گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: مناطق نظامی و غیرنظامی کشورمان در دوران دفاع مقدس بارها مورد بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق قرار گرفتند. «محمدرضا صدیقی مقدم» مدیرکل مصدومان شیمیایی بنیاد شهید و امور ایثارگران سال گذشته اعلام کرد «حدود ۴۰۰ هزار نفر در کشور در مناطق بمباران شیمیایی بودهاند که ۶۳ هزار نفر دچار عوارض و آسیب مزمن شدهاند و کمیسیونهای پزشکی بنیاد شهید، جانبازی آنها را تأیید کرده است.» در آن دوران رژیم بعث بیش از ۳۵۰ بار ایران را مورد بمباران شیمیایی قرار داد. از این رو ایران به بزرگترین قربانی سلاحهای شیمیایی در جهان تبدیل شد. کشورهای غربی از حضور جانبازان در مجامع بینالمللی استقبال نمیکنند. NGOها برای دفاع از مظلومیت جانبازان شیمیایی، رایزنیهایی با برخی از نهادهای مرتبط بینالمللی از جمله «سازمان اوپیسیدبلیو» انجام دادند و همچنین در دادگاه لاهه حضور یافتهاند.
«اسدالله محمدی» جانباز شیمیایی ۷۰ درصد یکی از افرادی است که در دوران دفاع مقدس مورد آلودگی شیمیایی سلاحهای صدام قرار گرفته است و سالهاست که از این درد رنج میبرد. وی هماکنون راهنمای افتخاری موزه صلح است. خبرنگار ما پای سخنان وی نشست تا او از دغدغههایش بگوید.
جانباز محمدی کلمات را شمرده شمرده به زبان میآورد و میگوید: «۲۷ تیر سال ۶۱ برای نخستینبار به جبهه رفتم و در عملیات «رمضان» شرکت کردم. پس از آنها بارها و بارها به جبهه اعزام شدم و هیچ مجروحیتی پیدا نکردم تا اینکه ۲۱ دی سال ۶۵ رژیم بعث حین عملیات «کربلای ۵»، شلمچه را بمباران شیمیایی کرد که من نیز بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی مدتها در بیمارستان بستری بودم. هر سال مشکلات تنفسیام افزایش پیدا میکرد، تا اینکه سال ۸۱ ایست تنفسی پیدا کردم. پزشکان به همسرم توصیه کردند همیشه کنارم باشد که اگر نفسم بند آمد، چند ضربه به سینهام بزنند. یک مرتبه این اتفاق برایم افتاد. سرفههای زیادی داشتم و سرانجام منجر به ایست تنفسی شد. بر اثر ضربه بار دیگر نفسم برگشت. از آن پس برای درمان ۹ بار به آلمان اعزام شدم و همچنان تحت درمان هستم. سالی یک یا ۲ مرتبه نیز پزشکهای خارجی برای معاینه جانبازان به ایران میآیند.»
وی با بیان اینکه جانبازان شیمیایی از نگاه دنیا پنهان ماندهاند، اظهار میکند: «در دوران دفاع مقدس و پس از آن، برخی از جانبازان به کشورهای اروپایی همچون آلمان برای درمان اعزام میشدند. نگهبانان بیمارستانها اجازه نمیدادند که جانبازان با رسانهها گفتوگو و یا عکسهایشان را منتشر کنند. این پنهانکاری تنها در آن دوران نبود، در حال حاضر هم برخی از کشورها تمایلی ندارند که صدای جانبازان به گوش جهانیان برسد. ما وقتی برای دفاع از جانبازان شیمیایی به لاهه رفتیم و در آنجا نمایشگاه برپا کردیم و بیانیه خواندیم، کشورهای حاضر در دادگاه لاهه تحت تاثیر قرار گرفتند و متوجه این فاجعه شدند. در آنجا یک مراسم به مناسبت بزرگداشت مصدومان شیمیایی از جنگ جهانی اول تا به امروز برگزار شد، نمایندگان آمریکایی در این مراسم حضور نیافتند؛ این در حالی است که نمایندگان آمریکایی هرگز به نمایشگاه ما نیامدند و همچنین معتقد بودند که ایران نیز از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است. نماینده ایران در لاهه بلافاصله پس از این ادعا واکنش نشان داد؛ زیرا آنها هیچ سندی برای این ادعا نداشتند. نمایندگان آمریکایی نه تنها جانبازان و اسناد را منکر میشدند، بلکه درصدد بودند تا افکار نمایندگان دیگر کشورها را به خودشان معطوف کنند.»
وی در تکمیل سخنانش عنوان میکند: «برخی از جانبازان پیوند ریه انجام دادهاند؛ ولی متاسفانه اکثر آنها موفقیتآمیز نبوده است. از این رو درمان را ادامه میدهیم. نه میتوانیم بگوییم که با تهیه دارو مشکل داریم، نه میتوانیم بگوییم که دارو نداریم. گاهی دارو به راحتی یافت و گاهی کمیاب میشود. چندی پیش با مسئولان NGOها نزد رییس شرکت واردکننده داروی جانبازان رفتیم. وی تشریح کرد که برخی مواقع در نحوه پرداخت هزینه دارو به خاطر تحریم، به مشکل میخوریم؛ به همین خاطر داروها دیر وارد میشوند. در حال حاضر جانبازان با تهیه قطره اشک مصنوعی و اسپری تنفسی مشکل دارند. در تمام کشورهای دنیا برای مصدومان شیمیایی کارتی تهیه کردهاند تا در صورت اینکه مشکلی پیش آمد، امدادگران و مردم بدانند که دارنده این کارت مصدوم شیمیایی است؛ ولی در ایران این کارت تعریف نشده است.»
جانباز محمدی در خصوص نگاههای متفاوت مردم کشورمان نسبت به جانبازان، میگوید: «از آنجایی که مشکلات جانبازان شیمیایی داخلی است، تشخیص آنها مشکل است. برخی مواقع در خیابان سرفههای ممتد میکنیم و مردم نمیدانند که چه کمکی میتوانند به ما بکنند. از سوی دیگر برخی گمان میکنند بیماری ما از راه تنفس قابل انتقال است. اگر به خوبی اطلاعرسانی صورت گرفته بود، برخی از ما فاصله نمیگرفتند. روزی برای کار اداری به سازمانی مراجعه کردم. ساعتها در انتظار بودم تا اینکه به مسئول آنجا که یک خانم بود، گفتم که من جانباز هستم و نمیتوانم بیشتر از این منتظر بمانم. او بلافاصله از جایش بلند شد و گفت که چرا زودتر نگفتید. ممکن است من دچار بیماری شوم. واکنش این خانم برایم عجیب بود به همین خاطر پاسخ دادم که من سه فرزند دارم و هیچ کدام از آنها مشکل تنفسی ندارند. ریههای من بر اثر گازهای شیمیایی آسیب دیده است و واگیردار نیست.»
این جانباز شیمیایی در پایان اظهار میکند: «جانبازان و خانواده شهدا در روزمرگیها گم شدهاند. مردم و مسئولین کمتر به دیدنشان میروند. رسانهها هم در مورد آنها نسبت به قبل کمتر مینویسند.»
انتهای پیام/ 131