به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از الف، نام امیرالمومنین در قاموس تمام شیعیان و آزادیخواهان با منویات ایشان در حوزه حکومتداری و توصیههایشان نسبت به مسئولان گره خورده است. تا جایی که وقتی از خلافت و حکومت اسلامی حرف میزنیم همه به سخنان امیرالمومنین رجوع میکنند و حکومت حضرت علی علیه السلام را بدون شک یکی از دورانهایی میدانند که اگرچه کوتاه بود، اما ایشان سعی کرد احکام الهی را به نحو احسن پیاده کند.
خلافت ۱۵ ساله ایشان اگرچه بعد از ۲۳ سال خانه نشینی انجام شد، اما برخورد ایشان با مفسدان و کسانی که به ناحق صاحب مال و جاه شده بودند، باعث شد که مخالفان و منتقدان زیادی داشته باشند چراکه حضرت علی در تلاش بودند که تمدن نوینی را که پیامبر ایجاد کرده و متوقف مانده بود ادامه دهد.
از حکومت ایشان بسیار شنیدهایم، اما این بار به صورت جزئیتر با محمدحسین رجبیدوانی، پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام وارد گفتوگو شدیم تا حکومتداری از نگاه امیرالمومنین را از زبان ایشان بشنویم. مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
با عرض سلام و احترام از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک رمضان و عرض تسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع)، نظرتان را درباره سیاست خارجی و روابط حکومت امیرالمومنین (ع) با کشورهای اطراف و همسایه بفرمایید؟
رجبی دوانی: هنگامی که امیرالمومنین (ع) به خلافت رسید، کشور اسلام بزرگترین قدرت جهان آن موقع بود چراکه قلمروی حضرت از شرق به چین و کشورهای آسیای مرکزی و هند و از شمال به منطقه خزرها، از غرب به امپراتوری روم و شمال آفریقا و از جنوب به اقیانوس هند میرسید.
البته در منطقه غرب، حکومت منطقه شامات وجود داشت که معاویه که زمان خلفای پیشین فرمانده منطقه بود، توسط حضرت علی (ع) عزل شد، اما کنارهگیری نکرد لذا حضرت مستقیم با امپراطوری روم در تعامل نبود.
امیرالمومنین (ع) گسترش اسلام را به روش خلفای پیشین قبول نداشت
به طور کلی هیچ گزارشی در ارتباط با روابط بین دولت اسلام با چین و هند و خزرها و مالک ماوراء مصر ذکر نشده است و اگرچه گزارشی نیست، اما با مقایسه دورههای پیشین میتوان به این نتیجه رسید که خلفای پیشین با عنوان و بهانه انتشار اسلام با این کشورها جنگ کردند و فتوحاتی به دست آوردند، اما حضرت امیرالمومنین (ع) انتشار اسلام را به روش نظامی و روش خلفای پیشین هرگز قبول نداشت و اینگونه فتوحات را متوقف کرده بود.
از این جملات میتوان نتیجه گرفت که پیش از خلافت ایشان، مرزها با کشورهای اطراف مرزهای جنگی و در حالت آمادهباش بود، ولی حضرت امیرالمومنین (ع) تخاصمها را برطرف کرده بود و مرزها از یک آرامشی برخوردار بودند؛ بنابراین به نظر میرسد که حضرت علی (ع) با کشورهای اطراف حالت آرامش و صلح برقرار کرده بود و هیچگونه زد و خورد و تخاصمی گزارش نشده است.
ارتباط ایشان با کفار چگونه بود؟
رجبی دوانی: کشورهای اطراف حکومت حضرت علی (ع) همه کافر بودند. برخی ادعا دارند از آنجایی که حضرت علی (ع) با مخالفتهای داخلی دست به گریبان بود و فتنهها و بحرانهای داخلی به ایشان تحمیل شد، لذا آن حضرت با کشورهای اطراف کاری نداشت و جهاد نکرد، اما من بر این باورم که حتی اگر مشکلات داخلی نبود، ایشان با زور نظامی و جنگ هرگز درصدد گسترش اسلام نبودند.
