشهدار برخوردارند که نمیتوان نگاه صرف مناسبتی به آنها داشت. این نگاه سبب میشود که همه ابعاد آنها در نظر گرفته نشود و از طرفی آنچه تولید میشود به دلیل سرعت در ساخت و پخش، به اثری باسمهای و سترون تبدیل شود که نه تنها اثربخش نیست بلکه گاهی به ضد خود تبدیل میشود.
مدیران و برنامهسازان، تلویزیون را با منبر اشتباه گرفتهاند در حالی که هر کدام کارکرد ویژه خود را دارند. اگر روحانی معممی روی منبر به صراحت از امر به معروف و نهی از منکر صحبت میکند و مستمع را هم با هنر سخنوری خود جذب میکند به دلیل ذات این رسانه ـ منبر ـ است. اما همین مستمع وقتی در خانه خود به عنوان مخاطب مقابل تلویزیون مینشیند انتظار ندارد همان حرفها را در سریالها و تلهفیلمها بشنود.
آثار نمایشی، جلوه رسانهای به نام منبر را تغییر میدهند و با روایت داستانی عامه پسند و نه عوامانه مخطبان خود را در مسیری پیش میبرند که همان روحانی معمم روی منبر قرار داده است. اگر رسانه ملی اصرار دارد همان نقش منبر را ایفا کند و برنامهساز در کسوت همان روحانی معمم ظاهر شود حداقل انتظار این است که مخاطب خود را دستکم نگیرد و با کمفروشی و فریب، سعی در جذب مخاطب نکند.
سریال «برادر جان» به نویسندگی «سعید نعمتالله» و کارگردانی «محمدرضا آهنج» که از شبکه سوم سیما پخش میشود دقیقا همین رویه را دارد. «برادر جان» ابدا فاقد داستان و شخصیت است و نویسنده با اهانت آشکار به مخاطب خود سعی دارد با دیالوگهای به اصطلاح چکشی و هیستریکی که نویسنده به آن تحمیل کرده بار خود را به منزل برساند. نعمتالله در اغلب سریالهایی که نوشته همین سبک را به کار گرفته است. تعدد کاراکترهای سترون و یک بعدی که حتی به کارتونی از شخصیت هم نزدیک نمیشوند، فوران تنشهای بیدلیل، دیالوگهای ناملموس و نامانوس، بیداستانی و نداشتن پیرنگ مشخص از ویژگیهای منحصر بفرد آثار نعمتالله است که خوشبختانه کپیرایت این سبک در انحصار خود نعمتالله است و کسی آن را مورد تقلید قرار نداده است.
حدود 20 قسمت از پخش این سریال گذشته اما هنوز حرف حساب «برادر جان» مشخص نیست. وقتی این سریال حرف حسابی ندارد مشخص است که فرجام «برادر جان» نیز به جایی نخواهد رسید. مهمترین مسالهای که در این سریال تا کنون مطرح شده مساله «حلال و حرام» است که مدام و بدون دلیل از زبان کاراکترها میشنویم. بدون اینکه چنین مسالهای تفسیری در نهاد خود داشته باشد تا بواسطه آن مخاطب را وادار به تفکر کند. مخاطبی که در طول پخش هر قسمت سعی دارد بفهمد بازیگران چه میگویند و بر فرض درک دیالوگها باید آنها را به واسطه دایره لغاتش معنا کند، دیگر فرصتی برای فهم داستان ـ اگر داستانی وجود داشته باشد ـ و همراه شدن با پیام آن نخواهد داشت.
هنر دیالوگنویسی اصلا ارتباطی به واورنهنویسی و نگارش جملاتی ندارند که دچار اعوجاج شدهاند. بزرگانی در رسانه ملی متن سریال نوشتهاند که هم بر ادبیات فارسی تسلط دارند، هم بر هنر درامنویسی؛ این هنرمندان خود را به عموم مخاطبانشان نزدیک کردهاند و با زبان و درک آنها دیالوگ نوشتهاند اما همه سعی خود را نیز کردهاند که در دام عوامزدگی نیافتدند. «داوود میرباقری»، «امرالله احمدجو»، «علی حاتمی»، «بهمن زرینپور»، «کیانوش عیاری» و «حسن فتحی» از جمله این هنرمندان هستند که با وجود اینکه آثارشان شباهتی به هم ندارند اما در قله ایستادهاند.
در آثاری که از این عزیزان دیدهایم آنچه بیشتر از هر چیز جلوه میکند، شخصیت است. وقتی شخصیت درست طراحی شده باشد قطعا داستان و دیالوگ و دیگر ابزار درامنویسی رنگ میگیرند. اینکه چرا از این نامها یاد نمیگیریم معضل بزرگی است که دست به گریبان جامعه هنری ماست و از قضا معلوم نیست کی آن را رها خواهد کرد تا رسانه ملی نفسی بکشد.
«برادر جان» مثلا قرار است در تقبیح زیادهخواهی باشد و رعایت حلال و حرام، اما این پیام یک لایه به دلیل نداشتن عمق راه به جایی نمیبرد و بر مخاطب خود نیز تاثیری نخواهد داشت. وجود نویسندگان متعدد و مستعدی که قصد ورود به فضای کار هنری دارند و مدیران و برنامه سازان به دلایل متعدد اجازه ورود به آنها را نمیدهند و همه چیز در انحصار عدهای مشخص است. ماحصلی جز این ندارد که مخاطب قدرت انتخاب نداشته باشد و هر سال مجبور باشد اثر عدهای خاص را مشاهد کند که گویا قرار نیست راه را برای دیگران باز کنند. رسانه ملی برای عبور از این اتمسفر که آیندهاش را تهدید میکند باید فرصتی برای تازه نفسها باز کند.
انتهای پیام/ 161