گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس: بیستم خرداد مصادف با روزی است که امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۰ بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد؛ چون بین بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و شهید رجایی به عنوان نخست وزیر اختلافات شدیدی وجود داشت و این موجب شده بود تا کشور با بحران مواجه شود از این رو امام خمینی (ره) در ۲۵ اسفند ۱۳۵۹، پس از نشستی طولانی با مقامات عالی کشور در پیامی ۱۰ مادهای ضمن معیار قرار دادن قانون اساسی در سنجش اعمال نهادها، برای حل بحران پیش آمده بین رئیس جمهور و نخست وزیر، فرمان تشکیل هیئتی را مرکب از نمایندگان خود، نماینده رئیس جمهور و نماینده دکتر بهشتی، رجایی و هاشمی رفسنجانی صادر کردند.
عمدهترین وظایف این هیئت (که در بندهای ۶، ۷ و ۸ بیانیه امام آمده) عبارت بود از تشخیص مقام یا مقامات متخلف و معرفی آنان به مردم و نهایتاً مؤاخذه آنها توسط مقامات مسئول، ممنوعیت سخنرانی برای رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس دیوان عالی کشور و رئیس مجلس شورای اسلامی و شناسایی مطبوعات متخلف و معرفی آنها به دادستانی انقلاب. (صحیفه امام، ج. ۱۴، ص. ۲۰۱ و ۲۰۲)
بدین ترتیب هیئت مورد اشاره در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۰ سخنرانیها و مصاحبههای مطبوعاتی بنی صدر را تخلف از بیانیه ۱۰مادهای امام و تخلف از قانون اساسی اعلام و به دنبال آن امام خمینی (ره) نیز در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد.
حال اگر بخواهیم عملکرد بنیصدر در جایگاه فرماندهی کل قوا و مساله جنگ تحمیلی را هم مروری کرده باشیم، شاید بتوان گفت جنجال برانگیزترین موضع مناقشه درباره عملکرد بنی صدر که نیروهای انقلابی و ملت حزب الله را به خشم آورد، مدیریت وی در جایگاه فرماندهی کل قوا بود.
در سال ۱۳۵۹ بعد از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری در حالی که امام خمینی (ره) به خاطر بیماری و ناراحتیهای جسمانی شدید به این نتیجه رسیدند که این مسئولیت را به فردی یا مجموعه دیگری واگذار کنند؛ بر این اساس، بنی صدر با پیشنهاد هاشمی رفسنجانی (مصاحبه روزنامه اطلاعات با سید احمد خمینی، ۱۳۶۱/۲/۸) و با حکم امام به عنوان فرمانده کل قوا انتخاب شد.
اما بنیصدر با سوء مدیریت و خیانتی آشکار، موجب شد تا بخشی از کشور در اشغال متجاوزین قرار گیرد و در پی آن خسارات جبرانناپذیر جانی و مالی بر این کشور وارد شود.
در حالی که از ماهها قبل از آغاز رسمی جنگ در روز ۳۱ شهریور ۵۹ نشانههایی از آمادگی رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران کاملاً مشهود بود و این مساله را بسیاری از کارشناسان و مسئولان سیاسی و نظامی کشور نیز گوشزد میکردند، بنی صدر با نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت ایجاد آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده کرد.
وی در کتاب خاطراتش که در اروپا منتشر شده، اذعان دارد که از این مساله مطلع بوده، ولی با این حال اشاره نمیکند که چرا اقدام نظامی برای مقابله انجام نداده است. وی در این کتاب میگوید: «در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رویای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود... یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاووس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»
مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی فرزند امام خمینی (ره) درباره عملکرد خائنانه بنی صدر تصریح میکند: «او باید در برابر خدا به این سوالها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ میدانستید عراق به ایران حمله میکند، چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز کردید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق اقدام به سنگربندی کردید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل: تانک و توپ را از سراسر ایران به آنجا گسیل داشتید؟...»
موضوع دیگری که در رابطه با عملکرد فرمانده کل قوا در آن زمان میتوان عنوان کرد، به رسمیت نشناختن سپاه و پشتیبانی از آن به عنوان بخشی از نیروهای مدافع کشور در برابر تجاوز دشمن است به نحوی که مهمترین نیروهای دفاعی ما در آن روزها یعنی نیروهای مردمی و سپاه حتی از داشتن فشنگ و اسلحه ساده مانند کلاشینکف نیز محروم بودند و بنی صدر همواره برای این کار خود استدلال میکرد که «یک عده بچه آمدهاند تا بجنگند.»
ارائه و تأکید بر اجرای طرحهای کاملاً اشتباه از لحاظ نظامی به واسطه نداشتن سواد و تخصص لازم در امور نظامی یکی دیگر از مهمترین مشکلات بنی صدر در مسئولیت فرماندهی کل قوا بود؛ البته در کنار این بیسوادی، داشتن نوعی خودبزرگبینی افراطی و مخالفت کینهتوزانه با نیروهای انقلابی نیز باعث شده بود تا از مشورت با کارشناسان این امور بی بهره باشد.
وی در جنگ مدعی بود که مبتنی بر مدل حکومت اشکانیان خواهد جنگید و در این راه استراتژی «زمین سوخته» یا «زمین بده ـ زمان بگیر» را مطرح میکرد که با همین استراتژی شکستخورده، بخشهایی از کشور به ویژه مناطق عمدهای از استان خوزستان توسط ارتش بعث عراق اشغال شد، بدون اینکه بنی صدر بتواند عملیات موفقآمیزی برای خارج کردن دشمن انجام دهد.
به عنوان مثال، مقام معظم رهبری در گفتوگویی ماجرای نامهنگاری و هشدار خود به بنی صدر را درباره سقوط خرمشهر چنین شرح میدهند: «من نامهای به آقای بنی صدر نوشتم و در آن اتمام حجت کردم که شهر سقوط خواهد کرد و نوشتم این واحدهایی که من میگویم باید بفرستید؛ ولی اعتنایی نشد و خرمشهر با وجود مقاومت دلیرانهای که عناصر رزمنده داخل مسجد جامع میکردند، تاب مقاومت نیاورد و عراقیها از چند سو وارد شهر شدند.» (کیهان ۱۳۶۰/۷/۷)
البته اقدامات بنی صدر منحصر به اعمال محدودیت علیه سپاه و نیروهای مردمی نمیشد؛ زیرا با عناصر انقلابی ارتش نیز برخورد میکرد. به عنوان مثال میتوان در این زمینه به ماجرای شهید صیاد شیرازی اشاره کرد که بنی صدر در اقدامی کینهتوزانه درجه سرهنگی را از وی گرفته و وی را با چند درجه نزول در جایگاه ستوانی قرار داده بود.
در مجموع درباره اقدامات وی در قبال دفاع مقدس میتوان گفت که بنی صدر به واسطه نداشتن سواد نظامی و گوش ندادن به توصیهها و مشورتهای دلسوزان انقلاب و البته با خیانتهایی که انجام میداد، نهتنها موفقیتی را کسب نکرد، بلکه به واسطه انفعال در برابر دشمن، موجب اشغال بخشهایی از کشورمان هم شد که اشغال خرمشهر نمونه بارز و نتیجه اقدامات بنی صدر است.
این موضعگیریها و اقدامات بدون مطالعه بنی صدر باعث شد که تلاشهای دانشجویان پیرو خط امام به رهبری شهید علمالهدی نیز که با هماهنگی ارتش در هویزه در آستانه موفقیت قرار داشت، با شکست مواجه شود و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علم الهدی به شهادت برسند.
انتهای پیام/231