آیا تقابلی بین حکومت ایشان با کشورهای همسایه به وجود آمد؟
رجبی دوانی: با کشورهایی که مستقیم هم مرز قلمرو حکومت ایشان بودند، برخوردی نداشتند، اما با امپراتوری روم که قدرت مهمی بود و از مسلمانان ضربات سختی خورده بود برخورد داشتند. وقتی معاویه دید که حضرت علی (ع) او را از جایگاه کنار زدند، به امپراطوری روم باج داد چرا که در زمان خلفای پیشین شام با روم در جنگ بود، اما وقتی حضرت علی (ع) به خلافت رسید معاویه جنگ با آنها را متوقف کرد و حتی به آنها باج داد تا مرزهای شام با روم آرام باشند که این کشور بتواند با حکومت علی (ع) مواجهه داشته باشد.
اگر حضرت علی (ع) در این دوران قرار بود با کشورهای دیگر ارتباط بگیرند، چگونه این ارتباط را برقرار میکردند؟
رجبی دوانی: با توجه به شناختی که از رسول اکرم (ص) و تعالیم دینی هست، آنها در صدد نجات بشریت و سعادت مردم از راه دعوت بودند. هیچگاه ندیدیم دعوت پیامبر (ص) برای نجات قبائل مردم کافر با زور و خشونت همراه بوده باشد. اما اگر پیامبر حکومتی را به دین دعوت میکرد و طرف مقابل میخواست با زور مقابله کند، ایشان هم با قدرت و برخورد نظامی جواب میداد.
نگاه به سیره پیامبر و حضرت علی (ع) نشان میدهد که آنها هیچگاه آغازگر جنگ نبودند؛ بنابراین باید شرایط بررسی شود. در موقعیت فعلی مسلمانان باید خود را از نظر نیرو و امکانات بسیار قدرتمند کنند که هیچ دشمنی جرات تعرض به آنها را نداشته باشد و وقتی قدرتمند شدند دیگران را به اسلام دعوت کنند و اگر آنها میخواستند در برابر دعوت اسلام با زور و جبر مقابله کنند باید با آنها مقابله شدید داشت.
رفتار متفاوت امیرالمومنین، فاتح خیبر با منتقدان و مخالفان عوام و خواص
جایگاه منتقدان در حکومت حضرت علی (ع) کجا بود؟ و برخورد ایشان چگونه بود؟
رجبی دوانی: منتقدان و به تعبیری مخالفان در زمان ایشان گوناگون بوده و یکدست نبودند و حضرت علی (ع) بسته به نوع مخالفت و انتقاد آنها، رفتاری متفاوت داشت.
گروهی از منتقدان و مخالفان، افرادی ناآگاه و فاقد تحلیل درست و یا فریب خورده بودند که حضرت سعی میکرد با آگاهی دادن و روشنکردن زوایای مورد انتقاد و مخالفت آنها، آنها را هدایت و جذب کنند. مثل گروه خوارج؛ در حالیکه خوارج برای براندازی حکومت حضرت علی (ع) اقدام کرده بودند و برای این امر حتی دست به سلاح برده بودند و در برابر حضرت ۱۲ هزار نفر برای جنگیدن آماده کرده بودند، اما رفتار حضرت علی (ع) با آنها متقاوت بود.
با اینکه حضرت علی (ع) ۶۰ هزار نیرو داشت و به راحتی میتوانست در چند ساعت آنها را تار و مار کند، اما قبل از شروع جنگ با صدای رسا سران آنها را مورد خطاب قرار داد و با آنها بحث کرد، چون میدانست اکثر آنها فریب خورده و ناآگاه هستند. در نتیجه حضرت توانست با بحث و منطق خود آنها را از جهل بیرون بیاورد و ۸ هزار نفر با کلام «توبه یا امیرالمومنین (ع)» از خوارج خارج شدند. این یک نوع حرکت حضرت علی (ع) در برابر کسانی است که فریب خورده و ناآگاه هستند.
حضرت علی (ع) در برابر منتقدان خواص چه رفتاری داشتند؟
رجبی دوانی: حضرت در برابر کسانی که از خواص و نخبگان بودند و افرادی مغرض و بهانهجو شده بودند، رفتاری متفاوت داشت. آنها به سبب اینکه در دوران خلفای پیشین از موقعیتهای ممتاز و برجسته اجتماعی و اقتصادی برخوردار بودند و حضرت علی (ع) اینها را از آنها گرفته بود (چرا که حق آنها نبود) منتقدان حکومت حضرت بودند و بعضی به صراحت میگفتند اگر امتیازات به ما برگردانده شود، ما انتقادی نداریم.
از جمله این افراد میتوان «ولید بن عقبه» و «سعید بن عاص» را نام برد که هر دو از بنیامیه بودند. همچنین افرادی از سرشناسان قبائل مثل اشعث بن شیث و عبدالله بن کواب حکومت علی (ع) را به شدت در تضاد با منافع خود میدیدند.
