حمید عباسی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس با اشاره به 9 سال اسارت خود در اردوگاههای عراق به چگونگی اسارت خود به دست نیروهای رژیم بعثی اشاره کرد و اظهار داشت: من در آخرین لحظات عملیات فتح المبین به تله دشمن برخورد کردم، راننده موتوری داشتم که به همراه او اسیر شدیم و 9 سال در اسارت ماندیم.
وی با اشاره به آشنایی خود با مرحوم ابوترابی گفت: زمانی که حاج آقا به اردوگاه موصل 2 منتقل شد ما شنیدیم در بین اسرایی که به اردوگاه منتقل شدهاند حاج آقا ابوترابی هم حضور دارد از آنجایی که در بدو ورود اسرا به اردوگاه پذیرایی مفصلی از آنها با کتک میشد اینبار هم همه اسرای تازه وارد را زدند که در این بین حاج آقا کمی جراحت برداشت و به بهداری اردوگاه منتقل شد. صبح فردا تعدادی از عراقیها را به عنوان دژبان در نزدیکی بهداری گذاشتند تا کسی تردد نکند، خودمان هم مراعات میکردیم تا حساسیتها بیشتر نشود تا اینکه اوضاع به مرور زمان عادی شد و اسرا و حاج آقا ابوترابی وارد اردوگاه شدند.
آزاده دوران دفاع مقدس افزود: روزی که حاج آقا را در محوطه اردوگاه آزاد کردند تا با بقیه اسرا کمی هوا بخورد با چهره نورانی ایشان آشنا شدیم. من جزو اخراجیهای زمان اسارت بودم، بسیاری اهل خواندن و حتی حفظ دعا بودند و یا خیلی از افراد جزئی از قرآن را حفظ بودند، برخی هم مثل من مجید سوزوکی اسارت بودند. بزرگترین حسن مرحوم ابوترابی این بود که به من و به همه اسرا اعتماد داشت، به افراد خوب و بد به یک چشم نگاه میکرد و همین هم باعث شد تا بعد از اسارت همچنان با ایشان بمانم. در آن وانفسای اسارت نظر لطف حاج آقا ابوترابی به همه ما بود.
عراقیها به اردوگاه قفس الاسرا میگفتند
وی تصریح کرد: آدمهای بزرگ، بزرگ هستند، زمانی که آدمهای کوچک بخواهند از آدمهای بزرگ صحبت کنند حق مطلب ادا نمیشود. ابوترابی با همه فرق میکرد، تنها یک نفر مشابه او دیدم که آنهم شهید بهشتی بود، زمانی که به شهید میگفتند کسی پشت سر شما فحاشی کرده، میگفت حتما مشکلی داشته و عصبانی بوده است.
عباسی به نامی که عراقیها بر روی اردوگاهها گذاشته بودند اشاره کرد و گفت: بهترین واژه را عراقی ها بر روی اردوگاه گذاشته بودند. اردوگاه واژهای ادبی در رابطه با محل نگهداری اسرای ایرانی است، اما خود سربازان عراقی به اردوگاه «قفس الاسرا» میگفتند که تا به حال نشنیدهام کسی این واژه را به کار ببرد و اتفاقا همین واژه در توصیف وضعیت آنجا درست است.
این آزاده دوران دفاع مقدس در انتقادی به فیلم اخراجیها و تصویری که از اردوگاههای عراق که در این فیلم به نمایش درآمد بیان کرد: به آقای دهنمکی که از دوستان من هست گلایه کردم که مرم ایران اسارت را در 20 دقیقه از فیلم شما با شادی و آهنگ دیدند، هیچ یک از مشقتها و محرومینها نشان داده نشد، که ایشان گفتند ما قرار بود کرامت اقتدار ایرانیها را در اردوگاهها نشان دهیم.
وی درباره ارتباط خود با مرحوم ابوترابی توضیح داد: با همه سختیهایی که در اسارت بود، در عین کتک خوردنها که یک چشمم دچار آسیب شد من همیشه لبخند میزدم و خنده از لبانم محو نمیشد. حاج آقا ابوترابی به من میگفت کمپانی روحیه.
انتهای پیام/ 141