گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ حامد افروغ؛ آنچه که در بین مردم و سیاسیون مصطلح شده، این است که انقلاب اسلامی سال 57، یک انقلاب فرهنگی است نه سیاسی. این سخنی است که با صدور خود به خودی انقلاب در جهان اسلام و دنیای امروز هم نگفته قابل اثبات است.
اما دقیقتر که میشویم باید از کسانی که قائل به فرهنگی بودن انقلاب هستند پرسید که کدام فرهنگ را می گویند، فرهنگ ایران اسلامی یا فرهنگ سکولاریزیم و لیبرالیزم؟ قطعا منظور نظر امام راحل، فرهنگ ایران اسلامی مطمح نظر است اما چرا در اجرا آنچه که توسط دولتهای مختلف پیاده میشود فرهنگ لیبرالیزم و سکولاریزه شده است؟
چگونه است که برای اثبات و تدوین مبانی دینی فرهنگ مثل حجاب و عفاف، باید برخی مسئولان موثر را اول توجیه کرد و بعد سراغ مردم رفت؟ مگر قرار نبود اول مسئولین انقلابی باشند تا بتوانند، به کار این انقلاب فرهنگی بیایند؟ مردم انقلابی باید یقه چه کسی را بگیرند که فرصتهای انقلاب را برای پیاده سازی فرهنگ آن، سوزانده اند؟ اساسا چرا در جامعهای که قرار بود فرهنگ اسلام را پیاده کند تا از آن طریق دنیای سیاست را نیز همراه کند، مسئولینش باید بر سر اسنادی چون 2030 دو پاره باشند؟
خبری در تعطیلات نیمه خرداد امسال منتشر شد مبنی بر اینکه عدهای لخت و عور در دریاچه سد لفور در شمال به تفریح پرداخته اند، این سوال را ایجاد کرد که سهم مسئولین فرهنگی از این افتضاح چقدر است؟ همانها که با یقههای دیپلماتیک! و گونههای گلکرده اغلب دستی هم بر آتش هنر دارند و از قبلشان هنرمندانی سر برکردهاند که هر از گاهی خبر فحشای یکیشان پنجه به صورت فرهنگ کشور میاندازد. همان ها که باید برایشان جا انداخت که نقطه آرمانی اسنادی چون 2030 نه تنها سامان بخشیدن به بلبشوی فرهنگی ما نیست بلکه ماهی گرفتن از این آب گل آلود است.
هر بار که حرکات شنیعی از جنس خبر مذکور سر می زند، همه زخمهای کهنه فرهنگی سر باز می کنند که بالاخره داستان چیست؟ آیا باید واقعا وضعیت فرهنگی رو به اضمحلال فعلی را طبق آیات و روایات برگرفته از سیرت واقعی مسئولان دانست یا خوشبینانه منتظر ماند تا «مردی از خویش برون آید و کاری بکند»؟ هر چه که باشد، وزارت فرهنگ به عنوان بزرگترین و اصلی ترین مسئول اشاعه فرهنگ ایرانی اسلامی نمیتواند بی تفاوت از کنار این دست اخبار رد شود.
انتهای پیام/ 112