حضرت علی (ع) با این افراد برخورد قاطع و افشاگرانهای داشت و تلاش میکرد تا دست آنها رو شود و برای همین سوابق سیاه آنها و خیانتهای آنها را بر میشمرد و تلاش میکرد که جامعه، تودهها و عوام را متوجه فریبکاری مغرضانی که به دروغ در پوششهای عامهپسند به مخالفت و انتقاد برخاستند، افشا کند.
گروهی دیگر از مخالفان بودند که حضرت علی (ع) مصلحت نمیدید با آنها برخورد کنند. چرا که آنها افرادی ظاهرالصلاح بودند و در بین مردم به خاطر حرمت و موقعیت اجتماعی و مذهبیشان جایگاه داشتند. حتی برخی فقهایی بودند که با امیرالمومنین (ع) مخالفت داشتند برای مثال «مره بن همدانی» و «مسروق بن اجدع» که حضرت با آنها کاری نداشت و نه منتقد آنها بود و نه پاسخی به آنها میداد.
حسادت و کینه برخی خواص نسبت به مقام علمی حضرت علی (ع)
گفتید برخی از آنها فقیه بودند، علت مخالفت این گروه با حکومت حضرت علی (ع) چه بود؟
رجبی دوانی: میتوان گفت: آنها به عظمت معنوی، علم و جمیع فضیلتهای ایشان حسادت میکردند چرا که خودشان ادعای فقاهت داشتند و میدیدند که علی (ع) علم فوقالعادهای دارد و آنها به گَرد پای ایشان هم نمیرسند برای همین از روی حسادت و کینه، مخالفت میکردند.
ویژگیهای رفتاری و عملی مسئولان از نگاه امیرالمومنین (ع)
حضرت علی (ع) برای انتصاب مسئولان چه ویژگیهایی را مد نظر قرار میدادند؟
رجبی دوانی: حضرت علی (ع) تقریبا همه حاکمان، فرمانروایان و مدیران پیش از خود را که افرادی فاسد، خائن، بیاعتقاد و لاابالی به مسائل دینی و اقتصادی بودند و توسط خلیفه سوم روی کار آمده بودند و عموما بستگان خلیفه و وابستگان به بنیامیه بودند، عزل کردند.
حضرت در خطبه آغاز خلافت خود فرمودند: «من جامعه را غربال میکنم و آنهایی را که امروز روی رابطه خویشاوندی به مقامهای بالا رسیدند، دور میریزم و افراد شایسته و صالح را به مقام بالا میرسانم»؛ لذا اگر نگاه کنیم افرادی که حضرت علی (ع) در مقامهای مدیریتی و کلان حکومتی منصوب کرد، افرادی هستند که ویژگیهایی در آنها مشترک است؛ یکی ایمان و تقوا که باید به اندازهای باشد که مردم آنها را به تعهد و اعتقاد بشناسند و هیچکس از آنها موارد سویی ندیده باشد. دوم توان و تجربه مدیریتی و اداره کردن امور است که افراد باید دارای قدرت اجرایی و مدیریتی لازم باشند و سوم وفاداری، اطاعت و تبعیت از ولایت و رهبری است.
این افراد عموماً کسانی بودند که در دوران خلفای پیشین مسئولیتی نداشتند و جز یکی دو مورد که آنها مسئولیتهای پایینی در دورههای قبل داشتند؛ همگی افرادی جدید بودند که با توجه به اینکه این سه ویژگی در آنها وجود داشت، حضرت علی (ع) آنها را به کار گرفت.
از کسانی که در دوره خلفای پیشین مسئولیت داشتند میتوان به «زیاد بن ابیه» اشاره کرد. او پیش از حکومت حضرت علی (ع) دبیر و منشی حاکم بصره بود، اما حضرت تشخیص داد توان مدیریتی او بالاتر از این است که یک منشی باشد برای همین امیرالمومنین (ع) جایگاه او را ارتقاء داد. با اینکه این فرد از نظر نصب و به دنیا آمدنش مشکل داشت و پدر او معلوم نبود و برای همین به او میگفتند «زیاد بن ابیه»، اما حضرت علی (ع) معتقد بودند که این مسائل به او ارتباطی نداشته و او کار خلاف ایمان و تقوایی نکرده است. او پس از حاکمیت حضرت علی (ع) به ایشان ابراز وفاداری و اطاعت کرده بود و حضرت هم او را در جایگاه فرمانروایی فارس و قائممقام فرمانروای بصره منصوب کردند.
چندی پیش در یک مغلطه آشکار، برخی از سیاسیون برای توجیه بکارگیری افراد ناپاک و نامحرم به انقلاب میگفتند که حضرت علی (ع) به ایمان، تقوا و سوابق افراد در انتصابات افراد کار نداشت و «زیاد بن ابیه» را با آنهمه سوابق سیاه فرمانروایی داد درحالیکه باید گفت: پیش از این که حضرت علی (ع) او را به کار گیرد، سوابق سیاه نداشت و در طول دوران حاکمیت ایشان هم بسیار خوب عمل کرد و وفادار ماند و کارنامه درخشانی داشت، اما بعد از شهادت حضرت علی (ع) و صلح امام حسن (ع) وقتی معاویه زیادبن ابیه را جذب کرد، او یک انسان روسیاه، فاسد، جانی و تبهکاری شد. قطعا عملکرد بعدی او مغالطه بزرگی است که بخواهیم او را به دوران حضرت علی (ع) نسبت دهیم چرا که زمانی که حضرت علی (ع) او را به کار گرفته بود، انسان شایستهای بود.
جایگاه ژن خوبها در انتصاب مسئولیتها در حکومت امیرالمومنین کجا بود؟
رجبی دوانی: حضرت علی (ع) بهترین انسان روزگار بعد از خودش راکه امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بودند و با اینکه جوانان برومند و نوادگان رسول خدا و سرور جوانان اهل بهشت بودند، مسئولیتی ندادند و حضرت تاکید داشتند که افرادی که چشم و دلسیر باشند و تازه به دوران رسیده نباشند، مسئولیت بگیرند که اگر به پست و مسئولیتی رسیدند خود را گم نکنند و بتوانند درست عمل کنند.
حضرت علی (ع) در فرمانی که به مالک اشتر برای نصب مدیران دادند، به این موارد اشاره میکنند، اما این به معنی ژن خوب و اینکه عدهای برای چنین مواردی به اعتبار خانواده و موقعیت پدر منصوب شوند، نیست و حضرت علی (ع) هرگز بدین صورت عمل نمیکرد.
علت فتنه و بحرانها در دوران حضرت علی (ع) به مقابله شدید ایشان با فساد برمیگشت
کنترل فساد و برخورد با اشرافیگری در حکومت امیرالمومنین (ع) چگونه بود؟
رجبی دوانی: به جرأت میتوان گفت: آنچه که فتنه و بحران در دوران حکومت حضرت علی (ع) پدید آورد، به سبب مقابله شدید و گسترده ایشان با فساد بود. ایشان چه در برابر فساد اقتصادی و چه فسادی که از نظر اجتماعی در جامعه گسترش پیدا کرده بود و در قالب اشرافیگری خود را نشان میداد، مقابله میکرد.
حضرت علی (ع) به محض رسیدن به خلافت، تمام امتیازات و رانتهایی را که برخی از سرشناسان به ظاهر به صورت قانونی در دوران خلفای پیشین برخوردار بودند، گرفت و نه تنها اینگونه موارد را قطع کرد بلکه فرمود: هر آنچه که خلفای پیشین به ناحق از اموال خدا و مردم به شما دادند، من باز پس میگیرم و به بیت المال برمیگردانم. این یک شعار نبود و در مقام عمل هم اجرایی شد. حضرت علی (ع) به اصطلاح حقوقهای نجومی آن زمان را قطع کردند و در صدد بازگرداندن آنها بود. گروهی از اصحاب با سابقه پیامبراکرم (ص) که اسم و رسمی داشتند و جزء نخبگان و خواص جامعه و آلوده به فساد شده بودند، در برابر حضرت علی (ع) موضع گرفتند و فتنه جمل را به پا کردند.
علاوه بر این حضرت علی (ع) با روحیه اشرافیگری و رانتخواری و فرهنگ فساد و ضد اسلامی که در نخبگان و خواص جامعه که از زمان قبل از ایشان به وجود آمده و در جامعه نهادینه و قانونی شده بود، مقابله کرد و البته هزینههای فراوانی در این راه متحمل شد.
همچنین ایشان مدیران و مسئولینی را منصوب کرد که آلودگی به مسائل مالی و اقتصادی و دنیاطلبی نداشته باشند؛ و در نهایت به این ویژگیها اکتفا نکردند و روش بسیار دقیق و موثری برای تحت نظر قرار دادن مدیران و مسئولان خود ابلاغ کردند که متاسفانه ما از جزئیات آن اطلاعی نداریم، اما میدانیم که حضرت علی (ع) «عیونی» را منصوب کرده بود. «عیون» به معنی چشمهاست و به ماموران مخفی میگویند. ایشان ماموران مخفی برای نظارت بر عملکرد مدیران، مسئولان، فرماندهان و فرمانروایان منصوب کرده بود و بسیاری از آنها نمیدانستند که تحت نظر هستند.
آنها به محض اینکه حتی در معرض تخلف مالی و اقتصادی یا کوتاهی در رفتار با مردم یا ضعف در مدیریت از خود نشان میدادند، عیون و ماموران مخفی به حضرت علی (ع) گزارش میدادند و حضرت فوراً و قاطعانه برخورد میکرد.
در ابتدای بسیاری از نامههای حضرت علی (ع) به فرمانروایان و کارگزاران آمده است «بلغتُ بلغنی» یعنی به تحقیق به من خبر رسیده است که تو این کار را کردی یا میخواهی این کار را انجام دهی و حتی اگر در معرض فساد باشد و هنوز مرتکب فسادی نشده باشد، حضرت علی (ع) متوجه میشد و میگویند اگر ثابت شود تو کاری کردی، با تو برخوردی سخت و پشیمانکننده خواهم داشت.
الگویی که امیرالمومنین در برخورد با مفسدان اقتصادی از خود به جای گذاشتند
این روش حضرت علی (ع) در برخورد با فساد است. معدودی از مدیرانی که به فساد اقتصادی کشیده شده بودند، تصور میکردند ایشان گرفتار بحرانها و فتنههاست و متوجه کار آنها نمیشود، اما وقتی دیدند حضرت در اوج مشکلات حکومت بازهم آنها را زیر نظر داشته است از خوف این که ایشان برخورد قاطع و سخت داشته باشد، فرار میکردند.
حضرت در برابر فرار آنها یا دستور به مصادره اموال آنها یا دستور به تخریب خانههای آنها میدادند و اگر چیزی از آنها در دسترس نبود، آنها را لعن و نفرین میکرد و آنها هیچ سنخیتی با حکومت علوی نداشته و نخواهند داشت.
آیا افرادی بودند که به حضرت علی (ع) نزدیک باشند و فسادی انجام دهند؟ برخورد حضرت چگونه بود؟
رجبی دوانی: «یزید بن حجیه» حاکم ری بود و در بیتالمال این شهر اختلاس کرده بود. وقتی حضرت علی (ع) متوجه شدند او را احضار کردند. او در آغاز نمیدانست که احضارش از چه بابت است و وقتی به کوفه آمد و حضرت او را بازخواست کرد، تازه آنجا متوجه شد برای چه احضار شده است، اما از آنجایی که دفاعی از خود نداشت، حضرت او را زندانی کرد. اینکه میگویند حضرت علی (ع) در دوران حکومتش زندانی نداشت اشتباه است، و ایشان برای مجرمان زندان داشتند. در نهایت حجیه موفق شد زندانبان را فریب دهد و فرار کند و حضرت علی (ع) او را لعن و نفرین کرد.
یا فردی به نام «جبیره شیبانی» که ۵۰۰ هزار درهم به بیت المال بدهکار بود درحالیکه فرمانده منطقهای به نام «اردشیر خره» در فارس بود. وقتی دید حضرت علی (ع) متوجه بدهی او شده است به سوی معاویه گریخت و امیرالمومنین (ع) وقتی متوجه فرا او شدند، خانهای را که در کوفه داشت، ویران کرد.
قانون؛ فصل الخطاب امیرالمومنین در برخورد با تخطیگران از قانون
مدل حکومت حضرت علی (ع) در رابطه با قانون و تخطی گرایان از قانون چگونه بود؟
رجبی دوانی: طبق فرموده پیامبر، حضرت علی (ع) در انجام امور مربوط به خدا و احکام الهی بسیار قاطع و سختگیر بود. برای مثال داستانی نقل شده است که حضرت علی (ع) در زمان پیامبر نماینده ایشان در یمن بود. وقتی از یکی از ماموریتهای خود باز میگشت و میخواست در موسم حج به پیامبر ملحق شود، افراد خود را در نزدیکی شهر گذاشت و لباسهایی را که به عنوان جزیه اهالی نجران در نزد آنها گذاشت تا از پیامبر در مورد آنها تعیین تکلیف کند. آن افراد در غیاب ایشان لباسها را که جزء بیتالمال و هنوز تعیین تکلیف نشده بودند، پوشیدند که با آنها حج انجام دهند، اما وقتی حضرت علی (ع) برگشت و مشاهده کرد که آنها در اموال خدا و پیامبر دست بردند، به شدت خشمگین شد و آنها را با ناراحتی موظف کرد که لباسها را از تن خود خارج کنند به طوری که برخی از آنها گلهمند شدند و نزد پیامبر شکایت بردند. پیامبر (ص) به آنها فرمود: علی (ع) در انجام احکام خدا و امور مربوط به خدا سختگیر و قاطع است و این در حالی بود که حضرت علی (ع) هنوز حاکمیتی نداشت و حکومت از آن رسول خدا بود.
در دوران حکومت خود نیز وقتی نجاشی شاعر برجسته حضرت که بزرگترین رسانه برای امیرالمومنین (ع) بود در ماه رمضان روزه خود را با شرابخواری شکست، وقتی حضرت علی (ع) متوجه شدند، حاضر شد این رسانه بزرگ را از دست بدهند و در اجرای فرمان خدا تعلل نکنند و حد شرابخواری را بر او جاری کرد. حتی رئیس قبیله نجاشی که آمده بود وساطت کند، وقتی فهمید خواهش او نتیجه ندارد، حضرت علی (ع) را تهدید کرد که ممکن است با این کار حمایت ما را از دست بدهی، اما ایشان در برابر او فرمودند: «برای خوشایند شما، من خشم خدا را نمیخرم.» و اینگونه نجاشی را شلاق زد و رئیس قبیله و نجاشی نزد معاویه گریختند.
حتی یک فردی که خود را شیعه میدانست و بسیار به حضرت علی (ع) عشق میورزید وقتی مرتکب سرقت شد، حضرت علی (ع) دست او را قطع کرد که یکی از مخالفان و معاندان حضرت به آن شخص گفت که این همه به علی (ع) عشق میورزیدی، اما او دست تو را قطع کرد. او هم جواب کوبنده داد که حضرت علی (ع) حکم خدا را اجرا کرد و من از او بغض و کینهای نخواهم داشت. حضرت علی (ع) در اجرای احکام الهی انعطاف و کوتاهی نداشت و اگر چه با مخالفتهایی روبرو بود، حکم خدا را اجرا میکرد.
با توجه به حکومت امیرالمومنین (ع) نقش دولت در خلافت اسلامی چگونه است؟
رجبی دوانی: در نگاه شیعی که نگاه حق اسلام ناب است، کسی که صاحب ولایت است، حق حکومت برای مردم و تشکیل دولت دارد. به عبارت دیگر تاسیس دولت و رهبری جامعه از شئون صاحب ولایت است و پیامبر و علی (ع) رئیس دولت و حاکمیت بودند و از منظر علی (ع) حکومت باید در خدمت مردم و در جهت رشد و تعالی آنها و رفاه و آسایش آنها در دنیا و آخرت باشد و در روایات داریم وقتی که ابن عباس پسر عموی حضرت درباره کفش مندرس ایشان سوال کرد، حضرت علی (ع) گفته است که به خدا سوگند حکومت بر شما، از این کفش برای من بیارزشتر است مگر آنکه حقی را احقاق کنم و داد مظلومی را بگیرم و حقوق مردم را به آنها برسانم؛ بنابراین دولت در اسلام وظیفه خدمترسانی به مردم، تامین امنیت جان و مال و رفاه اجتماعی و بالا بردن سطح معنوی و اخلاق و سعادتمند کردن آنها در دنیا و آخرت دارد که این تمدنی بینظیر و متفاوت با تمدنهای رایج بشری است.
پایههای این تمدن را پیامبر ریخته بود، اما بعد از او متوقف شد و حضرت علی (ع) وقتی به حکومت رسید، میخواست این روند را احیا کند و ادامه دهد، اما با دشمنیها و فتنه انگیزیهای فراوانی مواجه شد و فرصت نیافت این حرکت را ادامه دهد، اما ما میتوانیم به تأسی از ایشان خارج از عملکردهای فعلی که تاکنون بوده است، با ایدهآلهای ما فاصله دارد بتوانیم تمدن نوین اسلامی را شکل دهیم.
انتهای پیام/ 341